باشگاه خبرنگاران/ روزنامه جام جم نوشت: مرضيه محبوب از کودکي تاکنون وقتش را با عروسکها گذرانده است. شايد به همين دليل درباره عروسکها طوري حرف ميزند که گويي دارد درباره آدمهاي زنده صحبت ميکند! او سال 1364 در رشته نمايشهاي عروسکي از دانشگاه هنر فارغالتحصيل شد و فعاليتش را در تلويزيون با عروسکگرداني مجموعه «خونه مادربزرگه» آغاز کرد.
محبوب از سال 1366 با ايرج طهماسب و حميد جبلي همکاري ميکند. ماجراي آشنايي محبوب با ايرج طهماسب به زمان دانشجويي آنها باز ميگردد؛ زماني که طهماسب براي ارائه پاياننامهاش از محبوب دعوت به همکاري کرد و سالهاست که مرضيه محبوب براي برنامههاي ايرجطهماسب عروسک ميسازد، عروسکگرداني ميکند و گاهي هم به جاي برخي عروسکها حرف ميزند.
نتيجه همکاري محبوب با طهماسب و جبلي تعداد زيادي عروسک جالب و دوست داشتني است که کلاه قرمزي و پسرخاله مهمترين آنها هستند. محبوب وقتي کلاهقرمزي را براي برنامه «صندوق پست» ميساخت، قرار نبود اين عروسک براي خودش برنامه مستقل داشته باشد؛ اما طولي نکشيد که کلاه قرمزي بين بچهها و بزرگترها دوستان زيادي براي خودش دست و پا کرد و کم کم دوستان و بستگان کلاه قرمزي هم به تلويزيون راه پيدا کردند و محبوب دلها شدند. همه دوستان و اقوام کلاهقرمزي هم ساخته مرضيه محبوب هستند.
* به نظر ميرسد در طول اين سالها کلاه قرمزي هم بزرگشده است. شما اين طور فکر نميکنيد؟
عروسکها هيچوقت بزرگ نميشوند؛ آنها پير هم نميشوند. يک عروسک اگر کودک خلق شود تا آخر عمر کودک ميماند و اگر پير به دنيا بيايد تا پايان زندگياش پير خواهد بود؛ اما با همه اينها من کلاهقرمزي و ديگر عروسکهاي اين مجموعه را با دست ساختهام؛ هر کدام آنها از يک تکه اسفنج شکل گرفتهاند و طبيعي است که در گذر زمان دچار تغيير بشوند. همه احساس و عاطفه من همراه اين عروسکها بوده و باري از زندگي من روي دوش آنها قرار گرفته است؛ بنابراين شايد کلاه قرمزي با وجود ظاهر بدون تغييرش، رشد کرده باشد و شايد در آينده او را به سني برسانيم که بخواهد ازدواج کند، اما اين تخيل ماست که او را تغيير ميدهد؛ فيزيک و ظاهر اين عروسک هميشه به همين شکل باقي خواهد ماند.
* اما زندگي کلاه قرمزي در اين سالها تغييري نکرده است. او هنوز مشق مينويسد و با آقاي مجري زندگي ميکند؟
عروسکها با ما فرق دارند؛ روح آنها از ديگري جانميگيرد. شايد آنهايي که به اين عروسک جان ميدهند و شخصيت او را تعريف ميکنند، اينگونه القا ميکنند که کلاهقرمزي بزرگ شده است!
* چرا بيشتر عروسکهاي جديد برنامه کلاه قرمزي شبيه خود او هستند. حتي فاميل دور با آن سر طاس و سبيل هم شبيه کلاه قرمزي است؟
براي اينکه همه آنها از يک قوم و محله هستند؛ شايد از نظر خوني نسبتي با هم نداشته باشند؛ اما به قول پسرعمهزا آنها از يک ده آمدهاند؛ ده کلاهقرمزي آباد.
* پس چرا پسرخاله شبيه آنها نيست؟
براي اينکه پسرخاله، پسرخاله کلاه قرمزي نيست؛ اسمش اين است و شايد اگر فاميلهاي پسرخاله بيايند، ببينيم که همه آنها شبيه پسرخاله هستند.
* پس اگر قرار باشد فاميلهاي پسرخاله را بسازيد همه آنها صورتي گرد دارند با يک خال کنار بيني؟
نميدانم. من هنوز آنها را نساختهام. اگر قرار باشد دوستان و بستگان پسرخاله را بسازم قبل از هر چيز به اين فکر ميکنم که با هم هماهنگي داشته باشند. شايد افراد يک قوم يا سرزمين شبيه به هم نباشند؛ اما وقتي کسي از بيرون به آنها نگاه کند شباهتهايي در آنها خواهد ديد.
* وقتي عروسکي را ميسازيد به چه چيزهايي توجه داريد و چه معيارهايي را مد نظر قرار ميدهيد؟
پيش از هرچيز با کارگردان صحبت و سعي ميکنم نظر کارگردان را برآورده کنم؛ آدمهايي که در اطرافم ميبينم در شکل و شمايل عروسکهايم بيتاثير نيستند...
