زندگي ايده آل/ توزيع سريال «ابله» به کارگرداني کمال تبريزي و بازي محسن تنابنده در نقش پيرزن و از طرفي فاطمه گودرزي در نقش پيرمرد باعث شد اين بهانه را داشته باشيم تا مروري کنيم بر نقشهايي که مردان آن «زنپوش» شدند و بالعکس.
البته ما در سينما زنان انگشتشماري داريم که در رداي مرد ظاهر شدند و با مرورهايمان تنها به چند مورد رسيديم که در ادامه ميخوانيد. اما نکتهاي که در اين ميان بايد توجه داشت اين است که عبدالله اسکندري به عنوان يکي از برجستهترين طراحان گريم و چهرهپردازي ايران نقش بسزايي در باورپذير شدن ظاهر اين بازيگران داشته باشد و همان طور که در ادامه ميخوانيد مهمترين «زنپوش»ها با طراحي گريم او بودند که ديده شدند.
جواد رضويان / کلاهي براي باران
يک زن کلاهبردار
مسعود نوابي، کارگردان سينماي ايران هم يکي از آن فيلمسازاني است که اين ريسک را در يکي از آثارش به نام «کلاهي براي باران» داشت که از بازيگري مرد بخواهد در نقش زن ظاهر شود.
جواد رضويان بازيگري بود که سال 85 اين تجربه را داشت که روبهروي دوربين نوابي در نقش پيرزن بايستد. داستان «کلاهي براي باران»درباره ابي و جلال است که براي دزدي وارد خانهاي ميشوند و ابي در جريان دزدي متوجه حضور باران و مادرش در خانه ميشود. او هنگام خروج متوجه خودکشي باران به علت شکست عشقي در برابر پيروز ميشود اما به سرعت آنجا را ترک ميکند و. . . .
جواد رضويان چندي پيش عکسي از اين فيلم در صفحه اجتماعياش منتشر کرد و زير آن نوشت:«سلام. براي اين گريم تقريبا چهار ساعت زير دست مسعود افشار عزيز مينشستم ولي فکر کنم ارزشش رو داشت.»
علي تابش/ مادموزال خاله
مردي که از مردان نامه عاشقانه گرفت!
اولين کسي که در سينماي ايران نقش زن را ايفا کرده علي تابش، بازيگري قديمي است که در فيلم «مادموزالخاله» در رداي يک زن ظاهر شده است. بنا بر اطلاعاتي که از اين فيلم موجود است، کارگردان اين اثر امين اميني بود که در سال 1336 دست به ساخت اين فيلم زد و در آن از بازيگراني همچون تقي ظهوري، نصرتالله کني و. . . استفاده کرده است. گفتهاند علي تابش آنقدر در نقش خود خوب ظاهر شده که خيليها باورشان نميشدحتي پس از اين فيلم، نامههاي عاشقانهاي از جانب مردان دريافت کرد!
محمود بصيري / دستفروش
اولين زن پوش 35 سال اخير
کاظم افرندنيا در سريالي در تلويزيون ايران يکبار نقش زن را به صورت کوتاه و گذرا تجربه کرده است اما سال 1365 اولين فيلمي که در آن بازي يک بازيگر مرد در نقش زن به چشم آمد «دستفروش» بود.
اين فيلم به کارگرداني محسن مخملباف توليد شد و محمود بصيري در آن نقش يک پيرزن را ايفا کرد. او در «دستفروش» نقش مادر مرتضي ضرابي را ايفا کرد و گريم فوقالعادهاي که روي صورت او انجام شده بود، تشخيص اين موضوع را که ما با يک مرد طرفيم، بسيار سخت کرد. بصيري در گفتوگويي درباره اين فيلم گفته است: «در فيلم دستفروش نقش يک پيرزن را بازي کرده بودم و خيلي هم نقشام ماندني شد. در همان جا اولين بازيگر زن سينماي ايران شدم.
در آن زمان آقاي اسکندري گريمور ما بود. جا دارد بگويم هر کسي در هر کاري نميتواند گريمور شود. در حال حاضر بعضي از گريمها را ميبينم که اصلا روي صورت بازيگر ننشسته و کاملا مشخص است. من بازيگر اين چيزها را ميفهمم ولي يکسري از افراد اصلا توجهي ندارند و فقط نگاه ميکنند کدام بازيگر خوشگل است.»
