نماد آخرین خبر

نگاهی به فیلم «تک‌تیرانداز»؛ شلیک به قلب واقعیت

منبع
ايرنا
بروزرسانی
نگاهی به فیلم «تک‌تیرانداز»؛ شلیک به قلب واقعیت

ایرنا/  فیلم سینمایی تک‌تیرانداز ساخته علی غفاری، با بازی کامبیز دیرباز در نقش شخصیت اصلی، تلاش کرده تصویری سینمایی از شهید عبدالرسول زرین، اسطوره ناشناخته دفاع مقدس، ارائه دهد. زرینی که به تعبیر شهید حسین خرازی، «گردان تک‌نفره» بود و با مهارت خیره‌کننده‌اش در تیراندازی، لشکرهای بعثی را به کلافگی کشانده بود.

 

نگاهی دقیق‌تر به فیلم که محصول ۱۳۹۹ بنیاد فرهنگی روایت فتح است و اخیرا هم روی آنتن سیما رفت، نشان می‌دهد؛ یکی از ضعف‌های بنیادی فیلم، تحریف هویتی شهید زرین است. شهیدی که اهل کهگیلویه و بویراحمد بود و از دل فرهنگ عشایری جنوب برخاسته، در فیلم به‌گونه‌ای تصویر شده که گویی اصفهانی است. حال آن‌که نه فقط شهید زرین، بلکه منطقه و فرهنگ او با روحیه و ادبیات جنگ‌آوری در فضای لرنشین جنوب پیوندی عمیق دارد. فرهنگی که در آن اسلحه، ابزاری صرفاً نظامی نیست، بلکه پدیده‌ای فرهنگی و حتی شاعرانه است. از برنوهای محبوب در لالایی‌ها گرفته تا خاطرات نسل‌ها از شکار و مراقبت از طایفه. اسلحه برای مردمان آن منطقه چیزی بیش از باروت و گلوله و نشانه است و جایگاه خاصی در زیست مردمان آن نواحی دارد.

با این حال، فیلم‌ساز ترجیح داده شخصیت را با لهجه‌ای سطحی و بدون بار فرهنگی خاصی از اصفهان بازنمایی کند. این تحریف، تنها اشتباهی لهجه‌ای نیست، بلکه هویتی و فرهنگی است و بخش مهمی از روایت‌پذیری شخصیت را از مخاطب می‌گیرد.

فیزیک ناهماهنگ با واقعیت

نکته مهم دیگر درباره بازیگر نقش شهید زرین است. فارغ از لهجه، فیزیک بازیگر هم با واقعیت شهید سازگار نیست. در فیلم به ضرورت جسمی تک‌تیراندازی اشاره می‌شود: خویشتن‌داری، کم‌غذا بودن، فرورفتن در کمین، صبر، پنهان‌کاری و غیره؛ اما بازیگری که در نقش شهید ظاهر شده، نه از نظر فیزیکی باورپذیر است، نه کوچک‌ترین نشانی از سختی‌های این نقش را در چهره، بدن، یا بازی خود منعکس می‌کند.

فیلم می‌توانست حتی در بازآفرینی همین شخصیت تخیلی‌ای که ساخته، حداقل سختی و زیستِ دقیق یک تک‌تیرانداز را به تصویر بکشد؛ اما نه از خستگی خبری هست، نه از گرسنگی، نه از تعادل دقیق بین سکون و خشونت. حتی همان کاراکتر ساخته‌شده هم نقص‌های واضح دارد و در باور مخاطب ته‌نشین نمی‌شود.

واقعیت یا فانتزی؟ وقتی قهرمان راستش را نمی‌گوید

فیلم خود را به‌عنوان اثری بر پایه واقعیت معرفی می‌کند. نشانه‌اش استفاده از مصاحبه‌های همرزمان شهید زرین در تیتراژ پایانی است. اما وقتی در داستان فیلم با روایتی مواجه می‌شویم که به‌وضوح ساختگی و دراماتیزه‌شده به سبک سینمای هالیوود است: از جمله شخصیت‌پردازی ضدقهرمان بعثی، تک‌تیرانداز روبه‌رو، رابطه‌ی شخصی پیچیده‌ای که با زرین دارد و انگیزه‌های انتقام‌جویانه‌ای که از دلِ گذشته‌های مبهم بیرون می‌آید.

پرسش جدی این است: آیا چنین مواجهه‌ای بین زرین و دشمنش واقعاً رخ داده؟ اگر بله، پس چرا در منابع مکتوب و شفاهیِ دفاع مقدس اثری از آن نیست؟ و اگر نه، چرا فیلم چنین ادعای بی‌پشتوانه‌ای دارد و واقعیت را با خیال، تا این اندازه درهم می‌آمیزد؟

فیلم می‌توانست با الهام از شخصیت شهید زرین ساخته شود و آزادی هنری بیشتری در داستان‌پردازی داشته باشد؛ اما وقتی نام واقعی شهید آورده می‌شود و اثر خود را به اسناد ربط می‌دهد، باید به همان میزان پایبند به واقعیت تاریخی بماند.

