سينماپرس/ مسعود کيميايي در نشست نقد و بررسي فيلم «سرب» در پرديس سينمايي چارسو گفت: امکان ساخته شدن فيلم «سرب» و گفته شدن حرفش، امروز ديگر وجود ندارد.
در اين نشست که پنجشنبه ۱۱ تيرماه در سالن شماره ۲ پرديس سينمايي چارسو برگزار شد، در ابتدا امير پوريا، منتقد و مدرس سينما که اجراي اين برنامه را بر عهده داشت درباره دليل نمايش فيلم «سرب» گفت: اين فيلم يکي از مهمترين آثار سينماي ايران است که کاملا با استانداردهاي سينماي کلاسيک نوآر منطبق بوده و با داشتن دغدغه ها و مفاهيم ايراني اداي دين کاملي به آن نوع سينما دارد. از سوي ديگر «سرب» تنها فيلم تاريخي دوران معاصر است که با استاندارهاي حرفه اي توليد شده و هيچ گاه در گذر زمان غبار فراموشي بر آن نمي نشيند
در ادامه مسعود کيميايي با بيان اينکه از ديدن اين همه تماشاگر در اين وقت شب، غافلگير شده است، گفت: خيلي وقت بود که «سرب» را نديده بودم؛ فيلمي که دوباره ساختن آن محال است، نه از لحاظ فني بلکه از نظر محتوا. مشکل است که از خط انسان دوستي نگذري و درباره يهوديان جهان حرف بزني، آن هم در روزگار سال ۶۸ که همه چيز در حال احتراق بود. اين فيلم تقديم شده به يهوديان پراکنده جهان و اين کار بسيار سختي است.
مسعود کيميايي درباره همکارانش در اين فيلم گفت: هاشم سبوکي، تهيه کننده فيلم «سرب» امروز در بستر بيماري است و حال خوشي ندارد. گيتي پاشايي، سازنده موسيقي فيلم که حتماً همه يادتان مانده، در ميان ما نيست. از بازيگران فيلم جلال مقدم و نرسي و تجدد و هادي اسلامي را ديگر نداريم. و البته امکان ساخته شدن اين فيلم و گفته شدن حرفش هم امروز ديگر نيست.
کارگردان فيلم «قيصر» افزود: در سال ۶۰ «خط قرمز» را ساختم که هنوز اجازه نمايش ندارد. فيلم بعدي ام «تيغ و ابريشم» بود که به آن درجه «ج» دادند، ۴۰ دقيقه اش را در آوردند و در ماه رمضان نشان دادند. سومين فيلمم قصه اي بود به نام «هاگانا» که مي شد آن را ساخت، و شد، و قرار نبود بشود، چون روزگار سختي بود.
سپس امير پوريا درباره اولين تجربه محمود کلاري به عنوان مدير فيلمبرداري در اين فيلم و سيمرغ بهترين فيلمبرداري جشنواره هفتم فيلم فجر پرسيد که کيميايي پاسخ داد: «سرب» اولين تجربه محمود کلاري به عنوان مدير فيلمبرداري بود و انتخاب درستي هم بود. سينماي نوآر با سايه و خطوط پشت سر بازيگر شکل مي گيرد و اين کار فيلمبرداري را مهم مي کند. طعم سينماي نوآر، طعم درخشان و غبطه برانگيز است. محمود کلاري به شدت در نورپردازي اين فيلم دقت کرده است اما حيف که اين کپي هاي ديجيتال، حتي سايه اي از آن عظمت را نشان نمي دهد.
مسعود کيميايي درباره موسيقي فيلم «سرب» هم گفت: يهودي ها در آن سال هاي بسيار سخت، به شدت ترس داشتند و براي اينکه نهراسند و بيدار بمانند ضرب موسيقي تندي داشتند. اين ضرب تند در اين فيلم رعايت شده اما الان که فيلم را مي بينم معتقدم موسيقي آن زياد است و بايد کمتر باشد.
در ادامه نوبت به حاضران در سالن رسيد که سوالات خود را مطرح کنند. يکي از تماشاگران درباره بازي عباس قاجار در اين فيلم پرسيد که کيميايي در اين باره گفت: بازيگراني مثل عباس قاجار زياد نيستند اما کم هم نيستند؛ بازيگراني که فوق العاده اند ولي عقب تر ايستاده اند و کمتر ديده مي شوند. عباس قاجار يکي از آنها بود و من نقش اش را خيلي دوست دارم.
