نماد آخرین خبر

در آخرین قسمت عصر یخبندان، سرنوشت‌ها تعیین می شوند

منبع
برترين ها
بروزرسانی
در آخرین قسمت عصر یخبندان، سرنوشت‌ها تعیین می شوند
برترين ها/ «عصر يخبندان ۴» آخرين قسمت از چهارگانه «عصر يخبندان» است که با عنوان «رانش قاره‌اي» به نمايش درآمد و علاقمنداني که سه قسمت قبلي اين فيلم را ديده‌اند، مي‌توانند سرنوشت شخصيت‌هاي داستان را پيگيري کنند. مجموعه انيميشن‌هاي «عصر يخبندان» به عنوان مجموعه‌اي بامزه و شوخ طبعانه شناخته مي‌شود. از همان قسمت نخست اين انيميشن در سال ۲۰۰۲، فيلم طرفداران بسياري در سراسر جهان به دست آورد و گرچه در مسير خود با موضوع هاي چالشي و تغييرات بزرگ روبه رو نشد، اما توانست مخاطبان خود و بيشتر از همه کودکان و نوجوانان را با خود همراه نگه دارد. انيميشن کمدي، خانوادگي «عصر يخبندان ۴» محصول سال ۲۰۱۲ است که با بودجه ۹۵ ميليون دلار ساخته شد و در نهايت با فروشي ۸۷۷ ميليون دلاري، موفقيت بزرگي را براي شرکت سازنده اش رقم زد. بلو اسکار استوديوز شرکت سازنده اين انيميشن و کمپاني فاکس قرن بيستم توليد کننده آن است. اين انيميشن به کارگرداني استيو مارتينو و مايک تورمي‌ير و بر مبناي فيلمنامه اي از مايکل برگ و جيسون فاکس ساخته شده است. برخلاف مجموعه‌هاي قبل، کارگرداني اين قسمت برعهده کارلوس سالدانا گذاشته نشده است. مارتينو، يکي از کارگردانان فيلم، در قسمت سوم دستيار کارگردان بوده و تورمي‌ير، قبلا کارگردان فيلم «هورتون» بوده است. اين دو پيش از اين در ساخت چند انيميشن کوتاه با هم همکاري داشته‌اند و کارنامه خيلي بلندبالايي ندارند. قسمت چهار «عصر يخبندان» مثل قسمت‌هاي قبل، در واقع کارتوني است که در روزهاي تعطيل پخش مي‌شود؛ همان قدر ساده و قابل پيش بيني اما در عين حال جذاب و با کيفيت ساختي بالا. در يک کلام اين فيلم مي تواند کاري کند که بچه‌ها پاي تلويزيون بنشينند و از تماشاي فيلم لذت ببرند و بزرگسالان هم بدون نيازي به بحث و جدال درباره مفاهيم آن يا احتمالا بخش هايي که مناسب بچه ها نيست، مي توانند با آرامش آن را تماشا کنند. بعضي از جوک‌ها و شوخي‌ها مثل بعضي از حرکت‌ها، خنده‌دار هستند و اگر خنده دار هم نباشند حداقل بسيار پرزرق و برق و زنده هستند. هرچند به هيچ وجه چيزي براي گلايه در فيلم وجود ندارد، اما دليل خاصي هم وجود ندارد که بخواهيد به کسي توصيه ديدن آن را بکنيد. فقط اگر قصد داريد وقت بگذرانيد و فيلمي تماشا کنيد به عنوان يک پيشنهاد خانوادگي، انتخاب خوبي کرده‌ايد. در واقع کساني که از يک يا دو قسمت قبل اين فيلم لذت برده‌اند بهتر است که اين قسمت را نيز ببينند اما کساني که از قسمت هاي قبل لذت نبرده اند، طبعا چيز جذابي در اين قسمت هم نخواهند يافت. اين مجموعه نيز مانند مجموعه‌هاي قبل هم به صورت سه‌بعدي و هم دوبعدي در سينماها اکران شده و علاوه بر اين به شيوه نمايش آي‌مکس هم به نمايش درآمد. اين فيلم که درست يک دهه بعد از اولين قسمت اين مجموعه و در تابستان ۲۰۱۲ راهي سينماها شد، اکران موفقي را تجربه کرد. انيميشن «عصر يخبندان ۴» با فاصله کمي از اکران انيميشن در سطح جهاني، دوبله و وارد وارد شبکه نمايش خانگي نيز شده است. قصه از کجا شروع شد؟ شخصيت هاي شناخته شده قبلي يعني «ماني» همان ماموت دوست داشتني، «ديه‌گو» همان ببر با دندان‌هاي شمشيري و «سيد» همان تنبل هميشگي اين بار به جنگ «کاپيتان گات» مي روند. «ماني» که در قسمت‌هاي قبلي انيميشن شاهد ازدواج و بچه دار شدنش بوديم، حالا دختر نوجواني دارد که دوست دارد استقلال بيشتر داشته باشد. او در نقش يک پدر هميشه مراقب اوست و هميشه سر اين موضوع با هم اختلاف دارند. يک روز خانواده‌ سيد مي‌آيند و نگه‌داري مادربزرگ پيرش را که بداخلاق تر از خود سيد است، به گردن او مي‌اندازند و مي‌روند. سيد که هميشه در آرزوي داشتن خانواده بوده به سرعت متوجه مي‌شود که دلتنگي خانواده براي وي تنها به دليل خلاصي آنها از مادربزرگ پير خانواده بوده است. اما اينها آغاز ماجراست چون اتفاق بزرگ‌تري در سطح کره‌ زمين در حال رخ دادن است: قاره‌ها در حال جدايي از هم هستند. زلزله‌هاي مداوم و شکستگي‌ها و فرورفتگي‌هاي فلات‌ها دارد همه چيز را به هم مي ريزد و زندگي موجودات را تهديد مي‌کند. در اثر شکستن يخ ها و ايجاد رانش قاره‌اي، «ماني» و «ديه گو» و «سيد» از بقيه جدا مي‌شوند. «ماني» در آخرين لحظات از خانواده‌اش مي‌خواهد با موجودات محل به جايي امن بروند و قول مي‌دهد پيدايشان کند و در مکاني نزديک پل دوباره به آنها بپيوندد. به اين ترتيب دو گروه شکل مي گيرند. «ماني» و دوستانش از يک سو مي خواهند به بقيه برسند و «پيچز» و بقيه از طرف ديگر در تلاش هستند. گروه «ماني» در اين جنگ دريايي به جاي اين که سوار يک کشتي باشند، روي يک تکه يخ هستند. آنها با دزدان دريايي روبه‌رو مي‌شود و پس از طي ماجراهايي با کمک سنجاب‌ها و نهنگ دست آموزي که متعلق به مادربزرگ سيد است، دزدان دريايي را شکست مي‌دهند. تمام اين ماجراها منتهي به فيلمي با تقلاهاي متعدد، کشتي شکسته، تعقيب و گريز و يک داستان عاشقانه براي «ديگو» مي‌شود که شيفته يک ببر ماده به نام «شيرا» شده که افسر عالي رتبه کاپيتان گات است. «اسکرات سنجاب» نيز که عامل اصلي رانش قاره ها، ساخته شدن ابوالهول و حتي فرضيه تکامل داروين معرفي مي شود، بالاخره به سختي به سرزمين شاه بلوط ها دست پيدا مي کند اما به واسطه حرص و ولع زيادش سرزمين موعود را را به نابودي مي کشاند و آتلانتيس را غرق مي کند! شخصيت ها و صداپردازي خالقان اصلي صداي اين فيلم هم با وام دادن شخصيت هايي جذاب به اين افراد در موفقيت انيميشن نقش مهمي دارند. در واقع بايد گفت شخصيت ها همان هستند که بايد باشند و براي کساني که از ديدن اينگونه چيزها لذت مي برند کافي به نظر مي آيند. در اين انيميشن ري رومانو در نقش «ماني» همان ماموت پدر که عضو خوش اخلاق و باهوش گروه و پدر يک خانواده بزرگ است، صحبت مي کند. دنيس ليري در نقش «ديه گو»، ببر تيزدندان و شخصيت شجاع و عنق صحبت کرده و لکوئيزامو در نقش «سيد»، تنبل که شخصيت خرابکار انيميشن است، حرف زده است. کوئين لطيفا در نقش «الي»، همسر «ماني» که همچنان صبور و دقيق است و ککه پالمردر نقش «پيچز» دختر بازيگوش «ماني» و همسرش صحبت کرده است. جنيفر لوپز در نقش «شيرا»، معاون رييس دزدان دريايي که در آخر به گروه «ماني» مي پيوندد، حضور دارد. قابل توجه اين که «سيد»، «ماني» و «ديه‌گو» يکي از محبوب‌ترين گروه‌هاي سينمايي هستند و هر يک با کاراکتر خاص خود، هر بار ماجراهاي جديدي را تجربه و خلق مي کنند. شخصيت متفاوت انيميشن انيميشن طبق سنت با سنجاب خرابکار و بلوط رؤيايي‌اش آغاز مي‌شود. مانند هميشه «اسکرت» سنجابي که به دنبال فندق است، همچنان خرابکاري هاي عجيب و غريب مي کند و هيچ اميدي به سرعقل آمدنش نيست. شخصيت اين سنجاب حريص که تاکنون موضوع چند انيميشن کوتاه مختلف شده، همچنان با اپيزودهاي کوتاه در اين قسمت حضور دارد. مثل هميشه سنجاب دزدکي به صحنه مي آيد و هرچند برخي از صحنه‌هاي مربوط به او يادآور صحنه هاي تعقيب و گريز «کايوت و ميگ ميگ» است، اما او جاي خودش را در اين مجموعه يافته است و با تلاشي که هميشه براي رسيدن به بلوط مي کند، ناخواسته و نادانسته تغييراتي ايجاد مي کند که در زندگي بقيه تاثيرگذار است. اين بار هم داستان فيلم با دويدن «اسکرات سنجاب» به دنبال يک دانه بلوط آغاز مي‌شود و خرابکاري که اين بار به بار مي‌آورد بزرگ‌تر از هميشه است: جداشدن کره زمين به چند قاره! سنجاب بالاي کوهي ايستاده و بلوطي که در دست دارد را به قله کوه مي‌کوبد. يک دفعه کوه از هم باز مي‌شود و سنجاب داخل هسته زمين مي‌افتد. ميوه بلوط هم کنار اوست. سنجاب براي رسيدن به ميوه جلوتر مي‌رود و همين باعث چرخش هسته مي شود و اين چرخش باعث فاصله گرفتن زمين‌ از هم و ايجاد قاره‌هاي مختلف مي‌شود. پيام انيميشن خانواده در اين قسمت عصر يخبندان، موضوع مرکزي است. «ماني» با جدا شدن از خانواده، همه تلاشش را مي کند تا دوباره آنها را پيدا کند و در نهايت «پيچز» هم به اهميت پدرش پي مي‌برد. سيد حالا با مادربزرگش يک خانواده تشکيل مي دهد و اين مادربزرگ غرغرو در نهايت موجب نجات همه مي‌شود. «ديه‌گو» هم مي خواهد با «شيرا» تشکيل خانواده بدهد. پيام هاي انسان دوستانه فيلم براي کودکان مي تواند آموزنده باشد. پيام هايي چون هميشه هواي دوستتان را داشته باشيد، يا اينکه زندگي با همديگر بهتر از زندگي انفرادي است و... از جمله مواردي هست که در «رانش قاره‌اي» به آن تاکيد شده و اين مفاهيم به سادگي هرچه بيشتر به تماشاگر انتقال مي يابد. کيفيت انيميشن پيشرفت گرافيکي در اين قسمت قابل توجه است. کيفيت انيميشن هاي حيوانات به مراتب افزايش پيدا کرده و پيچ و خم هاي بدن آنها طبيعي تر به نظر مي رسد. اين شامل فيزيک اسکرات نيز مي شود که نسبت به گذشته از کيفيت بالاتري برخوردار است و موهاي بدنش با ظرافت و دقت بيشتري تصوير مي شود. حتي تغييرات کمي در ظاهر شخصيت ها هم داده شده است. پيشينه انيميشن اين انيميشن چهارگانه در طول يک دهه ساخته شده است. در قسمت اول «عصر يخبندان» در سال ۲۰۰۲ ، داستان با رسيدن عصر يخبندان و با حضور يک ببر تيزدندان، يک تنبل و يک ماموت بزرگ آغاز مي شد که يک نوزاد انسان را پيدا مي کنند و تلاش دارند اين نوزاد را به پدرش بازگردانند و در اين راه با مشکلات زيادي روبه رو مي شوند... در قسمت دوم با عنوان «ذوب» که سال ۲۰۰۶ اکران شد، عصر يخبندان در حال پايان يافتن است. سه قهرمان که متوجه خطر زير آب رفتن منطقه زيست خود و در نتيجه نابودي حيوانات شده اند، تصميم مي‌گيرند تا قبل از آب شدن يخ ها خود را به منطقه اي امن برسانند. آنها در طول راه با «الي»- يک ماموت ماده- و دو همراه وي «کرش» و «ادي» برخورد مي کنند و … در قسمت سوم با عنوان «آغاز دايناسورها» در سال ۲۰۰۹، «ماني» و «الي» منتظر تولد بچه شان هستند. ماني به قدري از اين بابت هيجان زده است که ديگر به چيزي اهميت نمي‌دهد. «ديه‌گوم» هم که مي بيند دارد دچار ضعف مي شود، مي‌خواهد گروه را ترک کند. «سيد» هم مي‌خواهد براي خودش خانواده داشته باشد و سه تخم دايناسور پيدا مي‌کند، ولي مادر بچه‌ها دنبال اوست. حالا که «سيد» گمشده، «ماني» و «الي» با «ديه‌گو» که برگشته است به اعماق زمين مي‌روند و درمي‌يابند که هنوز دوران دايناسورها تمام نشده است. آنها به رهبري يک راسوي ماجراجو به نام «باک» به دنبال «سيد» مي‌روند… در هر يک از اين فيلم‌ها، شاهد قصه اي جديد هستيم و عليرغم شخصيت‌هاي واحد، يک نواختي در آنها مشاهده نمي شود و هر فيلم به طرز قابل ملاحظه اي با نمونه هاي قبلي خود متفاوت است. قسمت چهارم هم از اين قاعده مستثني نيست. ديدگاه‌هاي انتقادي و اعتقادي اين انيميشن با همه موضوع‌هاي جدي، شوخي برخورد مي کند. به خلاصه‌ترين وجه و علمي‌ترين روش، چرايي جدايي قاره‌ها و تئوري علمي انشقاق قاره‌ها را مطرح مي کند. به ساخته ‌شدن ابوالهول و غرق شدن آتلانتيس هم گوشه چشمي دارد و آنجا که همه روي يخ شناور هستند، اشاره اي هم به کشتي نوح دارد. حتي در صحنه اي زرافه‌هايي که مشغول غذا خوردن هستند، در اثر انشقاق قاره ها، گردنشان کشيده مي شود و به اين ترتيب فرضيه داروين يادآوري مي شود. صحنه کمک نهنگ دست آموز مادربزرگ «سيد» هم که با بلعيدن آنها، از صحنه خطر دورشان مي کند، يادآور زندگي پدر ژپتو در دل نهنگ و البته داستان کهن حضرت يونس است. ماموت و دوستانش در نهايت به سرزمين سنجاب‌ها مي رسند؛ سنجاب هايي که دارند با دزدان دريايي مبارزه مي‌کنند و همراهي اين دو گروه با هم در نهايت موفقيت آميز است. برخي منتقدان اين خط داستاني را يادآور فتح آمريکا توسط کريستف کلمب خوانده اند و سنجاب هايي که يادآور سرخپوستان هستند و به اين ترتيب برخورد صلح آميز اين دو گروه را نافي تاريخ خون‌بار سرخپوستان مي دانند. منتقدان چه گفتند؟ اين انيميشن در سايت روتن توميتوز امتياز ۵.۱ از ۱۰ را کسب کرده و تنها ۳۷ درصد منتقدان نظر کاملا مثبتي نسبت به آن اتخاذ کرده‌اند. از نظر منتقدان هر چند اين قسمت از انيميشن داستاني متفاوت و جديد را روايت مي کند، با اين حال همه المان‌هايي که براي بحث خانواده انتخاب شده اند، تکراري هستند. «پيچز» دختر نوجوان از سويي آزادي بيشتري مي خواهد و از سوي ديگر دارد رابطه احساسي را تجربه مي کند و پاي يک ماموت نوجوان ديگر به نام «اتان» به وسط مي آيد. «ديه‌گو» با ببر ماده‌اي آشنا مي شود و آن يکي مادربزرگي دارد که غرغروست. هر چند اين روند داستاني با توجه به شخصيت هاي بامزه انيميشن براي کودکان و نوجوانان همچنان جذاب است، اما مخاطبان بزرگسال از اين قصه‌هاي ساده تودر تو، جذب فيلم نمي‌شوند.سه شخصيت اصلي هرچند هنوز حرکات خنده دار و بامزه اي دارند، اما صحبت ها و رفتارهاي آنها ديگر تکراري است و مخاطبان شايد بيشتر از تحرک و شيطنت ها لذت ببرند و حتي گاه از فيلمنامه حوصله‌شان سر هم برود. منتقد ورايتي مي گويد: «عصريخبندان» تنها با تکيه بر تکنيک، مي‌تواند پشت سر دو انيميشن ديگر سال يعني «شجاع» و «ماداگاسکار» قرار بگيرد و تازه با بودجه زيادي نيز ساخته شده است و اين خيلي تعجب‌آور نيست چون پيکسار و دريم ورکز هميشه تلاش‌ بيشتري براي ساخت انيميشن نشان داده‌اند تا کمپاني فاکس قرن بيستم. وي مي‌افزايد: به اين ترتيب اين فيلم گرچه از نظر جزييات به پاي آن دو فيلم نمي‌رسد، اما به معني اين نيست که بي‌برنامه ساخته شده باشد و يا بي کيفيت باشد. ضمن اينکه از نظر کيفيت سه بعدي بهتر از دو فيلم ديگر است. کيفيت خودماني اين انيميشن و شخصيت‌هاي جالب آن همچنان مي تواند مخاطبانش را راضي کند. چيزهاي جديدي که «ماني» در مورد پدر بودن کشف مي‌کند، آنچه «پيچز» در مورد دوستي ياد مي‌گيرد و عشق «ديه گو» تنها، طبيعتا موضوع هايي هستند که براي آنهايي که اين شخصيت ها را از اول همراهي کرده اند، جالب هستند. منتقد ديگري مي‌نويسد: قسمت چهارم اين مجموعه اين‌قدر جزئياتش کم است که مي‌توانست يک انيميشن کوتاه پرشور باشد تا يک انيميشن بلند خيلي قابل‌ پيش‌بيني. البته پيش‌بيني‌پذير بودن انيميشن‌هايي در اين سبک، نقطه‌ضعف محسوب نمي‌شود، اما کمبود گره‌ها و فراز و نشيب‌هاي داستاني، مسلماً نقص است. و نظر منتقد ديگري چنين است: بعضي از شوخي‌ها واقعا خنده دارند و بيشتر صحنه ها، اگر نگوييم هيجان انگيز، حداقل رنگارنگ و شادند. اين فيلم در برگيرنده يک بخش موزيکال، يک دعوا، يک سانحه دريايي، يک تعقيب و يک ماجراي عاشقانه براي «ديه گو» و ببري ماده به نام «شيرا» است. با همه اين‌ها هيچ گونه بي نظمي و بي سليقگي در ساختار اين فيلم وجود ندارد. «عصر يخبندان» مثل هميشه لذت بخش است، صميميت بيشتري ايجاد مي‌کند و کاراکترها با هم هماهنگ هستند.