معنویت و اخلاق جنگی | جایی برای نزدن

یکی از نکات مثبت و قابل‌توجه فیلم، اشاره به گفتمان دینی و اخلاقی زرین در جنگ است. او نه صرفاً به‌عنوان یک ماشین کشتار، بلکه به‌ عنوان انسانی دغدغه‌مند با چارچوب اخلاقی دقیق معرفی می‌شود؛ کسی که بیشتر از آنکه شلیک کند، تصمیم می‌گیرد که شلیک نکند.

این بخش از فیلم بیشتر با دیالوگ‌ها به تصویر کشیده شده و یادآور روایتی مشهور از گفت‌وگوی مالک اشتر و امام علی (ع) است. روایتی که محور آن این است که جنگ، بدون شناخت و بدون توجه به امکان اصلاح، صرفاً کشتار است، نه جهاد.

در دلِ فیلم‌های جنگی، این نگاه دینی و درونی، فرصتی است برای تمایز سینمای دفاع مقدس با دیگر ژانرهای جنگی در جهان. اما متأسفانه، این وجه مثبت، به‌خاطر ضعف‌های دراماتیک (نمایشی) فیلم، گم می‌شود.

قهرمانِ تنها یا جبهه‌مند؟

فیلم با تمرکز کامل بر قهرمان، زرین را در مرکز مطلق روایت قرار می‌دهد. اما این تمرکز بیش از حد، گاهی به فردگرایی افراطی می‌انجامد. دفاع مقدس ما مبتنی بر کار جمعی، ولایت‌پذیری و اخلاص بود. فیلم‌هایی که قهرمان را بیش از اندازه تنها و تصمیم‌گیرنده نشان می‌دهند، از روح جمعی جبهه‌ها فاصله می‌گیرند.

در فیلم تک‌تیرانداز، گاه این حس القا می‌شود که زرین خودسرانه و بی‌مشورت عمل می‌کند، و این تصویر، با ارزش‌های فرهنگی و دینی دفاع مقدس در تضاد است. حتی آموزش‌دادن گروهی از جوانان که می‌توانست فرصتی برای نمایش تفکر جانشین‌پروری زرین باشد، به پروژه‌ای نیمه‌کاره تبدیل می‌شود. ما نه سرنوشت آن شاگردان را می‌فهمیم، نه تحولی در سلوک شخصی زرین می‌بینیم.

ملغمه‌ای از ژانرها

نکته‌ای که کمتر به آن پرداخته شده، شباهت‌ها و تفاوت‌های محتوایی و ساختاری فیلم ایرانی با فیلم «تک‌تیرانداز آمریکایی» (American Sniper) ساخته کلینت ایست‌وود است. آن فیلم در سال ۲۰۱۴، روایتی از کریس کایل، تک‌تیرانداز آمریکایی در عراق ارائه داد؛ شخصیتی که بیش از ۱۶۰ کشته در کارنامه‌اش داشت و در نهایت هم سرنوشت تلخی یافت.

فیلم ایرانی تک‌تیرانداز، در بسیاری از عناصر کلیدی، از شخصیت‌محوری مطلق تا مواجهه با تک‌تیرانداز دشمن، حتی در بعضی موتیف‌های بصری، تحت تأثیر آن اثر آمریکایی است. اما تفاوت در هدف و جهت تیرهاست: تک‌تیرانداز آمریکایی، مردم را می‌زد؛ غیرنظامیان یا کسانی که صرفاً شک‌برانگیز بودند. او دست آخر هم از تیراندازی آسیب روانی دید.

اما شهید زرین، بنا بر روایات معتبر، فقط وقتی می‌زد که مطمئن بود. او مردم را نمی‌زد. او باطن را می‌دید و به تعبیر فیلم، بیشتر از آنکه بزند، نزد. این تفاوت بنیادین است و از نقاط مثبت فیلم علی غفاری است.

ای کاش فیلم به‌جای اقتباس بی‌حساب و برداشت سطحی از ساختار هالیوودی، این تفاوت را پررنگ‌تر می‌کرد و بهتر نشان می‌داد زرین چرا و چگونه تیر می‌زد و چرا مهم است او با چنان باوری می‌زد.

فرصت از دست‌رفته

فیلم تک‌تیرانداز یک فرصت بزرگ را از دست داده است؛ بازنمایی قهرمان گمنامی از جبهه‌های جنوب ایران که به‌ جای اسطوره‌سازی بی‌ریشه، واقعاً اسطوره بود. شهیدی از دل فرهنگ لرنشین، با دقت و آرامش، و با ایمان به خدا شلیک می‌کرد و هر گلوله‌اش پشتوانه‌ی فکری و اعتقادی داشت.

اما فیلم، با دروغ گفتن درباره هویت، درآوردن لهجه، ساختن دشمن خیالی، انتخاب بازیگری نامتناسب و مصادره کردن واقعیت، قهرمان را از ما گرفت. اگر قرار است سینمای ما گفتمان دفاع مقدس را بازنمایی کند، باید به حقیقت پایبند باشد. نه به فانتزی.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره