نماد آخرین خبر

آخرین فعالیت های چهره های سینمائی در عرصه موسیقی

منبع
برترين ها
بروزرسانی
برترين ها/ اواخر ارديبهشت ماه بود که تازه‌ترين آلبوم رضا رويگري با عنوان «کازابلانکا» در بازار منتشر شد. علاوه بر آن، هر روز خبر تازه‌اي از انتشار آلبوم يکي ديگر از اهالي سينما به گوش مي‌رسيد؛ «ترافيک با سرپرستي اشکان خطيبي»، «آلبوم جديد حامد بهداد»، «آلبوم محمدرضا فروتن با ترانه‌هايي از افشين يداللهي» و... همه اينها بهانه‌اي شد تا گزارشي از اهالي تازه موسيقي تهيه کنيم؛ خواننده‌هايي که بيشتر آنها را به عنوان بازيگر مي‌شناختيم. رضا رويگري مي‌خواستم سينمايي بخوانم رضا رويگري يکي از بازيگراني است که سابقه طولاني در امر خوانندگي دارد. در همان سال‌هاي اوليه انقلاب با خواندن سرود‌هاي «الله الله» يا «ايران، ايران» نام خود را به‌عنوان خواننده بر سر زبان‌ها انداخت. حالا بعد از 3 سال سومين آلبوم موسيقي‌اش را منتشر کرده است. «کازابلانکا» عنوان آلبوم جديد رضا رويگري است. قبل از اين، 2 آلبوم ديگر هم منتشر کرد که خيلي با استقبال روبه‌رو نشد. «آلبوم غوغا» و «از عشق گفتن» عنوان 2 آلبوم قبلي او بود. اين بار او از حميد عسگري به عنوان آهنگساز استفاده کرده و چند ملودي از اين آلبوم را او ساخته است. رضا رويگري در گفت‌وگو‌هايش اعلام کرده که قصد داشته از ترانه‌هاي مرتبط با سينما و خاطره‌هايش استفاده کند که به طور کامل موفق نشد، تنها چهار آهنگ «کازابلانکا»، «داش‌آکل»، «قاصدک» و «صحنه» آهنگ‌هايي هستند که حال و هواي سينمايي دارند. اشکان خطيبي ما با ديگران فرق داريم اشکان خطيبي يکي ديگر از بازيگراني است که با انتشار آلبومش قدم در عرصه موسيقي مي‌گذارد. او به همراه بهنود فدوي و فرشاد حسامي گروه «ترافيک» را تشکيل داده و تصميم دارد اولين آلبوم گروه را روانه بازار کند. او علاوه بر خوانندگي در مقام تهيه‌کننده هم قرار دارد. به نظر مي‌رسد که علاقه دارد از ابتداي کار با استقلال کامل فعاليت کند. تمام کار‌هاي اين آلبوم از تنظيم تا ساخت ملودي توسط اعضاي گروه انجام شده است و بهروز صفاريان به‌عنوان مشاور هنري در اين آلبوم حضور دارد. اشکان خطيبي در مورد تازه‌ترين آلبومش مي‌گويد: «بهتر است تا زماني که اين آلبوم را نشنيده‌ايد ما را با کسي قياس نکنيد، اين گروه 11 سال است که کار موسيقي مي‌کند و فکر مي‌کنم بي‌انصافي است اگر آنها را با ديگران مقايسه کنيد. آلبوم ترافيک همه کارهايش انجام شده و مجوز پخش هم گرفته است، ما صبر کرده‌ايم تا به يک شرايط خوب برسيم و بعد از انتخابات اگر اوضاع مناسب بود، آن را منتشر مي‌کنيم و اگر هم نه مي‌گذاريم براي عيد فطر.» حامد بهداد استقلال در حوزه موسيقي حامد بهداد در اولين تجربه سينمايي‌اش در فيلم «آخر بازي» نامزد سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد شد. اما اولين تجربه در دنياي موسيقي موفقيت سينما را براي او به‌دنبال نداشت. او براي اولين‌بار تيتراژ سريال «غريبه» را خواند، اما موسيقي برايش از حضور در گروه «دارکوب» در مقام يک خواننده محلي جدي شد و در کنسرت‌ اين گروه را همراهي ‌کرد. بعد از آن بود که قطعه‌اي دو صدايي با رضا يزداني در آلبوم «ساعت ۲۵ شب» نيز اجرا کرد و حالا قصد