جواد هاشمی: سینمای دفاع مقدس مدیون حاتمیکیا و مرحوم ملاقلی پور است
نسيم
بروزرسانی
نسيم/ سيد جواد هاشمي، بازيگر سينما و تلويزيون ميگويد: قرار بود در سريال «امام حسين(ع)» بازي کنم و نقش مسلم ابن عقيل را هم داشتم که يکي از بهترين نقشها بود. آقاي شهريار بحراني قرار بود بسازد که نصفه کاره رها شد و متأسفانه مرا در حسرت و آرزوي اين نقش گذاشت.
محرم که ميشود بازار همه چيز داغ است و پرمخاطب جز فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني که به روز باشند نه تکراري!
طي اين چندساله البته و خوشبختانه رسانه ملي کارهايي ساخته که قصد تکراري شدن ندارند مثل "مختارنامه". حتي اگر مدام هم روي آنتن بروند اما قابليت جذب مخاطب را دارند. اما مسأله اين است که چرا همچنان دل به اين کارهاي خوب، خوش کردهايم. اين همه قصه اما چقدر ساختهايم؟
سيدجواد هاشمي هم بازيگر تلويزيون است و هم سينما و تئاتر و به قولي دست بسياري در کارهاي جنگي و مذهبي-تاريخي دارد. اين بازيگر در نشستي خبري کوتاه اما پربار در اين باره به صحبت کرد.
* اگر اجازه بدهيد با توجه به سابقه شما در جبهه و همچنين بازيهاي بسيار در نقش رزمنده در فيلمهاي دفاع مقدسي از اين حضور صحبت کنيم و آخرين آن يعني "معراجيها". که به نظرم علاوه بر آن تصاوير روحاني فضاي جبهه، يک ايده آل براي صحنههاي جنگي هم بود.
بله. من هم با شما موافقم که اگر سينماي جنگ را دقت کنيم، فيلمهاي شاخص و طلايي دفاع مقدس چند فيلم هست که من ميتوانم بيان کنم. از حيث مضمون و همه چيز، شايد همه بگويند کار احمدرضا درويش يعني "دوئل". چون مثلاً فيلم پر پروداکشني بود. اما از جهت موضوعي به نظر من جنگ را هم زير سئوال برده بود و به همين دليل داخل فيلمهاي ماندگار دفاع مقدس نميتوانم اسم ببرم.
اگر بخواهم بگويم به نظرم سينماي دفاع مقدس مديون حاتميکيا و مرحوم ملاقلي پور است. فيلم "آژانس شيشهاي" که هيچ شکل و شمايلي از جنگ نداشت ولي عين جنگ بود و "پرواز در شب" از کارهاي رسول ملاقليپور نيز به همين شکل بود.
* فيلمهاي دفاع مقدسي با بار طنز هم که نمود خوبي داشته باشد، کم نيست.
در ژانر کمدي من احساس ميکنم "ليلي با من است" و "اخراجيها" فيلمهايي بودند که با همه انتقاداتي که به آنها وارد بود اما توانستند يک مرزهايي را در نوردند که مهمترين آنها حضور تماشاگر در سينما بود که به نظر من يک واجبِ بسيار بسيار مهم است.
فکر ميکنم همه اينها به کنار، ما دو فيلم خيلي خوب هم داشتيم که صحنههاي جنگ را خيلي خوب نشان داد يکي "سجاده آتش" کار احمد مرادپور که من فکر ميکنم ابهت عملياتهاي دوره دفاع مقدس با همه زحماتي که در آن فيلم کشيده بود را به تصوير کشيد.
ديگري هم "معراجيها" که احساس ميکنم صحنههاي جنگي آن در سينما و تلويزيون بسيار کمنظير بوده است. البته به خود فيلم، کاري ندارم.
من همه جور سينما را اينجا مثال زدم گفتم "دوئل" به خاطر پروداکشن و سينماي ملاقلي پور و سينماي آقاي حاتميکيا به خاطر صداقتش و سينماي کمدي دفاع مقدس به خاطر جذب تماشاگرش. در نهايت و غايت نوع نگاه به خود عمليات و مظلومانه بودن بچهها در حين جنگ فکر کنم "معراجيها" اين بخش را خيلي خوب به نمايش گذاشته بود.
