خبرگزاري مهر:در روزهايي که ابهامات بسياري در جغرافياي سينماي ايران مشهود است و هنوز ساختار سازمان سينمايي بهطور کامل براي رسانهها و اهالي سينماي تشريح نشدهاست، ابهام در شرح وظايف مديران سينمايي و نيز اتخاذ سياست سکوت از سوي برخي از آنها قابل تأمل است.
تندروترين منتقدان و مخالفان تيم مديريت جواد شمقدري هم در ماههاي نخست حضور اين تيم در معاونت سينمايي، بر اين واقعيت اذعان داشتند که مديران تازهنفس سينماي ايران به نسبت پيشينيان، نسبتي روشن با "شفافيت" و "پاسخگويي" دارند و اگر ابهام و ايرادي در قبال عملکردشان طرح شود خود را موظف به پاسخگويي ميدانند.
به ويژه که حضور عليرضا سجادپور در مقام مديرکل اداره نظارت و ارزشيابي، بهعنوان رسانهايترين عضو اين گروه سبب شده بود کمتر رسانهاي در جوابخواهي پيرامون شرايط سينماي ايران، به در بسته بخورد.
انتشار دفترچه سياستهاي سينمايي نيز از ابتکارات همين تيم مديريتي بود که فارغ از تأييد و يا رد محتواي آن، گامي جدي در مسير اعلام برنامه و نيز فراهمآوردن بستري براي تعيين متر و معيار سنجش عملکرد اين تيم در آينده بود.
اين رويکرد حتي در گيرودار برگزاري جشنوارههاي فيلم فجر نيز از ياد نرفت و بهرغم انتقادات جدي به کيفيت انتخاب و مميزي برخي آثار کماکان مسئولان سينمايي ابايي از پاسخگويي نداشتند و حتي در اوج برگزاري جشنواره به مناظره با سينماگران معترض ميايستادند.
بحث داغ عليرضا سجادپور با عبدالرضا کاهاني کارگردان فيلم "هيچ" و علي روئينتن کارگردان فيلم "زمهرير" بر سر کيفيت نظارت و مميزي فيلمها در حاشيه جشنواره بيستوهشتم فيلم فجر يکي از همين نمونههاست که نه فقط در آن مقطع که همين امروز هم متن کامل آن يکي از بهترين منابع براي اطلاع از کيفيت اعمال نظارت در سينماي ايران محسوب ميشود.
رويکرد اصلي مديران سينمايي تا پيش از جشنواره سيام فيلم فجر برهمين منوال ادامه داشت اما با تبديل معاونت سينمايي به سازمان سينمايي همه چيز تغيير کرد؛ تا 7 ماه پس از افتتاح رسمي سازمان و ابلاغ حکم معاونت براي عليرضا سجادپور، جليل عرفانمنش و سعيد رجبيفروتن که عملاً همه چيز در ابهام بود و مرجع هيچ مسئوليتي مشخص نبود. پس از آن نيز بهدليل تغيير در شرح وظايف همين مديران، ابهامات کموبيش تا همين امروز ادامه داشته است.
از ما سئوال نکنيد؛ در شأن شما نيست!
اما نکته جالب توجه نه اين ابهامات، که ادبيات جديد مديران سينمايي است. مهدي عظيمي ميرآبادي سرپرست اداره کل نظارت و ارزشيابي سينماي حرفهاي که اخيراً بهعنوان مدير اين اداره مواضعش منتشر ميشود بهرغم گفتوگوهاي مشروح در نخستين روزهاي قبول مسئوليت و موضعگيري چندباره و پيدرپي درباره موضوعات مختلف، با جدي شدن ابهامات در حوزه کارياش صراحتاً اعلام ميکند "قصد سکوت" در برابر ابهامات را دارد و از آن هم فراتر رفته و اساسا پيگيري اخبار مرتبط با "مجوز توليدات سينمايي" را در شأن رسانهها نميداند!
سجادپور از مديران پاسخگو در دوران معاونت سينمايي
عليرضا سجادپور هم که در دوران معاونت سينمايي پرچمدار ارتباط با رسانهها بود در پست سازماني خود بهعنوان معاون امور فعاليتهاي سينمايي و سمعي و بصري اندکي تغيير لحن داد.
