«تاسیان»؛ زیر سایه درخشش حمیدیان و ابر

سینما وان/ در میان مجموعه بازیگران خوب و متوسط سریال «تاسیان»، دو نام بیش از همه خودنمایی میکنند، بابک حمیدیان و صابر ابر. بازی آنها نهتنها نقطه قوت این مجموعه است، بلکه در بسیاری از لحظات، وزنهای برای حفظ جذابیت درامی است که گاه در روایتگریاش دچار لغزش میشود.
بابک حمیدیان در نقش جمشید نجات، یکی از بهترین بازی هایش در کنار سایر نقشهای برجستهاش را ارائه داد. میزان تسلط بر دیالوگها، تغییر لحن، نوع ابراز محبت و درکنارش ابهت و قدرت پدرانه، همگی بدون اغراق و به درستی اجرا شد. حمیدیان چه در سکانسهایی که شاد بود و رقص، نمایانگر احساساتش بود و چه در سکانسهایی که خود را مغلوب غم و اشک کرده بود، نشان داد که چرا توسط پاکروان برای نقش پدر شیرین انتخاب شده است.
در سوی دیگر، صابر ابر با آن لحن خاص، نگاه نافذ و ظرافت در پرداخت شخصیت، یکی از روانترین و واقعیترین بازیهای سریال را ارائه میدهد. ابر با کمترین اغراق، حسی از پیچیدگی شخصیت را در قالب کاراکتر خود به تماشاگر منتقل میکند. سعیدِ «تاسیان»، از ابتدای حضورش حس اطمینان و امنیت را به مخاطب منتقل کرد. صابر ابر، هرجا که باشد با هر شخصیتی، چه کمدی و چه جدی، خوش میدرخشد. بهعنوان مامور ساواک، از جدیت لازم برخوردار بود و به عنوان رفیق، تمام احساساتی که خاطر را آرام میکرد را به امیر میبخشید.
اما فراتر از این دو درخشش، کیفیت کلی سریال «تاسیان» در میان مخاطبان و منتقدان واکنشهای متضادی داشت. از یک سو، ستایشهایی برای جسارت در ورود به فضای تاریخی - سیاسی، انتخابهای دقیق بصری، طراحی صحنه و لباس و کارگردانی شاعرانه تینا پاکروان وجود دارد؛ اما از سوی دیگر، نقدهایی نیز نسبت به ریتم کند، پراکندگی روایت، شخصیتپردازیهای ناقص در برخی خطوط فرعی و گاه پرداخت ناپخته برخی کنشهای احساسی مطرح شده است. در نگاه کلی، پاکروان سریال قابل قبولی ارائه داد؛ آغازش پرشور و امیدوارکننده بود، به میانه که رسید مخاطب را خسته کرد و در قسمتهای پایانی، پر از اتفاقاتی بود که شوک را به بیننده وارد میکرد.
«زیبا اما ناپایدار» اشارهای به اینکه اگرچه در برخی لحظات بیننده غرق در حس و تصویر میشود، اما انسجام لازم برای حفظ هیجان و تداوم درگیری ذهنی در سراسر اپیزودها حفظ نشد.
در مجموع، «تاسیان» اگرچه در تمام لحظات خود موفق نیست، اما با تکیه بر بازی درخشان چهرههایی چون حمیدیان و ابر و نگاه کارگردانیای که هنوز به شاعرانگی و زیبایی بصری وفادار است؛ اثری قابل تأمل در ژانر درام تاریخی معاصر محسوب میشود. این سریال بیش از هرچیز یادآور این نکته است که حتی در میانه روایتهای پرچالش و گاه مبهم، بازیگر خوب میتواند همهچیز را نجات دهد.