من خيلي با "معراجي ها" اشک ريختم. اصلاً بخشهاي ديگر فيلم را موفق به ديدنش نشدم. فقط خود آقاي دهنمکي برايم پيامک داد که تخشهاي جنگ را ببين؛ من ديدم و يک خسته نباشيد خيلي خوب و بلندبالا را برايش فرستادم. صحنههاي جنگ را به صورت کم نظير نشان داد.
* برسيم به فضاي محرم؛ چيزيکه در فيلمهاي حوزه جنگ ما کمتر ديده ميشود! هشت سال دفاع کرديم که چندين ماه در ماه محرم و صفر ميگذرد. اما خيلي پررنگ نيستند.
نه اينکه سراغ نمايش محرم و صفر نرفته باشند؛ مثلاً ما در فيلم "حماسه مجنون" شب عاشورا را داشتيم. در "حماسه مجنون" آقاي شورجه شب عاشورا را تقريباً هفت شب طول کشيد تا فيلمبرداري کنيم. در صحنه شب عاشورا و شب عمليات يک سري قرار بود بروند روي مين که بنده و آقاي جهانبخش سلطاني، حسن عباسي و جعفر دهقان نقشهاي اصلي آن را بازي ميکرديم.
خوب يادم است که صحنه شب عاشوراي عمليات فيلم "حماسه مجنون" و البته تصويربرداري آن هم عجيب بود.
* شنيدهام خود شما هم براي بچه ها روضه ميخوانديد.
همينطور است؛ پشت صحنه براي بچهها، من روضه ميخواندم و با روضه من گريه ميکردند يعني فيلمبردار، کارگردان، عوامل و بازيگران گريه ميکردند. يک اتفاق خيلي عجيبي افتاد که شب عاشورا در آن فيلم برايم خيلي ماندگار شد. فيلمهايي مثل "شب دهم" ساخته شد و فيلمهاي خاصي که گريز بزند به کربلا خيلي بود. حرف شما را خيلي قبول ندارم.
اتفاقاً به اعتقاد من به مناسبت کربلا و شهداي کربلا و بالطبع شهداي دفاع مقدس در فيلمهاي جنگي خيلي توجه شد ولي قبول دارم که از اين دستمايه بزرگ ميتوانست بيشتر استفاده شود.
* در اين عرصه شايد خيلي ها بودند ولي ورود نکردند. البته سينماي دفاع مقدس هم حاشيه کم نداشت مثل کنايه عباس کيارستمي!
آقاي کيارستمي به نظر من حرفش کنايه نبود بلکه بد تعبير شد و يک کمي ايشان بي احتياطي کرد والا معلوم است که اصولا کسي در دنيا وجود ندارد که سربازي که به خاطر دين و ميهنش به شهادت برسد را مورد تمسخر قرار دهد و يا فيلمي در مورد اين سرباز ساخته شود فيلم ارزشمندي نباشد. اصلاً همچين چيزي امکان ندارد.
اسپيلبرگ هم ميرود سراغ "نجات سرباز رايان" چرا ميرود سراغش و حالا من شنيدم دروغ يا راستش اينکه مثلاً از جنگ ما وام گرفته و از فيلمهاي مستند شهيد آويني. دليلش اين است که همه معتقدند که يک سربازي که از دين و وطنش دفاع ميکند اين سرباز قابل احترام است.
اين حرفها را قبول ندارم که کسي بخواهد جنگ و دفاع مقدس را زير سئوال ببرد.
* از همين فضاي محرم گريزي به توليدات تاريخي-مذهبي هم بزنيم که خوشبختانه در تلويزيون به همت برخي فيلمسازان شاهد کارهاي خوبي بوديم. برخلاف سينما آن هم با اين همه آثاري که در طول سال توليد و اکران ميشود. در فيلمهاي تاريخي کمتر بازي کردهايد، پيشنهاد نشده يا خودتان به سمت آنها نرفته ايد؟
مثلا "مختارنامه" که آقاي ميرباقري مرا دعوت کرد و نقش تبيان را بازي ميکردم که محافظ امام حسن مجتبي(ع) است؛ شايد تنها کار تاريخي که من افتخار داشتم بازي کنم و شايد کمتر ديده شد.