اميرحسين رستمي/ مرد خاکستري
ديگر پيشنهاد اين طوري قبول نمي کنم
تله فيلم«مرد خاکستري» به کارگرداني سجادشهرياري چندي پيش در شبکه نمايش خانگي توزيع شد و يک ويژگي داشت و آنهم اميرحسين رستمي بود که با گريم يک دختر در آن حضور داشت.
اين فيلم با مضموني کمدي داستان زندگي هاتف (رستمي) جواني کبوترباز را روايت ميکند. شغل تخصصي او وصول چکهاي برگشتي از طرق مختلف است. هاتف حين وصول يکي از اين چکها درگير رابطهاي عاطفي ميشود و او را با ماجراهاي مختلفي روبهرو ميکند تا اينکه….
به خاطر دستمزد؟!
رستمي خودش درباره اينکه چطور شد در اين تله فيلم حاضر شد، در گفتوگويي عنوان کرد: «اين روزها قحطي فيلمنامه است و ما مجبوريم يکي از آنها را انتخاب کنيم اما در نهايت به چند دليل کار را پذيرفتم؛ اول اينکه گريم کار خيلي برايم جذاب بود و دوست داشتم اين گريم را يکبار تجربه کنم. دليل دوم اينکه کارگردان از دوستان صميمي من است و با او خيلي راحتم و کار کردن با او را خيلي دوست دارم و دليل آخر اينکه دستمزد خوبي براي اين کار پرداخت شد.
اين عوامل باعث شد تا کار را قبول کنم.» البته رستمي از اين گريم سنگين حسابي خسته هم شده است و توضيح ميدهد: «اگر باز چنين پيشنهادي داشته باشم، هرگز نميپذيرم. به دليل اينکه در طول فيلمبرداري کار خيلي اذيت شدم. تقريبا گريم من هر روز و روزي چند ساعت طول ميکشيد و تا تمام شدن گريم خيلي اذيت ميشدم. اين روزها اوضاع کار و فيلمنامهها خيلي بد است. هيچ فيلمنامه خوبي پيشنهاد نميشود و ما مجبوريم از ميان کارها به دلايلي مثل همين کار را پيدا کنيم و بپذيريم که در نهايت سختيهاي خودش را دارد.»
«معادله» و خانم حسين ياري!
حسين ياري در فيلم «معادله» به کارگرداني ابراهيم وحيدزاده در سال 1382 توانست در کارنامهاش «زنشدن» را ثبت کند. او در صحنههايي از اين فيلم با گريم زنانه ظاهر شد و با گريم جالبي که داشت توجه مخاطبان را به خود جلب کرد.
محسن تنابنده/ ابله
نقي هم زن شد !
محسن تنابنده که نشان داده به بازي در نقشهاي متفاوت علاقهمند است، با حضور در سريال کمال تبريزي با نام «ابله» نقش پيرزن را تجربه ميکند.
مجيد اسکندري، طراح گريم «ابله» تازهترين سريال کمال تبريزي در شبکه نمايش خانگي پيرامون گريم محسن تنابنده که قرار است در قامت يک پيرزن بداخلاق جلوي دوربين برود، ميگويد: « شخصيت مادربزرگ يک پيرزن 80 ساله است و بدون شک نياز به گريم سنگين دارد و گريم آن بايد به گونهاي طراحي ميشد که تنابنده بتواند با توجه به حجم گريم، نقش خود را به خوبي ايفا کند. بازيگر در زير چنين گريمهايي سختي بسياري ميکشد.
در مجموع تيم «ابله» سختي ميکشند تا کار خوبي را آماده کنند. براي اجراي اين کار بايد گريم سهبعدي را روي صورت او اجرا کنم. من براي اجراي گريم اين پيرزن، چند عکس از گريمهاي پير زنهاي خارجي در فيلمها، جمع آوري کردهام و تصميم دارم بر اساس آنها تنابنده را گريم کنم. در کنار اين موارد، قطعاتي بايد به روي صورت او اضافه کنم. چهره و آناتومي صورت محسن تنابنده به گونهاي نيست که به راحتي بتوانم او را از قالب مرد خارج کنم. گاهي اوقات چهره بازيگر به گونهاي است که طراح گريم به راحتي ميتواند فرم صورت را تغيير دهد؛ به مانند چهره اکبر عبدي. چهره عبدي به گونهاي است که گريمور را براي اجراي گريم چهره يک زن وسوسه ميکند.
