بهروز افخمی: نمیدانم چرا کسی نمیرود «روباه» را ببیند!
ايسنا
بروزرسانی
ايسنا/ بهروز افخمي درباره شکست فيلمش در اکران نوروز گفت: فکر ميکردم «روباه» فيلم پرفروشي شود، نميدانم چرا کسي نميرود اين فيلم را ببيند!
بهروز افخمي، کارگردان سينما که آخرين اثرش «روباه» با شکست تجاري در اکران نوروزي مواجه شد، ميگويد: فکر ميکردم «روباه» فيلم پرفروشي شود. من قبلاً فيلم «روز شيطان» را ساختهام که آن هم با مضمون جاسوسي بود و از آنجايي که فيلم «روباه» عيب و ايرادهاي آن فيلم را ندارد و فيلم شسته رفتهاي است، خيال ميکردم پرفروش خواهد شد. اما گمان ميکنم مردم با اين پيشفرض که فيلم جاسوسي است و حتماً قسمتهايي از آن سانسور شده و چيزي براي ديدن ندارد، از تماشاي آن صرف نظر کردند. درصورتي که اينگونه نبوده است.
کارگردان «فرزند صبح» يکي ديگر از عوامل شکست فيلم «روباه» را ريزش مخاطبان سينما در سالهاي اخير ميداند و معتقد است: امروزه سينما تماشاگران اصلي خود را که مردم عادي و خانوادهها هستند از دست داده، در حالي که چند سال پيش، بيش از ۷۰ ميليون بليت سينما در کشور فروخته ميشد؛ اما امروز اين رقم به حدود ۱۰ ميليون رسيده که آن هم شامل گروه محدودي از افراد است که هميشه به سينما ميروند.
افخمي همچنين درباره نظر مخاطبان فيلم «روباه» درباره اين اثر گفت: آنهايي که رفتهاند و فيلم را ديدهاند خوششان آمده، اما مشکل اينجاست که کسي نميرود اين فيلم را ببيند!
کارگردان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» با اشاره به اينکه فيلم «روباه» پر از جلوههاي ويژه بصري است که با تکنيکهاي روز دنيا ساخته شده گفت: جلوههاي ويژه فيلم به گونهاي پرداخت شده که اصلاً به چشم تماشاگر نميآيد و اين از محاسن اين فيلم است.
بهروز افخمي که فيلمهاي موفق و پرفروشي مانند «شوکران»، «عروس» و «سنپترزبورگ» را در کارنامه دارد، در پاسخ به سؤال ايسنا مبني بر اينکه عوامل مؤثر بر فروش بالاي يک فيلم چه چيزهايي است گفت: موفقيت يا شکست يک فيلم معيار و ملاک مشخصي ندارد، بنابراين اساساً نميتوان از قبل چيزي را پيشبيني کرد. بين فيلمهاي خودم تنها فيلمي که احساس ميکردم پرفروش خواهد شد فيلم «عروس» بود، اما درمورد فيلمهاي ديگري مثل «شوکران» هرگز اين فکر را نميکردم و در واقع اين فيلم ناگهان مورد توجه مردم قرار گرفت و از لبه يک شکست تجاري برگشت.
بهروز افخمي سينماي ايران را سينمايي مرده توصيف کرد که مرگ مغزي شده و با کمک «دستگاهها» نفس ميکشد!
در اين سخنراني که در قالب کارگاه آموزشي و در حاشيه جشنواره فيلمهاي کوتاه «سما» برگزار ميشد، افخمي به بيان ديدگاههاي خود در رابطه با وضعيت سينماي ايران و کارگرداني سينما براي علاقهمندان سينما و فيلمسازي پرداخت.
وي تصريح کرد: در طول سالهاي بعد از انقلاب تماشاگر واقعي سرکوب شده و فيلم واقعي نيز اجازه ساخت پيدا نکرده يا اگر ساخته شده درجه «ج» به آن دادهاند و در سالنهاي بد با صدا و تصوير نامطلوب نمايش داده شده است، نتيجه آن هم اين است که امروز سينماي ما مرده است؛ مرگ مغزي شده و تنها با کمک دستگاهها زنده است و نفسمي کشد!
کارگردان فيلم «روباه» نتيجه نهايي اين روند را ريزش ۹۵درصدي مخاطبان و تماشاگران اصلي سينما دانست و گفت: در سالهاي اخير تعداد تماشاگران سينما از ۷۱ ميليون به ۱۰ ميليون نفر رسيده است. اين در حالي است که آمارهايي که از فروش فيلمها اعلام ميشود قابل اعتماد نيستند و اغلب غيرواقعي اعلام ميشوند، چون فکر ميکنند اين کار تأثير تبليغاتي دارد.
افخمي با بيان اينکه چارچوبهاي فيلمسازي در جامعه ما وارونه فهميده شده گفت: امروزه فيلمساز جواني که ميخواهد فيلمي بسازد، چيزهايي را بديهي ميشمارد که در واقع وجود ندارند و غلط هستند؛ در نتيجه مهمترين مسئله در شروع کار يک فيلمساز درست کردن اين وارونگي است. فيلمساز جوان مخاطب اصلي خود را نميشناسد پس اول بايد بداند براي چه کساني فيلم ميسازد؟!