دارد يک آلبوم مستقل منتشر کند. تمام قطعات اين آلبوم را حامد بهداد اجرا کرده است. اين آلبوم مجموعه‌اي از قطعات با سبک‌ها و ژانر‌هاي مختلف است. اما هنوز تاريخ قطعي اين آلبوم مشخص نيست. محمدرضا فروتن ميکس با سيروان يکي ديگر از بازيگراني که به‌زودي يک آلبوم موسيقي منتشر مي‌کند، محمدرضا فروتن است. آلبومي با ترانه‌هايي از افشين يداللهي و آهنگسازي بابک زرين. ضمن اينکه 4 قطعه از 8 قطعه را سيروان خسروي تنظيم کرده است. محمدرضا فروتن به‌شدت درگير فيلم‌هايش است و فکر مي‌کنيم به همين دليل انتشار آلبوم موسيقي او به تعويق افتاده‌ است و هنوز هيچ تاريخ قطعي از انتشار آن مشخص نيست. عده‌اي صداي فروتن را بي‌نظير توصيف کرده‌اند و اين شايد عاملي براي موفقيت بازيگر آشناي سينماي ايران در عرصه موسيقي باشد. محمدرضا هدايتي من به کسي خيانت نمي‌کنم محمدرضا هدايتي هم يکي ديگر از بازيگراني است که به عرصه موسيقي وارد شده است و به نظر مي‌رسد که در اين عرصه موفق‌تر از ديگران است. سال 87 آلبوم موسيقي‌اش را با عنوان «برگ و باد» منتشر کرد و دومين آلبوم موسيقي‌اش «ماه مي‌خندد» را اواخر سال 90 به انتشار درآورد و با استقبال خوبي هم روبه‌رو شد. آلبوم سوم او با عنوان احتمالي «عشق پنهوني» در ارشاد است. او درباره اين آلبوم مي‌گويد: «به نظر من هر کسي استعدادي دارد و اگر از آن استعداد استفاده نکند، هم به خودش خيانت کرده است و هم به مردمش. وقتي کسي هنري براي ارائه داشتن دارد، چرا نبايد اين کار را بکند؟ بچه‌هاي موسيقي ممکن است ناراحت شوند، يا اينکه بگويند از شهرتش استفاده مي‌کند، خب اين قبول، سوءاستفاده کردن از شهرت تا زمان بيرون آمدن آلبوم است. اما درمورد اينکه کاري خوب است يا بد، مردم بايد نظر بدهند. بي‌انصافي است اگر کاري خوب باشد، به دليل تعصبات بيهوده خوب بودن آن را انکار کنند و اين را بگويند که فلاني بازيگر يا فوتباليست است و نبايد بخواند. در صورتي‌که ما در جهان خيلي از بازيگران را داريم که خواننده هستند و خيلي از خواننده‌ها را داريم که بازيگري مي‌کنند. از قديمي‌ها بهتر است مثال بزنم، ميک جگر خواننده گروه «رولينگ استون» چند فيلم هم بازي کرده است. بان جووي يکي از خواننده‌هاي ديگري است که در فيلم هم بازي کرده است يا جان تراوالتا بازيگري است که خواننده هم هست يا کمي قديمي‌تر مي‌توانم به آل پاچينو اشاره کنم. او تيتراژ سريال «بارتا» را خوانده است. من عقيده دارم کسي که کار هنري مي‌کند، هنر در ذاتش هست. ممکن است عکاس خوبي باشد و در عين حال مجسمه‌سازي هم بکند. همين‌طور برعکس، مثلا زمينه‌هاي ديگر هم درنظر بگيريد، يکي آرشيتکت است، اما بازيگري هم مي‌کند. البته من هنوز آلبوم «کازابلانکا»ي رضا رويگري را نشينده‌ام، اما او خواننده باسابقه‌اي است و درواقع قبل از اينکه مردم او را به‌عنوان بازيگر بشناسند، او را با ترانه «ايران، ايران» شناخته‌اند وسابقه خوانندگي‌اش بيشتر است. از آلبوم‌هاي ديگر، آلبوم مهران مديري و بهرام رادان را شنيده‌ام. تک آهنگ خراساني حامد بهداد در گروه «دارکوب» را شنيده‌ام و خودم خيلي آن را دوست داشتم. درمورد آلبومي که سال پيش منتشر کردم بايد بگويم دو آهنگ آن «هيت» شده است. پيش مي‌آيد که خواننده‌اي