ولي خيلي دوست دارم حتي در فيلمهاي تاريخي نقش منفي بازي داشته باشم چون فقط در فيلمهاي تاريخي ميتوانم اين نقشها را بپذريم. حتي به آقاي ميرباقري گفتم و ايشان به شوخي به من گفت اگر يزيد را بهت بدهم بازي ميکني؟ گفتم از خدا ميخواهم و خوب هم بازياش ميکنم.
* حتي در سريالهاي روز، هم؟
نه در سريالهاي به روز نه! نقش منفي بازي نخواهم کرد.
* چطور؟
چون در فيلمها و سريالهاي به روز، مردم از من يک انتظار ديگري دارند و قشنگ نيست اين انتظار شکسته شود ولي در فيلمهاي تاريخي چرا. حتي قرار بود در سريال "امام حسين(ع)" هم بازي کنم و نقش مسلم ابن عقيل را هم داشتم که يکي از بهترين نقشها بود. آقاي شهريار بحراني قرار بود بسازد که نصفه کاره رها شد و متأسفانه مرا در حسرت و آرزوي اين نقش گذاشت.
ولي کلاً دعوت نميشوم براي فيلمهاي تاريخي؛ فکر ميکنم يادشان ميرود يا شايد چهرهام زيادي تکراري است! خودم فکر ميکنم که تکراريترين چهره بازيگري در ايران باشم چون هيچوقت ريشم را نتراشيدم و اين باعث شده که براي بازيگري يک کمي ريسک پذيري کارگردانها براي دعوت و انتخاب کم باشد.
به آنها هم حق ميدهم ولي خيلي دوست دارم يک روزي نقشي را بازي کنم که بتوانم حداقل اندکي از استعدادم را يا استعداد اندکم را نشان بدهم.
* ولي خب ما سالياني بايد بگذريد تا شاهد يک کار تاريخي خوب باشيم. همين آثاري که آقاي ميرباقري يا فخيم زاده ساخته. چرا کارگردانان کمتر سراغ فيلمهاي الف ويژه ميروند؟
آقاي ميرباقري اصولاً سريالها و فيلمهايش را خيلي گران ميسازد و بدون شک ايشان در کار تاريخي بي نظير است. بعد از ايشان فکر ميکنم شهريار بحراني با "مريم مقدس" و "ملک سليمان" ثابت کرد که هم علقه و هم عرضه اين کار را دارد و اين خيلي مهم است که هم علقه و هم عرضهاش را داشته باشيد.
ببينيد ما کارگردانهايي که توان اين کار را داشته باشند زياد داريم اما آنهايي که علقه اين کار را داشته باشند کم هست. اگر آقاي سلحشور را در نظر نگيريم که من فکر ميکنم بار خيلي زيادي از "يوسف پيامبر" و "مردان آنجلس" روي دوش آقاي شورجه بود، فکر مي کنم آقاي ميرباقري شايستهترين فرد براي ساخت کارهاي تاريخي است.
به اعتقاد من ايشان به شدت با رعايت همه اصول تاريخي و با همه شرايط سختي که فيلمهاي تاريخي دارد کار ميکند. احساس ميکنم حيف است که اينها را کنار گذاشت ولي ايشان گران ميسازد و اين گران ساختن يک کمي تلويزيون را دچار تعلل کرده است.
به قول شما اصلاً اي نوع کارهاي تاريخي-مذهبي غير الف، اصلاً نبايد ساخته شود. ولي فکر ميکنم کارهاي تاريخي از جهت هزينه بايد منطقي باشد و همين باعث شده که ماجرا سخت شود. اميدوارم ولي ما باز از آقاي ميرباقري کار ببينيم.
* جداي از امثال ميرباقري، در کليت به نظر شما چه کسي بايد سراغ ساخت فيلم از داستانهاي قرآني برود؟
به يک سري دلايل من فکر ميکنم قصص قرآني را نبايد حرام کرد.