گردي صورت عبدي کمک بسيار بزرگي به طراح گريم براي اجراي صورت يک زن ميکند؛ بهطوري که نيازي نيست جزئيات دقيقي را روي صورت او اجرا کنيم. فرم صورت محسن تنابنده بر خلاف فرم صورت اکبر عبدي است و من بايد با اجراهاي متفاوت فرم صورت او را از قالب يک مرد خارج کنم که البته کار دشواري است اما اميدوارم با کمک وي بتوانم يک پيرزن قابل باوري را اجرا کنم.»
اکبر عبدي / آدم برفي، خوابم ميآد، خوابزدهها
رکورددار زنپوشي
در اين ميان قطعا شما هم با ما هم عقيده هستيد که تا نام بازيگري مرد ميآيد که در نقش زن ظاهر شده اولين تصويري که مقابل چشمانتان نقش ميبندد چهره اکبر عبدي است. او يک رکورد هم در اين زمينه دارد و تنها بازيگري است که توانسته چهار بار «زن» با شد!
اولينبار اين اتفاق براي او در «آدمبرفي» افتاد. اين فيلم در سال 1373 ساخته شد و عبدي در نيمه دوم فيلم نقش زني به نام «درنا» را بازي ميکند. گريم فوقالعاده عبد الله اسکندري، مخاطبان اين فيلم را شگفزده کرده بود و جالب است بدانيد که اتفاقا طرح ابتدايي اين فيلم هم توسط عبد الله اسکندري نگاشته شده است. داوود ميرباقري، روايت جالبي در اينباره دارد.
او در گفتوگويي دوسال پيش درباره اين فيلم گفت: « در اصل طرح «آدمبرفي» براي آقاي عبد الله اسکندري بود که علاقه داشت من بنويسم و اکبر عبدي بازي کند؛ اينکه مردي تبديل به زن شود و اکبر عبدي هم نقش آن را بازي کند. داستان اصلي به مهاجرت ربطي نداشت. در پرداخت نهايي من اين جزئيات شکل گرفت. مسئله زنشدن قهرمان داستان در پرداخت اوليه من خيلي غليظتر از اين بود که ميبينيد؛ قهرمان قصه يک کشتيگير بود که مدال هم گرفته و براي خودش پهلواني است. براي چنين شخصيتي خيلي سخت است سبيلش را از دست بدهد. به دليل حساسيتهاي آن زمان مجبور شديم اين شخصيت را تعديل کنيم. هنوز هم اگر بخواهم فيلمي درباره مهاجرت بسازم با همين نگاه ميسازم. يک چيزهايي به باور آدم بازميگردد. ربطي به جو زمانه ندارد. متاسفانه اين مضمون در آن زمان قابل درک نبود. به دليل يکسري حساسيتها، اين مضمون در آن روزگار درک نشد و تلف شد و فرصت تامل دربارهاش پيش نيامد.»
آدم برفي داستان مردي ايراني به نام عباس خاکپور (با بازي اکبر عبدي) را روايت ميکند که براي گرفتن ويزاي ايالات متحده به ترکيه رفته اما موفق به اخذ ويزا نميشود. از سوي ديگر زني (با بازي آزيتا حاجيان) است که در ترکيه زندگي و در هتل محل اقامتش کار ميکند و نميتواند به ايران بازگردد و. . . .
«آدمبرفي» سال 76 درست سه سال پس از ساختش اکران شد، چراکه مضمون تند و مساله «زنپوشي» در اين فيلم به مذاق برخي خوش نيامد و اين فيلم رسما توقيف شد. البته اين حاشيهها به ديده شدن فيلم خيلي کمک کرد و «آدمبرفي» يکي از فيلمهاي پرفروش آنسالها شد. دستپخت داوود ميرباقري چندبار در طول اين سالها از تلويزيون پخش شده و يکي از آثار ماندگار سينماي ايران است.
پس از اين فيلم عبدي يک بار ديگر در سال 88 در فيلم «افراطيها» به کارگرداني جهانگير جهانگيري در رداي يک کاراکتر زن جلوي دوربين آمد و علاوه بر حضور در نقش «تقي» به صورت کوتاه در نقش «زن» ظاهر شد!
اکبرآقا متاثر از رابين ويليامز!