کارگردان «سرب» درباره دوبله اين فيلم هم گفت: هر لهجه اي و هر زباني از هر جايي يک تاثير مي گيرد. يک زبان و لهجه در تجريش يک تاثير پذيري دارد و در خيابان سيروس يک تاثيرپذيري. دوبله منوچهر اسماعيلي در اين فيلم يک لهجه يهودي خيابان سيروسي دارد که کاملا درآمده است.
کيميايي در پاسخ به تماشاگر ديگري که درباره استفاده از دکور در اين فيلم پرسيده بود، گفت: من هيچ وقت در دکور فيلمنساخته ام. براي فيلم «سرب» مرحوم حاتمي از من پرسيد مي خواهيد برويد در شهرک من، که من گفتم نه. حاتمي تعجب کرد. گفتم من تهران را خوب مي شناسم. هنوز هم گوشه هايي از تهران را مي شناسم که مي شود تهراني که امروز ديگر نيست را در آنها پيدا و فيلم کرد.
تماشاگر ديگري پرسيد مخاطب امروزي چگونه بايد کدهاي مستتر در فيلمهاي شما را دريافت کند که کيميايي در پاسخ گفت: من در فيلمهايم به کد دادن فکر نميکنم. درکتابهايم مثل «جسدهاي شيشه اي» و «سرودهاي مخالف» هم اصلا به کد دادن فکر نکردهام. اصولا معتقدم آدم با خودش کد دارد و اين کدها درون خودش است. من به اين کدها فکر نمي کنم، بلکه با اين کدها زندگي مي کنم.
کيميايي در پاسخ به اين سوال که اگر قرار باشد دوباره اين فيلم را بسازيد، آيا جايي از آن را تغيير مي دهيد، گفت: هرگز. اين فيلم وابسته به يک تاريخ گمشده و خاک آلوده است. تمام تلاشم اين بود که آن تاريخ ديده شود؛ هنرمندانه و پر از قضاوت صحيح.
وي در ادامه افزود: البته اگر منظورتان اين است که به جاي زنده ياد هادي اسلامي، رابرت دنيرو را مي آوردم يا نه، بايد بگويم خير! فرامرز قريبيان خودمان از همه اينها بهتر است.
همچنين تماشاگر ديگري درباره علت نامگذاري فيلم «سرب» پرسيد که کيميايي با شوخ طبعي گفت: خب، اسم آن فيلم قديميام چرا گوزنهاست مثلاً؟ خب اينها اسمهاي خوبي هستند ديگر. اسم که نبايد حرف فيلم را لو بدهد.
در اين جلسه هارون يشايايي، تهيه کننده آثار معتبري چون «ناخدا خورشيد» و «اجاره نشينها» که در جمع حضور داشت، به عنوان عضوي از جامعه اقليت هاي مذهبي ايران از کيميايي بابت ساخت فيلم «سرب» که بدعتي در زمينه جدا کردن يهوديت از صهيونيسم بود، قدرداني کرد و گفت: فارغ از جنبه هاي سينمايي فيلم «سرب»، تاثيري که مسعود کيميايي با اين فيلم بر سرنوشت يهوديان ايران گذاشته تعيين کننده بوده است. کيميايي در اين فيلم يهوديت را از صهيونيست جدا کرده که بعدها همين طرز فکر، يک تئوري جهاني شد، و اين تاثير عمل روشنفکرانه کيميايي است.
برنامه مروري بر سينماي دهه ۶۰ ايران زير نظر امير پوريا، منتقد و مدرس سينماي ايران در پرديس سينمايي چارسو برگزار ميشود و تاکنون فيلمهاي «ماديان»، «ريحانه»، «نقطه ضعف»، «پرنده کوچک خوشبختي»، «دزد عروسکها»، «طلسم»، «شبح کژدم» و «سرب» در اين پرديس نمايش داده شده است.
در ادامه اين برنامه که از ساعت ۲۱:۳۰ آغاز مي شود؛ ۱۲ تير «کشتي آنجليکا» ساخته محمد بزرگ نيا، ۲۱ تير «بي پناه» به کارگرداني عليرضا داودنژاد، ۲۳ تير «زرد قناري» ساخته رخشان بني اعتماد، ۲۵ تير «مردي که زياد مي دانست» به کارگرداني يدالله صمدي و ۲۶ تير «خواستگاري» ساخته مهدي فخيم زاده به نمايش در ميآيد.
علاقه مندان جهت خريد بليت اين فيلم ها مي توانند به سايت پرديس سينمايي چارسو به نشاني www.cinemacharsou.com مراجعه نمايند. پرديس سينمايي چارسو در تقاطع خيابان هاي جمهوري و حافظ واقع شده است.