وي تصريح کرد: برخي فيلمسازان جوان، جامعهي مخاطبان خود را به شکل هرمي فرض ميکنند که در کف اين هرم کودکان و نوجوانان، وسط آن زنان خانهدار، بالاي آن افراد فرهيخته و تحصيل کرده و مخاطبان به اصطلاح خاص سينما قرار دارند و در نوک اين هرم نيز فيلمسازان و منتقدان سينما؛ بنابر اين هدف خود را رسيدن به نوک هرم و ورود به حلقه آنان قرار ميدهند.
افخمي ادامه داد: اين فرض غلط است و به عقيده من مخاطبان اصلي و تماشاگران واقعي سينما همان کودکان و نوجوانان و خانوادهها هستند، چرا که هم بيشترين اثرپذيري را دارند و هم بيشترين جمعيت بينندگان را تشکيل ميدهند. اما اگر فيلمساز جواني، تماشاگران اصلي خود را فيلمسازان ديگر و منتقدان و روزنامهنگاران بداند راه را اشتباه رفته است؛ آخر اين راه چيزي نيست جز يک فرش قرمز و چند عکس يادگاري در جشنوارههاي مختلف.
کارگردان «شوکران» با بيان اينکه ما چارچوبهاي اوليه در فيلمسازي را فراموش کردهايم و نميدانيم داستان چيست و چگونه بايد داستاني را روايت کرد و يادآور شد: در 10 سال اول پس از انقلاب تصويري از ما در دنيا ساخته شده بود که انگار ما آدمهايي وحشي هستيم و مدام درحال جنگ با ديگران و کشتن يکديگريم، بنابراين در اين فضا و شرايط کار درستي بود که فيلمهايي با مضامين عرفاني و روحاني و شاعرانه ساخته شود تا ديد جهانيان را نسبت به ما اصلاح کند؛ اما بعد از آن بايد فيلمهايي براي تماشاگر واقعي ساخته ميشد.
افخمي نتيجه حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي، در سالهاي پس از انقلاب را نيز ايجاد جاذبههاي مالي و شهرت يافتن برخي فيلمسازان دانست و گفت: بعضي از فيلمسازان ما جذب اين جشنوارهها شدند و جريان فيلمهاي هنري تبديل به جريان اصلي سينماي ما شد؛ فيلمهايي که براي خوشآمد داوران جشنوارهها ساخته ميشد.
او تأکيد کرد: به عقيده من فيلمساز جوان اصلا نبايد براي اين دسته از مخاطبان فيلم بسازد و بهتر است آن هرم را وارونه کند و براي آنکه هرم روي نوک خود بايستد، بايد نوک آن را که فيلمسازان و منتقدان تشکيل دادهاند به زير خاک فرو کرد! يعني بايد اين دسته از مخاطبان را ناديده گرفت. در دنيا هم زنان خانهدار و کودکان و نوجوانان ۸۰ درصد مخاطبان را تشکيل ميدهند و ساخت انيميشنها و فيلمهاي ابرقهرماني و ملودرامهاي خانوادگي نيز نشان از اهميت اين قشر از مخاطبان دارد.
کارگردان «سنپترزبورگ» افزود: تماشاگري را که رفته نميشود ديگر به سينما برگرداند. امروز بچههايي هستند که از وقتي به دنيا آمدهاند به سينما نرفتهاند و فيلم ديدن را در خانه و با دستگاه ديويدي ياد گرفتهاند، در نتيجه کساني که به سينما ميآيند حلقههاي معدودي از افراد هستند که در سال چند بار به سينما ميآيند و فروش سينماي ما را رقم ميزنند.
افخمي که فيلم موفق «عروس» را به عنوان اولين فيلم خود در کارنامه دارد، درباره فيلمسازان جوان نيز گفت: برخي به طرز مشکوکي سنگ فيلمسازان جوان را به سينه ميزنند، اما من هيچ امتياز ويژهاي براي آنها قائل نيستم. فيلمسازي يک مهارت است و تنها با کسب تجربه به دست ميآيد. اتفاقاً امروزه فيلمسازي هم در ايران و هم تمام دنيا سختتر از قبل شده است و بايد براي آن تلاش مضاعف کرد.
اين کارگردان که روزگاري به عنوان منتقد در مجله "سوره سينما" قلم ميزد، در پاسخ به پرسشي درباره جايگاه انديشه در فيلمسازي و سينماي موسوم به «سينماي انديشه» نيز گفت: اين گفتمان ۴۰ سال است که شنيده ميشود و حرفي کهنه و بيخاصيت است. چيزي که من به عنوان سينما ميشناسم ۹۰ درصدش تشکيل شده از تصوير و موسيقي و نور و ... که هيچ ربطي به انديشه ندارد! فيلمي که براي بيان انديشه اي ساخته شود پس از يک بار ديده شدن ديگر حرفي براي گفتن نخواهد داشت. سينما يک مهارت و تکنيک است و کارگردان يک تکنسين.
افخمي در پايان اين نشست با اشاره به اينکه فيلم بعدي خود را با الهام گرفتن از قسمت چهارم سريال مستند داستاني «روزهاي زمستان» خواهد ساخت، حاضران را به تماشاي فيلم دعوت کرد و گفت: اين فيلم ساخته جواني به نام محمد حسين مهدويان است که گرچه حتي شهيد آويني را نديده است اما به راستي ادامه دهنده راه او نگرش او به فيلمسازي است.