بايد بدانيد آنطور که اکبر عبدي گفته، براي بازي در «خواب زدهها» از بازي درخشان «رابين ويليامز» در فيلم ماندگار «خانم داوتفاير» الهام گرفته و بعد از ديدن اين فيلم بود که تصميم گرفت نقش زن را بازي کند. او دراينباره گفت: « آقاي ويليامز در خانوادهاي پرورش يافت که از نظر مادي و معنوي کمبود نداشت بر اين اساس من از نوع مرگ او متعجب هستم. «خانم داوت فاير» باعث شد که من به سمت ايفاي نقشهاي زنانه بروم. در واقع بعد از اينکه اين فيلم را ديدم تصميم گرفتم نقش زن را بازي کنم. بد نيست که بدانيد سناريويي نيز با الهام از اين اثر نوشتم که قصد دارم خودم آن را در سينما يا تلويزيون بسازم.»
ماجراي بازي در «خواب زده ها »
گفتيم زن بازي کنيم شايد بشه!
هنوز جمله بامزه اکبر عبدي هنگام دريافت تنديس بهترين بازيگرمکمل مرد براي بازي در «خوابم ميآد» را در جشن منتقدان فراموش نکرديم که گفت: « هر چه مرد بازي کرديم نشد، گفتيم زن بازي کنيم شايد بشه! اين جايزه سه برابر سيمرغ فجر برايم ارزش دارد چرا که براي آن جايزه به داوران فشار ميآورند اما براي راي منتقدان کسي فشار نميآورد.»
گويا اينگونه نقشها براي اکبرآقا، آکتور سينما خيلي دلچسب است تا آنجا که براي بار چهارم «زنشدن» را در فيلمي سينمايي تجربه کرد و اين بار در «خوابزدهها» نقش دو زن متفاوت را ايفا کرد. فريدون جيراني او را براي بازي در نقش خاله تازه از فرنگ برگشته و مقابل آن پيرزني دهاتي انتخاب کرد. جيراني درباره دليل اين انتخاب ميگويد: « احساس کردم اکبر عبدي آنقدر توانايي بازيگري دارد که اگر باز هم در نقش زن بازي کند، فيلم دچار تکرار نشود. متاسفانه بسياري از بازيگرانمان به دليل بازي در نقشهاي مشابه به حاشيه کشيده شده و خانه نشين شدند.»
ايمان اميدواري؛ طراح چهرهپردازي «خوابزدهها» درباره گريم سنگيني که براي عبدي طراحي کرد در گفتوگويي اعلام کرد: «بايد از اکبر عبدي زني با چهرهاي بدون آرايش ميساختم و اين کار به لحاظ طراحي بهشدت سخت بود. براي خواهر اکبر عبدي که خود او نقش را بازي ميکرد بايد خانمي به روز و با آرايش کامل طراحي ميکردم. اجراي گريم عبدي پير بهشدت سختتر از عبدي جوانتر در نقش مادر فرهاد اصلاني بود؛ به دليل اينکه بايد اکبر عبدي را بدون آرايش چشمگير پير نشان ميدادم. اجراي گريم اکبر عبدي پير يا همان «خالهجان» حدود يک ساعت و نيم و اکبر عبدي جوانتر يا همان مادر فرهاد اصلاني نزديک به دو ساعت و 15 دقيقه زمان ميبرد. عبدي جوانتر راحتتر بود اما به دليل جزئياتي که به لحاظ چهره داشت، زمان بيشتري نسبت به کاراکتر ديگر عبدي ميبرد چرا که بايد روي ناخنهاي ايشان هم کار ميکردم. فريدون جيراني يک خانم مسن با بازي شيرين براي کاراکتر «خاله جان» ميخواست که در سينماي ايران به جز زنده ياد حميده خيرآبادي، فرد ديگري پيدا نميشد به همين دليل عبدي را گريم کرديم.»
عبدي خود را خالصانه به گريمور ميسپارد
گويا يکي از دلايلي که اغلب گريمورها کار کردن با عبدي را دوست دارند و در طول اين سالها چهرههاي متفاوتي از او ارائه دادهاند صبر خوب او براي گريم است. اميدواري در اين باره عنوان کرد: «اکبر عبدي يکي از بهترين بازيگراني است که چهره خود را خالصانه در اختيار چهرهپرداز قرار ميدهد، بهطوري که اگر به عبدي بگويم چهار ساعت بايد مقابل آينه بنشيند، اين کار را با عشق انجام ميدهد. اکبر عبدي با چهرهپردازان بسيار حرفهاي برخورد ميکند.»