"ملک سليمان" فيلم خوبي بود ولي نوشته جالبي نداشت. برعکس فيلمنامه اما کارگرداني فوقالعاده خوب بود و فراتر از نوشته. اتفاقات به نظرم متن بسيار پاره پاره بود و آنچه که اتفاق افتاده بود در کارگرداني ارزش پيدا کرده بود.
* گذشته از اين ما که داستان هاي قرآني زيادي داريم ولي خب کسي به سراغ آن نمي رود! نميدانم ريسک است؟ ميترسند و يا هرچيز ديگري.
در اين حوزه هم ساختهايم. "معصوميت از دست رفته" کار بدي نبود. سريال "درواره ساعات" البته تله تئاتر بود. با اين کار براي اولين و آخرين بار شبکه سوم تله تئاتر پخش کرد. جالب اينکه تلويزيون متن را رد کرد و گفت هر کسي که اين را نوشته کافر است!
من چون نامه رد شده بود و با هزينه شخصي فيلم را ساخته بودم؛ رفتم دادم به آقاي پورمحمدي(مدير وقت شبکه سه) و ايشان با خانوادهاش ديد و با من تماس گرفت و گفت خانواده مرا کشتي! گفتم چرا؟ گفت چند خرج کردي؟ آنوقت دو برابرش را به من داد و ايشان با مديريت و قدرت خودش پخش کرد.
کار خيلي خوبي شد و اگر پول داشتم قطعاً اين کار را يک سريال خيلي خوب ميکردم. با پنجاه ميليون تومان چهار قسمت که در دو قسمت پخش شد را ساختم و فکر ميکنم هم خيلي اثرگذار بود. طوري بود که آقاي صادق آهنگران هر سال پنجاه الي شصت نفر را جمع ميکرد و ميگفت با تلويزيون تماس بگيريد به شبکه که دوباره اين را پخش کنند.
خودش با من تماس گرفت و گفت من اين کار را انجام دادم و فکر ميکنم که اين کار را هم دو سال پشت سر هم در روز اربعين پخش شد.
البته ميشود کارهاي اثرگذار با هزينههاي کمتر ساخت. من نميفهمم پولهاي چند ده ميلياردي يعني چه؟ واقعاً نميفهمم و به اعتقاد من ميشود درستتر عمل کرد. کما اينکه کارگردانهايي را ديدم که اصلاً فکر نميکنند که از بيت المال دارد هزينه ميشود و پول دارد ميرود؛ فکر ميکنند اين کار يعني کلاس؛ که هر چي بيشتر خرج کنند بهتر است.
البته فيلم خوب خرج دارد ولي بايد منطقي باشد. نه کم و نه آنقدر زياد که در آن، بخور بخور و اسراف باشد.
بازيگري که حاضر است نقش يزيد را هم بازي کند
* اگر مايل باشيد از فيلم سينمايي "رستاخيز" هم سوال کنم!
به شدت به فيلم "رستاخيز" انتقاد دارم. فيلم از جهت منظر بسيار عالي است اما با اينکه مستقيم وارد روضه کربلا شده ولي اثر ندارد. اگر غير مستقيم وارد روضه بشويد بايد اثر داشته باشد چه برسد به اينکه مستقيم وارد شود.
به هرحال فيلم ارزشمندي است و معتقدم که بايد بيايد در سينما و مردم هم استقبال کنند.
* سوال آخر اينکه شما مايليد که فيلمهاي پرهزينه بسازيم؟ يا حداقل اينکه اگر بودجه زيادي هم داشته باشيم بهتر است در کدام حوزه فيلمسازي خرج شود؟
من نميدانم براي برخي فيلمهاي حتي مذهبي چقدر خرج کردند ولي آنچه که شنيدم درباره برخي از يکي از آنان، رؤيايي است چون با آن ميشد 7 هزار فيلم کودک خوب ساخت. خيانت است که در اين سينما کودکان را فراموش کرده ايم و سراغ فيلمهاي پرهزينه ميرويم. اين پول را تقسيم کنند و هزار تا فيلم براي بچهها بسازند.