برای امیرکبیر، برای ایران
چارسو فرهنگ / سینا ساعی فرم جدیدی از رپ ارائه داده است
رپ یکی از اولین بسترهای هنری بود که شکاف میان خود را پذیرفت و آن را حداقل در ادبیاتش صورتبندی کرد. شکافی که از اساس آدمها و طرفدارانشان با همان تعریف میشدند. منطقاً اگر شما بین دعواهای ترند رپی، طرفدار یک خواننده بودید و به او دیسبکی از یک خواننده مطرح دیگری داده میشد، الزاماً باید طرفداری از خوانندهای را میکردید که تاکنون حامیاش بودید. بر مبنای همین منطق، بخش مهمی از ماهیت رپ فارس را دیسبک تشکیل میدهد.
بر همین اساس اصولاً چهرههای رپ از دیدهشدن در رسانههای رسمی پرهیز میکردند تا برچسب حکومتی بودن نخورند. حالا شما فکر کنید خوانندهای بیاید و فضا را بشکند. کار سینا ساعی دقیقاً در همین نقطه اهمیت پیدا میکند و او که از پیشگامان یک حرکت ضدساختار فرهنگی و سیاسی به شمار میآمد حالا با همان کنش ضدساختار، حداقل روی کاغذ، خودش را در برابر ساختارِ ضدساختاری همچون رپ فارس قرار میدهد. کنشی که نه فقط در محتوا، بلکه از اساس و در فرم هم متمایز با جریان اصلی رپ فارس ترسیم میشود. اما سینا ساعی دقیقاً میخواست چهکار کند:
۱. ساعی فرم رپ را از صرف یک محتوای شنیداری به محتوای ترکیبی تصویری-موسیقایی منتقل میکند و به موازاتش مخاطب رپ فارس را در سایر بسترهای رسانهای یعنی تئاتر(در نمایشهایش) یا خانوادهها (در کارناوال) گسترش میدهد. ساعی درست دست میگذارد روی همان چیزی که در نسبت آن گارد وجود داشت. او تصویر یک رپر را در ذهن مخاطب اصلاح میکند.
۲. وقتی فرم اینطور و از اساس تغییر میکند، محتوا هم به تناسبش باید عوض شود. ساعی با همین ترفند محتوا را هم از اساس عوض میکند. او ماهیت اعتراضی رپ را تغییر نمیدهد، بلکه جهت اعتراض را تغییر میدهد. او رپ را از یک واکنش به مسائل روز، بدل میکند به بازخوانی انتقادی و کنش اعتراضی عمیق. کنشی که حالا معطوف میشود به پرسش انتقادی او از تاریخ، یعنی همان مسئله هویتیای که جامعه نسل زد درگیرش است.


