ماجراي بازي در «خوابم ميآد»
چون خانم نادره فوت شده ...
اين آخرين انتخاب او در اين قالب نبود و نتوانست پيشنهاد وسوسهانگيز رضا عطاران براي «خوابم ميآد» را رد کند. مادر عطاران شدن براي او خيلي جذاب بود و اين شد که دوباره اکبر عبدي در سال 90 با گريم زن جلوي دوربين رفت.
«خوابم ميآد» داستان زندگي رضا (عطاران) معلم بسيار خوش قلب و مهرباني است که به دليل اينکه شاگردانش وي را آزار ميدهند و او هم سعي ميکرده از حق طبيعياش براي دفاع استفاده کند، از کار بيکار ميشود و تصميم ميگيرد با تدريس خصوصي زندگياش را بگذراند اما به مدت کمي بعد از اخراج شدن از کاربا يک خانم پاستيل فروش (با بازي مريلا زارعي) آشنا ميشود و رفته رفته اين دو به يکديگر علاقهمند ميشوند و. . . .
عطاران در گفتوگويي درباره پروسه انتخاب اين بازيگر گفته است: « وقتي فکر کردم چه بازيگري را براي اين نقش انتخاب کنم که هم مناسب و هم شيرين باشد، به هيچ نتيجهاي نرسيديم. به خانم نادره فکر کردم ولي ايشان چند سال پيش فوت شده بود! ناگهان اين اتفاق به ذهنم افتاد که سراغ آقاي عبدي بروم. بعد گفتم اين خيلي خوب است چون اين کار در بخشهاي ديگر هم کمک حالم ميشود و ميتواند در اجراي ايدهها کمکم کند. يعني با کمک شيريني و حلاوت بازي او ميتوانيم يک خانواده خونگرم ايراني را به تصوير بکشيم که پيش از اين کمتر ديده شده است.
البته دوستان هم در فيلم خيلي رعايت کردند که قضيه لوث نشود و خوشبختانه اتفاق مميزي براي فيلم نيفتاد چون سوءاستفاده و زيادهگويي در اين ماجرا نکرديم و همه چيز در حد تعادل و منطقي پيش رفت و اتفاقا همين عدم سوءاستفاده به فيلم کمک کرد و جزء بخشهايي شد که هيچ جاي صحبت و اما و اگر براي نمايش عمومي باقي نگذاشت.»
او در جاي ديگري هم خاطرهاي جالب از اين اتفاق ميگويد: «وقتي به تهيهکننده فيلم (محمدرضا تختکشيان) و ساير عوامل گفتم تصميم دارم براي نقش مادر «رضا» از اکبر عبدي استفاده کنم، از اين پيشنهاد شوکه شد! يکي گفت ايده خوبي است، ديگري گفت نميشود و…! به هر صورت آقاي عبدي را آورديم و ايشان با تيزهوشي بالايي که دارد، بعد از صحبت با ما قرارداد نبست و گفت اول بايد يک جلسه بگذاريم و گريم کنم؛ آن جلسه را برقرار کرديم و ايشان يک روز بعدازظهر آمد و گريم توسط «ايمان اميدواري» روي صورتش انجام شد. بعد از آن بود که از اين نقش خوشش آمد.
بعد از پايان کار، آقاي عبدي با همان گريم و لباس رفت خانه تا ببيند عکسالعمل اهالي خانهشان نسبت به اين اتفاق چيست. بعد از آن بود که براي اين کار با او قرارداد بستيم. بهنظرم بزرگترين ويژگي «خوابم ميآد» حضور متفاوت اکبر عبدي است که بسيار خوب از پس نقش برآمد. فکر ميکنم تنها جايزهاي که از همان روز اول جشنواره صاحبش قطعي بود، نقش اکبر عبدي بود چون نميتوانستي هيچ نقصي در آن پيدا کني. در کل حضور اکبر عبدي در اين فيلم چه به عنوان بازيگر و چه پشت صحنه آنقدر جالب و خاص بود که هر چه سعي ميکرديم کار را جدي بگيريم، نميشد. واقعا با حضور ايشان به همه خوش ميگذشت. مسلما چون بازي روبهروي يکديگر زياد داشتيم، بارها اتفاق افتاد که نتوانيم خندهمان را کنترل کنيم!»
