معروف ترین نقش های پرستار روی پرده سینما و تلویزیون

آخرین خبر/ پرستاری دنیایی است پیچیده از دانش، تحمل بالا، همدلی و البته فشارهای طاقتفرسا اما پرده سینما و قاب تلویزیون چه تصویری از آنها به ما نشان دادهاند؟ این مدیومها فقط داستان نمیگویند، بلکه روی نگاه ما به این شغل پرفراز و نشیب هم تأثیر میگذارند.
به بهانه روز جهانی پرستاری نگاهی به چند نمونه از بهیادماندنیترین پرستارهای سینما نشان میدهد، این تصویر چقدر میتواند رنگارنگ باشد: گاهی الهامبخش، گاهی هشداردهنده....
دیوانه از قفس پرید (1975): وقتی یونیفرم سفید ترسناک میشود
"پرستار راچد" (با بازی لوئیز فلچر) احتمالاً ماندگارترین و ترسناکترین پرستار تاریخ سینماست. در آن آسایشگاه روانی، او نه یک مراقب، که تجسم سیستمی کنترلگر و بیرحم است؛ کسی که از قوانین خشک و تحقیر برای له کردن بیماران استفاده میکند. جنگ او با مکمورفیِ سرکش (جک نیکلسون)، فقط دعوای دو نفر نیست، بلکه نبرد فردیت با ساختارهای خفقانآور است. تأثیر این نقش، بیش از آنکه بازتابی دقیق از همهی پرستاران باشد، زنگ خطری است درباره اینکه قدرت، حتی در محیط درمانی، چطور میتواند فاسد شود.
بیمار انگلیسی (1996): مرهمی در دل ویرانی
درست نقطه مقابل راچد، "هانا" (ژولیت بینوش) در این درام برنده اسکار قرار دارد. در ایتالیای جنگزده، هانا نماد بخش انسانی و شفابخش پرستاری است. او با مهربانی و صبری عجیب، نه فقط زخمهای آن بیمار سوخته و مرموز را درمان میکند، که با خواندن کتاب و گوش دادن به قصهاش، روحش را هم آرام میکند. فیلم نشان میدهد پرستاری چیزی فراتر از وظایف پزشکی است؛ یک جور همدلی عمیق و مراقبت عاطفی. بازی اسکاری بینوش به خوبی نشان داد چطور حضور یک پرستار دلسوز میتواند در تاریکترین روزها، کورسوی امیدی باشد.
تاوان (2007): واقعیت تلخ پشت خط مقدم
بخش مهمی از فیلم جو رایت، ما را صاف میبرد وسط هرجومرج بیمارستانهای جنگی جنگ جهانی دوم. جایی که "برایانی تالیس" (رومولا گارای) به عنوان پرستار کارآموز، با واقعیت عریان جنگ روبروست: کمبود امکانات، شلوغی، درد و مرگ بیپایان. شاید پرستاری برای برایانی راهی برای فرار از گناه گذشتهاش باشد، اما فیلم به بهانه او، سختیهای کمرشکن فیزیکی و روحی پرستاران در این شرایط بحرانی را به رخ میکشد؛ آدمهایی که نقش حیاتیشان اغلب در هیاهوی تاریخ گم میشود.
با او حرف بزن (2002): مراقبت، عشق یا وسواسی بیمارگونه؟!
پدرو آلمودوار با این فیلم خاص، کلیشههای جنسیتی را هم کنار میزند. "بنیگنو" (خاویر کامارا)، پرستار مردی است به شدت حساس که با فداکاریای عجیب – شاید حتی وسواسگونه – از زنی در کما مراقبت میکند. او فقط به جسم بیمار نمیرسد، بلکه بیوقفه با او حرف میزند، انگار میخواهد او را به دنیا وصل نگه دارد. فیلم سوالات سختی میپرسد: درباره تنهایی، عشق، اخلاقیات در مراقبت طولانیمدت و اینکه مرز بین از خودگذشتگی و زیر پا گذاشتن حریم دیگری کجاست؟ تصویری غیرمتعارف اما عمیقاً انسانی.