* مثلا فاميل دور را شبيه به شخص خاصي ساختهايد؟
نه. محيط زندگي و برآيند کلي جامعه برايم اهميت دارد. بيشتر به سن و سال و روزگاري که ممکن است يک عروسک از سر گذرانده باشد، توجه دارم. مثلا اين روزها حتي جوانها هم موهايشان ريخته و ديدن يک جوان طاس اصلا بعيد نيست.
* از چيزهايي که در جامعه ميبينيد، تصوير ميگيريد و آنها را روي عروسکهايتان پيدا ميکنيد؟
نه به اين صورت که شما توصيف کرديد. من هر وقت ساخت يک عروسک را شروع ميکنم انگار اولين باري است که عروسک ميسازم. با ترس و لرز کارم را شروع ميکنم و بعد آنقدر به عروسک نگاه ميکنم و تغييرش ميدهم تا اينکه در يک لحظه احساس ميکنم هماني شده که بايد ميشد. بارها عروسک را تغيير ميدهم، اجزاي صورتش را کم و زياد ميکنم، چيزهايي را برميدارم يا اضافه ميکنم تا وقتي که احساسم بگويد اين همان چيزي است که ميخواستي!
* چقدر راحتي عروسکگردان برايتان اهميت دارد؟
خيلي خيلي زياد. تمام مدتي که عروسکي را ميسازم به اين فکر ميکنم که آيا عروسکگردان با آن راحت هست؟! آيا خوشدست شده يا نه؟ بارها عروسک را دستم ميکنم و ميگردانم تا مطمئن شوم عروسکگردان با آن مشکلي نخواهد داشت.
* چون خودتان هم عروسکگرداني ميکنيد اين امر برايتان اينقدر مهم است؟
بله. ضمن اينکه وقتي عروسکگردان با يک عروسک احساس راحتي کند بهتر آن را ميگرداند و بازي ميدهد؛ درنتيجه عروسک باورپذيرتر و دوستداشتنيتر ميشود.
* ماندگار شدن عروسک چقدر موقع ساخت برايتان اهميت دارد؟
من براي ماندگار شدن يک عروسک هيچ کاري نميکنم. فقط به اين فکر ميکنم که عروسکم با شخصيتي که برايش تعريف شده، هماهنگي داشته باشد و سر جاي خودش قراربگيرد. از اول براي اينکه کارم بگيرد؛ تلاش نميکنم و به اين فکر نميکنم طوري عروسکم را بسازم که رو دست نداشته باشد؛ برايم فقط اين مهم است که کارم را به بهترين شکل انجام بدهم. در کارگرداني هم همين طور عمل ميکنم؛ برنامههاي «بز بز قندي»، «خاله قورباغه» و «موش نمکي» را آنطور که دوست داشتهام، کارگرداني کردهام.
* نسبت به عروسکهايي که ساختهايد، چه احساسي داريد؟
به همه آنها فکر ميکنم و به تک تکشان تعلق خاطر دارم. آنها در زندگي با من بودهاند؛ همراه شادي و غم من و شاهد روزهاي عمر و گذر زندگيام. دوست ندارم آسيبي به آنها وارد شود، دلم نميخواهد صدمه ببينند. آنها جزئي از من هستند و هميشه در ذهن و دل من جاي دارند.
* با اين همه احساس، وقتي برنامهاي تمام ميشود و عروسکهايي که ساختهايد براي هميشه يا دست کم براي چند ماه به آرشيو فرستاده ميشود، چه حالي پيدا ميکنيد؟
حال بدي ندارم. فکر ميکنم آنها آمدند، حرفشان را زدند، مسئوليتشان را انجام دادند و حالا وقت استراحتشان است. مشکلي با بودن آنها در آرشيو ندارم، چيزي که ناراحتم ميکند اين است که خداي ناکرده صدمه ببينند، خراب بشوند يا اتفاق بدي برايشان بيفتد.
* تا به حال به اين موضوع فکر کردهايد که براي عروسکهايتان شناسنامه درست کنيد؟
بله. اتفاقا چند سال پيش نمايشگاهي از عروسکهايم برگزار کردم و براي همه آنها که تا آن موقع ساخته بودم شناسنامه درست کردم؛ شناسنامهاي شامل اسم و فاميل، برنامهاي که در آن حضور داشتهاند و اسم عروسکگردان يا صداپيشههاي آنها. تا آن زمان حدود 150 عروسک ساخته بودم، اما بعدها از تعداد کارهايم کاسته شد، چون ديگر فقط براي برنامههايي که خودم کارگرداني ميکردم، عروسک ميساختم و در اين سالهاي اخير هم فقط با مجموعه «کلاهقرمزي» همکاري داشتهام.
* کلاه قرمزي و پسرخاله هم شناسنامه دارند؟
بله. آنها جزو عروسکهايي بودند که من آن زمان ساخته بودم و شناسنامهدار شده بودند. اميدوارم فرصتي پيدا کنم و بتوانم براي بقيه عروسکها هم شناسنامه درست کنم.