چند سال کار مي‌کند و چند آلبوم بيرون مي‌دهد و چند آهنگش هيت مي‌شود. اين اتفاق براي من در آلبوم دوم افتاد. آهنگ‌هاي «من از تو دلگيرم» و «من با تو آرومم» دو آهنگي است که تقريبا همه آن را شنيده‌اند. آلبوم سوم من هم در ارشاد است و آلبوم چهارم هم در حال آماده شدن. من خودم آهنگ مي‌سازم و در زمينه موسيقي اطلاعات دارم. اين 2آهنگ ملودي‌هايش براي خودم است. به‌نظرم فکر مي‌کنم که بهتر است صبر کنيم تا مردم نظر بدهن يا کاري را دوست دارند يا ندارند. اگر دوست داشته باشند، يک نفر به‌عنوان توليدکننده دوست دارد کارش را ادامه دهد اما اگر با استقبال روبه‌رو نشود، ديگر طرف آن کار نمي‌رود. آريا عظيمي‌نژاد غذاي بدمزه براي مردم لذيذ شده است در يک جمله بايد اين حرف را زد، آدم بايد کار اولش را به درستي انجام بدهد بعد سراغ کار ديگر برود. به نظر من خوانندگي و دغدغه‌اش يک ژن معيوب است. حتي آدم‌هاي مشهور هم دوست دارند با خوانندگي مشهورتر شوند. اين بي و در پيکر بودن موسيقي باعث مي‌شود که اين اتفاق بيشتر بيفتد و البته منظور من از بي در و پيکر بودن، نبودن نظارت نيست. عدم سليقه و ارزش‌گذاري و عدم شناخت مجموع اين بي‌ساماني را تشکيل مي‌دهد. شما فيلم «مولن روژ» با بازي نيکول کيدمن و ايوان مک گرگور را درنظر بگيريد. آهنگ‌هاي فيلم را خودشان خوانده‌اند و به غايت خوب خوانده‌اند. شايد به‌عنوان يک خواننده از خواندن آنها لذت ببريم. اما اين مربوط به زماني مي‌شود که فردي داراي اين ارزش‌ها باشد. وقتي اين ارزش‌ها وجود ندارد و آدم‌ها صرفا اين کار را با دليل ارضاي شخصي خودشان انجام مي‌دهند، فکر مي‌کنم که بهتر است در حيطه شخصي خودشان انجام دهند. مثلا من کارم آهنگسازي است و به نقاشي هم علاقه دارم تا زماني‌که تاييديه اين ماجرا را از چند استاد نقاش نگرفتم، بهتر است براي دل خودم نقاشي کنم و هيچ وقت نبايد اجازه دهم اسم خودم را نقاش بگذارم. من يک خاطره از اساتيد خودم را به‌خاطر مي‌آورم. استاد ناصر فرهنگ‌فر زماني که فوت کرده بودند، به‌دنبال فريدون مشيري که شوهر عمه مادر من مي‌شود، رفتم تا در مراسم ختم شرکت کنيم. وقتي آقاي مشيري را سوار کردم، ذکر و خير استاد شد. فريدون مشيري مي‌گفت: «با اينکه شاعر چيره‌دستي بود اما هر وقت شعري مي‌گفت با من تماس مي‌گرفت.» اگر شعر تاييد مي‌شد، استاد آن را در دفترچه شخصي خودش مي‌نوشت که گمان نمي کنم که تا حالا شعري از ايشان چاپ شده باشد. آن روز آقاي مشيري به من مي‌گفت که «چقدر اين شعرها حس‌وحال خوبي داشت و من هميشه به او مي‌گفتم که ناصر، تو استاد شعر گفتن هستي ديگر چرا از من اجازه مي‌گيري؟» همه چيز سطحي و دم‌دستي شده و سطح استاندارد آمده است پايين. در اين عدم استاندارد، هر اتفاقي ممکن است، بيفتد و مردم هم ممکن است درک‌شان از فرهنگ و هنر پايين بيايد و يک اثر دم‌دستي براي مردم خوشايند شود. کلا سطح نگاه آدم‌ها وقتي پايين مي‌آيد، اثرهاي ناچيز خوشايند مي‌شوند. اگر شما يک استاندارد درستي را براي خود داشته باشيد، محال است که به 90درصد کنسرت‌هايي که برگزار مي‌شود، برويد. اين اتفاق در هر عرصه‌اي مي‌افتد؛ از موسيقي گرفته تا سينما و تئاتر. وقتي طعم يک غذاي خوب را بچشيد، ديگر نمي‌توانيد غذاي بدمزه بخوريد.