فهم (2001): گرمای انسانی در برابر سرمای علم
این فیلم تلویزیونی قوی (که از یک نمایشنامه اقتباس شده)، داستان استاد ادبیاتی (اما تامپسون) است که با سرطان دست و پنجه نرم میکند. دکترها بیشتر روی خودِ بیماری و درمانهای سخت تمرکز دارند، اما این پرستارش، "سوزی موناهان" (آدرا مکدانلد) است که جنبه انسانی ماجرا را میبیند. سوزی با همدلی و درک نیازهای عاطفی بیمار، مثل پلی میشود بین دنیای خشک علم پزشکی و درد و رنج یک انسان. "فهم" به زیبایی نشان میدهد که شفقت و ارتباط انسانی چقدر در درمان نقش دارد؛ نقشی که اغلب پرستاران آن را ایفا میکنند.
چند سریال محبوب:
بخش فوریتهای پزشکی (ER - 1994-2009): حرفهایها زیر فشار
این سریال جریانساز، تصویری سریع و پراسترس از اورژانس نشان داد و نقش پرستاران را حسابی پررنگ کرد. "کارول هاتاوی" (جولیانا مارگولیس) یکی از بهترین نمونههاست: پرستاری باهوش، دلسوز، مستقل و کاملاً مسلط به کارش در آن محیط پرآشوب به خوبی نشان داد پرستارها فقط دستیار دکتر نیستند، بلکه متخصصانی کلیدیاند که در کار تیمی، تصمیمگیریها و دستوپنجه نرم کردن با چالشهای اخلاقی نقش اساسی دارند.
ماما را صدا کن (Call the Midwife - 2012-تاکنون): مراقبت در کوچه پسکوچهها
این سریال گرم و دوستداشتنی بریتانیایی، سراغ زندگی ماماها و پرستاران راهبه در محلهای فقیرنشین در لندن قدیم (دهههای 50 و 60) رفته. تصویری بسیار مثبت و انسانی از پرستاری که در دل جامعه و برای مردم کار میکند. شخصیتهای سریال زنانی قوی و فداکارند که فقط به فکر درمان نیستند، بلکه با مشکلات اجتماعی بیمارانشان (فقر، مسائل بهداشتی زنان و...) هم درگیر میشوند. یک جور پرستاری با نگاه اجتماعی.
پرستار جکی (Nurse Jackie - 2009-2015): وقتی قهرمان خاکستری میشود
اما آیا تصویر پرستار همیشه اینقدر مثبت است؟ سریال «پرستار جکی» پاسخ متفاوتی دارد. "جکی پیتون" (ادی فالکو) در اورژانس پرستاری فوقالعاده ماهر و برای بیمارانش دلسوز است، اما همزمان با اعتیاد به مسکن دستوپنجه نرم میکند، مدام دروغ میگوید و مرزهای اخلاقی را زیر پا میگذارد. این سریال با نشان دادن یک ضدقهرمان پیچیده، از آن تصویر مقدس پرستار فاصله میگیرد و خیلی جسورانه به فشار روانی شدید، فرسودگی شغلی و دوراهیهای اخلاقی سخت این حرفه میپردازد. "پرستار جکی" یادآوری میکند که قهرمانان سلامت هم، مثل بقیه ما، ضعفها و پیچیدگیهای خودشان را دارند.
حرف آخر:
پس دیدیم که سینما و تلویزیون تصویری تکبعدی از پرستار ارائه نمیدهند؛ از قدیس و فداکار گرفته تا آدمهای معمولی با مشکلات خاص خودشان و حتی شخصیتهای کنترلگر و تاریک. این تنوع، خود گویای اهمیت و پیچیدگی این شغل است. دیدن این چهرههای مختلف به ما کمک میکند تا ورای کلیشهها، به سختیها، مسئولیتها، فداکاریها و البته جنبههای کاملاً انسانی (با همه قوتها و ضعفهایش) فکر کنیم؛ آدمهایی که در خط مقدم سلامت ایستادهاند. اهمیت نگاه دقیق و منصفانه رسانهها به این حرفه، برای درک عمومی و حتی آینده آن، روشن است.
نویسنده: فاطمه معینی