جالب اينکه گويي دامنه ابهام درباره شرح وظايف مديران سينمايي، او را نيز سردرگم کرده که گاه پيگيري مجوزهاي سينمايي را به معاون امور آثار سينمايي و سمعي و بصري عودت ميدهد و گاه به سرپرست اداره کل نظارت و ارزشيابي سينماي حرفهاي. در مواردي همچون "آينه شمعدون" هم خود وارد ميدان ميشود و اقدام به ارائه توضيح درباره کيفيت صدور پروانه ساخت براي اين فيلم توقيفي ميکند.
جالب اينکه جليل عرفانمنش در مقام معاون امور آثار سينمايي و سمعي و بصري نيز اگرچه از تماس يک خبرنگار بابت اطلاع از سرانجام همان پروژه توقيف شده برميآشوبد و ميگويد: "اين موضوعات در حيطه وظايف بنده نيست و ديگر در اين موارد با بنده تماس نگيريد!" ساعتي بعد در پاسخ به خبرنگار ديگري به تشريح دلايل توقيف همان فيلم ميپردازد!
همزمان سخنگوي شوراي صنفي اکران هم در پاسخ به خبرنگار مهر درباره شرايط اکران سينماها پس از پايان ايام عزاداري صراحتاً اعلام ميکند: "در اين زمينه هيچ پاسخ روشني ندارم."
جالبتر از اين موارد رويکرد مدير تازه شبکه نمايش خانگي است. محمدرضا فرجي که مدير اداره امور سينماهاي وزارت ارشاد را هم برعهده دارد و همزمان مديريت بر شبکه نمايش خانگي نيز به عهده او سپرده شده، تا همين امروز و پس از يک ماه از تکيه بر اين مسند پاسخگوي هيچ رسانهاي نبوده و مرجع پيگيري رسانهها در اين حوزه کماکان رجبيفروتن بهعنوان مدير سابق اين دفتر است!
مشخص نبودن شرح وظايف و حيطه اختيارات مديران سينمايي تا جايي پيشرفتهاست که روزگذشته اتحاديه شرکتهاي ويدئو رسانه در بيانيهاي رسمي هشدار داد: "تعدد بخشهاي تصميمگيري در خصوص شبکه سينماي خانگي، ناهماهنگي بين بخشهاي مذکور، جدالها و درگيريهاي مديريتي دروني و ضعف مديريت و نظارت نامطلوب در بدنه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، زمينه لازم را براي نابودي کامل شبکه سينماي خانگي ايران فراهم ساخته است."
از "شفافيت" تا ابهامآفريني
اوضاع جالبي است؛ مديراني که در آغاز سکانداري سينماي ايران شعارشان "شفافيت" و "پاسخگويي" بود امروز عملکردشان "ابهاماتي" را سبب شدهاست که خود نيز صلاح را در "عدم پاسخگويي" ميبينند!
در اين ميان بيانصافي است اگر به پاسخگويي و ارتباط مستمر سعيد رجبيفروتن با رسانههاي اشاره نکنيم که کمکم تبديل به تنها چهره پاسخگو در ميان مديران سينمايي شدهاست. اتفاقي که هرچند تا حدودي طبيعت سخنگويي سازمان سينمايي است اما نميتوان منش و تعهد فردي اين مدير را در آن بيتأثير دانست.
در فيلم سينمايي "دوئل" ساخته احمدرضا درويش کاراکتر "بلبل جهانآرا" با بازي پرويز پرستويي ديالوگي ماندگار داشت. او در پاسخ به فردي که وارد استانداري ميشود و فرياد ميزند: "اينجا مقام مسئول کيه!" پاسخ ميدهد: "اينجا مقام نداره، مسئولش منم!"
حال حکايت سينماي ايران است. سينمايي که گويي در ساختار جديدش نه فقط خبري از "مسئول" نيست که "مقام مسئول" هم ندارد؛ اين سينما فقط "مقام" دارد.