نگاهی به سریال متفاوت «آب پریا» ساخته مرضیه برومند
خراسان
بروزرسانی
خراسان/آب پريا» سريال دوست داشتني و لذت بخشي بود؛ از بسياري از اعوجاجات و ناهنجاري هاي مرسوم در سريال هاي رايج کيلومترها فاصله داشت. سريال هايي که شايد جذاب و پربيننده باشند اما مردم ايران را به مثابه موجوداتي ساده دل نشان مي دهند. تلخي آن نيز به حدي است که قدرت تماشاي آن را از آدم مي گيرد.
چرا دوست داشتني است؟
اما در اين بين «آب پريا» دوست داشتني است چون بر احترام و پاسداشت ميراث کهن ايراني استوار است. اين سريال به انسانِ مسلمان ايراني احترام مي گذارد و او را مسخره نمي کند و به استهزا نمي گيرد. در حالي که اين سريال زبانِ نقد تند و تيزي هم دارد و خيلي از کمي و کاستي هاي جامعه را نشان مي دهد و بيان مي کند اما سياه نمايي ندارد. مخاطب احساس مي کند که اين انتقادها از سرِ دلسوزي بيان مي شود. اين سريال از گذشته هاي دور و افسانه اي ما سخن مي گويد و به جان و دل ما مي چسبد؛ از آشنايي و آگاهي از اين گذشته دور لذت مي بريم. بازخواني گنجينه هاي کهن و غناي فرهنگي ما را قلقلک مي دهد که چرا اين قدر از اين ميراث دور افتاده ايم؟ آرمانِ آب پريا نيز همين است که اين سوال در مخاطب جوانه بزند و او را به تلاش براي آشنايي با ميراث کهن ايراني وادار کند و هم چنين متوجه اين دورافتادگي از زيست انساني و تخريب و لطمه به زيست طبيعي شود.
سريالي که دغدغه دارد
به همين خاطر «آب پريا» آرمان گراست. مرضيه برومند در اين سريال "دغدغه" دارد. همه اين کم و زياد شدن براي امري متعالي است. او نمي کوشد تا مخاطب را صرفا درگير گره هاي دراماتيک و در سريال غرق کند و مخاطب را وارد تعليق هاي طولاني کند يا رودست بزند تا هنر کارگرداني را به رُخش بکشد بلکه مي کوشد اين دغدغه را با مخاطب به اشتراک بگذارد، سعي مي کند اين دغدغه در مخاطب هم به وجود بيايد تا تبديل به "درد مشترک" شود. اين ويژگي سريال به اين لحاظ اهميت دارد که اکثر سريال ها چنين رويکردي ندارند. سريال ها غالبا دغدغه ساز و آرمان گرا نيستند و به رئاليسم رو آورده اند. رئاليسمي که خواه، ناخواه آن ها را به سمت سياه نمايي مي کشاند؛ برخي از اين نوع سريال ها را سال پيش ديديم، به عنوان مثال مي توان به سريال «ثريا» اشاره کرد که سبب واکنش هايي از سوي مردم نيز شد. به گونه اي که تعدادي از قسمت هاي آن پخش نشد.
از سوي ديگر شايد نقطه ضعف اين سريال هم در اينجا باشد. چون کوشيده است تا مسائل متعددي را در کنار هم قرار دهد. زبان سريال «آب پريا» نيز راحت و روان است. سرراست و مفيد به موضوع مي پردازد و مخاطب را با خود درگير مي کند. زبان طنز و روايت فانتزي در اين سريال به خوبي به کار گرفته شده است. شايد مخاطب با اين نوع روايت فانتزي احساس غريبگي کند چون سال هاست که با ديدن سريال هاي جديد ذائقه اش عوض شده است. اما رد و نشانه روايت فانتزي که در «زي زي گولو» بود در آب پريا نيز يافت مي شود. روايتي که مرضيه برومند به خوبي آن را بلد است. اما شايد سال هاست که مخاطب ايراني ديگر اين نوع روايت را تجربه نکرده است. چون کارگردانان از اين نوع روايت به دليل سختي که دارد، گريزان هستند.
گرافيک و جلوه هايي که ويژه بود
از ديگر ويژگي هاي اين سريال، تيتراژ آن است که جذاب بود و ايده و طرح مناسبي داشت. در غالب سريال ها کارگردان و تهيه کننده براي صرفه جويي اقتصادي يا هر دليل ديگري به تيتراژ بها نمي دهند و در نهايت در پي يک خواننده مي گردند.
به طور کلي گرافيک و جلوه هاي ويژه اين سريال نيز به نسبت ساير سريال ها چشم گير بود. هم چنين موسيقي سريال نيز گوش نواز بود. باز هم مرضيه برومند سراغ دهقان يار رفته بود؛ آهنگ سازي که بسياري از کارهاي برومند را بر عهده داشته است.
«آب پريا»؛ سردرگم و شعار زده...
بهروز- اگر بگوييم سريال «آب پريا» بي شباهت به آثار کارگرداني است که نامش با مجموعه هاي تلويزيوني چون «آرايشگاه زيبا» در ذهن مخاطبان باقي مانده است، سخني به گزاف نگفته ايم. «مرضيه برومند» که علايقش به کودکان با آثاري چون «مدرسه موش ها» ، «مرباي شيرين» و... به اثبات رسيده در «آب پريا» [پري نگهدارنده آب] با استفاده از داستاني افسانه اي ضرورت حفظ محيط زيست را گوشزد مي کند. مشکل، درست از جايي آغاز مي شود که کارگردان آن را اثري مناسب «کودک و بزرگسال» توصيف مي کند، حال آن که به خاطر همين ترديد و دوگانگي لحن روايت «آب پريا» نه توانست مخاطب خردسال را راضي نگه دارد و نه مخاطب بزرگسال را! «سريال» در بهترين ساعت پخش شبکه دوم طي ايام نوروز روي آنتن رفت اما حتي وجود بازيگراني خوب چون: اميرحسين صديق، بهناز جعفري، سحرولدبيگي ، ليلي رشيدي و هنگامه مفيد... هم نتوانست سريال را پرمخاطب کند. «برومند» مي توانست اثرش را خاص و ويژه کودکان و نوجوانان و با نگاه جذاب تري روايت کند، اما متاسفانه «آب پريا» اثري بود که طبق ادعاي کارگردان هم مي خواهد کودکان را راضي نگه دارد و هم بزرگسالان را و در هيچ کدام هم چندان موفقيتي ندارد. انتخاب قالب فانتزي و افسانه براي روايت داستان نيز به خودي خود ايرادي براي يک سريال نيست، اما بد نيست گاهي نگاهي به آثار جذاب توليد شده در سينما و تلويزيون خودمان و دنيا بيندازيم تا متوجه شويم در اين ژانر (گونه) حتي صرف نظر از تحولات بسيار، چنان چه فيلمنامه اي قابل دفاع با فناوري هاي حداقلي فراهم کنيم، موفقيت را به دست مي آوريم. چيزي که به عقيده نگارنده با انتظار از اين کارگردان با سابقه و قديمي در «آب پريا» فراهم نشد تا سريال به مجموعه اي سردرگم (به لحاظ نوع مخاطب) و شعارزده و بدون جذابيت تبديل شود...