بازیگر فیلم "دایناسور": بازی در این فیلم برای من مثل معجزه بود

ایرنا/ بازیگر فیلم سینمایی «دایناسور» میگوید: در شروع کار مسیر سختی را برای خودم در پیش گرفتم. اولویتم کسب تجربه و یادگیری در قاب سینماست نه صرفاً کار کردن و دیده شدن.
فرزانه قاسمزاده اظهار داشت: مهمترین فاکتوری که نقشی را برایم جذاب میکند ابعاد مختلف آن است. اینکه برای من به عنوان بازیگر چقدر امکان و زمینه پردازش، شخصیتپردازی و ایفا کردن ابعاد گوناگون شخصیت فراهم است و چه چیزی میتوانم به آن اضافه کنم. در انتخاب یک نقش هر چقدر نقش چالشیتر، دارای وجوه مختلف انسانی و فراز و فرودهای شخصیتی باشد، برایم جذابتر و لذتبخشتر است.
وی یادآوری کرد: من در شروع کارم، مسیر سختی را در پیش گرفتم. چون کیفیت پروژه که فاکتورهای مختلفی را شامل میشود برایم مهم است. واقعا و بدون تعارف، برایم، اولویت کسب تجربه و یادگیری است در قاب سینما نه صرفاً کار کردن و دیده شدن. خودم را صاحب نظر نمیدانم و فعلا باید تجربه کسب کنم، اما امیدوارم زمینهای فراهم شود تا امکان صحبت در مورد انواع مسائل اجتماعی حتی در کمدی فراهم شود.
او خاطرنشان کرد: من از سال ۱۳۹۱ که حدوداً ١٣، ١٤ سال سن داشتم فعالیتم را در مسیر بازیگری با بازی در تئاتر شروع کردم و مسیر به دلیل علاقهام به بازیگری کاملاً مشخص بود. به علاوه اینکه مطالعاتم را در حوزه سینما به طور مداوم داشتم.
این بازیگر سینما میگوید: معماری رشته مورد علاقه من است و همیشه آن را دنبال کردم، ولی بازیگری سینما همیشه برایم اولویت بوده و است. اینکه یک بازیگر بتواند شخصیتهای یک فیلمنامه را به کمک کارگردان زنده و آنها را زندگی کند، بسیار جذاب است.
سختیهای کار تئاتر؛ باعث رشد مهارتهای بازیگر
این بازیگر سینما و تئاتر که نخستین کار نمایشی او «شلوغالسلطنه» (حمید ابراهیمی) و آخرین کار تئاتر آن پیش از فیلم سینمایی اش با نام «قدم خیر» به کارگردانی (فرهاد اصلانی) است، گفت: نخستین فیلم سینمایی من، «هتل» به کارگردانی سیدمسعود اطیابی و تهیهکنندگی محمد شایسته بود. مجدد از طرف این دو بزرگوار برای فیلم سینمایی دایناسور دعوت به همکاری شدم. فیلم سینمایی بعدیام با نام موقت «کلمبیا» به کارگردانی عادل معصومیان بود که در نوبت اکران قرار دارد.
او به فعالیت یک دههای خود در حوزه تئاتر با کارگردانهایی چون فرهاد اصلانی، رضا مولایی، حمید ابراهیمی، شیوا اردویی و ابراهیم پشت کوهی اشاره کرد و افزود: سختیهای کار تئاتر باعث رشد مهارتها در بسیاری از زمینهها می شود. این باور من بود که یک بازیگر با افزایش مهارتهای خود در تئاتر، تاثیر مستقیمی در تقویت حفظ تمرکز، بدن و بیان و بازی حسی و نیز اخلاقیات و روحیات داشته باشد. تئاتر تماماً عشق و امید است که باعث میشود در برابر این همه سختی بتوانی طاقت بیاوری و ادامه دهی.
قاسمزاده گفت: مشخصاً اولویت من هنر است و سعی میکنم خودم را درگیر خط کشیها نکنم و اگر مسئولیت یک نقش را بپذیرم سعی میکنم در بهترین شکل به کمک کارگردان آن را انجام دهم. برای من، ذات بازیگری و تجربه زیست نقشها با کاراکترهای متفاوت دلیل عشق من است نه دلایل بیرونی آن.
او ادمه داد: یاد گرفتم که باید متواضع بود و تجربه کردم که بازیگران محبوب کسانی هستند که نظر مخاطب و مردم برایشان مهم است. در نخستین تجربه سینماییام به دلیل روحیه عالی کارگردان با تجربه و با اخلاق و یک گروه خوب توانستم با کمترین میزان استرس و راحت در جلوی بهترین بازیگران سینما بازی کنم و این را فراموش نمیکنم.
بازیگر «دایناسور» : اولویتم کسب تجربه است نه دیدهشدن
قاسمزاده اضافه کرد: حقیقتاً هر لحظه از همکاری در این پروژهها برایم من شیرین بوده و خاطرات خوبی به همراه داشت. برای من دلچسبترین لحظه و خاطره زمانی بود که برای فیلم هتل به دفتر محمد شایسته و مسعود اطیابی دعوت شدم و یوسف وجداندوست و پژمان جمشیدی هم حضور داشتند. از من برای نقش آرزو دائمی تست گرفته شد، من هم مثل تمام عزیزانی که دعوت شده بودند تست دادم و این نقش نصیب من شد. تا لحظه ای که مجددا برای تست مقابل دوربین دعوت شدم.
او گفت: این اتفاق برای من مثل معجزهای بود که خداوند همه ١٠ سال سختیهای بسیاری که کشیده بودم را این گونه جواب داد. من به شانس اعتقاد ندارم و معتقدم هیچ تلاشی بیثمر در کائنات گم نمیشود و خداوند همه چیز را میبیند. هر موفقیتی نتیجه تلاشهای بسیاری بوده که دیده نمیشود. اگر چیزی در تقدیر شما باشد شما را پیدا میکند و دانهای که کاشته میشود چند سال بعد روزی که فکرش را نمیکنید به شما ثمر میدهد.
قاسمزاده همچنین به تجربه ایفای نقش در فیلمهای کوتاه برای آشنا شدن با فضای پشت صحنه و کسب تجربه اشاره کرد و افزود : اخیراً در یک کار تئاتر به اسم «ذرات آشوب» در سالن اصلی تئاتر شهر حضور داشتم که ۷ ماه درگیر تمرینات سخت و متفاوت آن بودم. ما در این کار متن اولیه نداشتیم و با زدن اتودهای مختلف به شکل گرفتن کاراکترهای نمایش رسیدیم.
او افزود: خط اصلی داستان را کارگردان در ذهن داشت و بازیگر را جهت مسیر داستان هدایت میکرد. بازیگران بسیار خوبی در این نمایش حضور داشتند و تجربه متفاوتی بود. درسهایی از این پروژه گرفتم که تا همیشه در ذهنم باقی میماند و البته مصدومیت شدیدی در ناحیه کمر برایم حاصل شد و نتوانستم تا آخرین اجرا با گروه ادامه بدم.