عليرضا خمسه/ کوچه مرواريد
باباپنجعلي در نقش مارجان
عليرضا خمسه اين اواخر با حضور در مجموعهاي به نام «کوچه مرواريد» که براي شبکه نمايش خانگي توليد شده، نقش مادربزرگ قصهگو را ايفا ميکند.
او که با گريمي جالب در اين سريال ظاهر شده در کنار رامبد جوان بازي کرده و در نقش زني شمالي به نام «مارجان» (عروسک – انسان) بازي کرده که مادر بزرگ داداشي (عروسک) و مادر هيبتخان (عارف لرستاني) است.
مهران غفوريان، ارژنگ اميرفضلي، امين حيايي و ...
کمدين هاي زن پوش
رضا شفيعيجم و مهران غفوريان هم هردو در کار طنز «شوخي کردم» به کارگرداني مهران مديري در آيتمهاي مجزا در شمايل زن جلوي دوربين ظاهر شدند.
ارژنگ اميرفضلي يکي ديگر از بازيگران طنز است که در مقام بازيگر «زن پوش» شده است. او اما در يک تئاتر محيطي اين تجربه را براي خود ثبت کرده؛ نمايشي به نام «شب بخير کيارستمي» که با کارگرداني علي احمدي روي صحنه رفته و در آن با خسرو احمدي همبازي بوده است. اميرفضلي در اين نمايش با ظاهري مردانه، زن بود و از اين جهت ميتواند مدعي باشد که يک تجربه جديد را پشت سر گذاشته است.
در دنياي تئاتر، پارسا پيروزفر و رضا بهبودي هم در نمايش «سنگها در جيبهايش» با موفقيت در برخي از پردههاي اين نمايش «زن» شدند و جاي کاراکتر زن داستان بازي کردند و اين اتفاق آنقدر شيرين و جالب بود که اکثر تماشاچيان اين نمايش از بازي اين دونفر در آن پردهها بسيار لذت برده بودند.
همه شما فيلم «مزاحم» به کارگرداني سيروس الوند را خاطرتان هست که در آن امين حيايي بسيار درخشيد و خوش ظاهر شد. حيايي در بخشهايي از اين فيلم با ظاهري زنانه جلوي دوربين آمد و آرايش و گريم هم به صورتش نشسته بود.
مجيد صالحي/ شاخه گلي براي عروس
صالحي در سکانسهايي از فيلم «شاخه گلي براي عروس» زنپوش شد و او هم اين تجربه را در کارنامه خود با فيلمي طنزگونه از قدرتالله صلح ميرزايي ثبت کرد.
مهران رجبي/ اند خلاف
مهران رجبي آنقدر در پروژههاي متفاوت سينمايي و تلويزيوني حضور دارد که انتظار بعيدي از او نيست که بتواند در قالبهاي مختلف ظاهر شود. او در تله فيلم «اندخلاف» که در شبکه نمايش خانگي پخش شد، اين فرصت را داشت که در سکانسهايي محدود ظاهري زنانه داشته باشد.
فرهاد آئيش/ مکس
آقا يا خانم خواننده؟
مروري بر بازي بازيگران مردي که «زنپوشي» را تجربه کردند
شايد فيلم «مکس» را نتوانيم مثالي براي زنپوشي بدانيم چراکه در آن فرهاد آييش تنها در چندسکانس کوتاه و به واسطه موقعيتي که در آن گرفتار شده بود، مجبور به پوشيدن لباس و گريم زنانه شد اما به هرصورت او هم ميتواند ادعا کند که يک بار در عمرش اين تجربه را داشته که در نقش زن ظاهر شود.
سعيد پورصميمي/ قائده بازي
نقشي که ديده نشد
مهرداد ميرکياني در فيلم «قاعدهبازي» به کارگرداني احمدرضا معتمدي براي سعيد پورصميمي، گريمي منحصربهفرد طراحي کرد و اين چنين بود که پورصميمي هم به جمع بازيگراني که زنپوشي را تجربه کردند، پيوست.
اين فيلم داستان مردي است که دو زن، يکي از محلات پايين شهر و يک زن در محلات بالاي شهر دارد و از هر کدام از اين زنها نيز فرزنداني دارد که از وجود يکديگر بيخبر هستند و. . . .فيلم در مقاطعي شکلي فانتزي به خود ميگيرد و موقعيتهاي عجيب در آن خلق ميشود که پورصميمي هم با حضورش در اين فيلم يکي از اين موقعيتهاي عجيب را براي بيننده فراهم ميکند.