برترين ها/ او که در اواخر دهه 60 متولد شده اصالتي جورجيايي دارد ، اما در يک محيط هنر شناس رشد کرد. متولد 28 اکتبر 1968 در اسميرنا که والدينش عاشق بازيگري بودند و همين باعث شد تا هر دو فرزند خانواده يعني جوليا و اريک شوق ذوق بازيگري را از همان کودکي نشان بدهند
نام اصلي: جوليا فيونا رابرتس
زمينه فعاليت: سينما
تولد: ۲۸ اکتبر ۱۹۶۷ (۴۸ سال) - آتلانتا، جورجيا، ايالات متحده آمريکا
مليت: ايالات متحده آمريکا
پيشه: هنرپيشه، تهيه کننده
سالهاي فعاليت: ۱۹۸۷ - تاکنون
شريک(هاي) زندگي: ليله لاوت (۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵) - دنيئل مودر (۲۰۰۲ تا به حال)بيوگرافي کامل جوليا رابرتز
جوليا رابرتز متولد 28 اکتبر 1967 در اسميرنا است. والدينش عاشق بازيگري بودند و همين باعث شد تا هر دو فرزند خانواده يعني جوليا و اريک شوق ذوق بازيگري را از همان کودکي نشان بدهند اريک زودتر از او وارد صنعت سينما سازي شد سال 1978 يعني يک سال بعد از آنکه پدرشان از يک بيماري طولاني سرطان در سن 47 سالگي در گذشت ، اريک در درام روانشناختي سلطان کولي ها به کارگرداني فرانک پيرسون ايفاي نقش کرد و اين باعث شد تا جوليا راحت تر بتواند به جرگه هاليووديها بپوندد تا جايي که چند سال بعد برادرش را پشت سر گذاشت ، و اعتباري به مراتب چند برابر در ميان سينماروها برخوردار شد . جوليا رابرتز اولين فيلم خود را با عنوان قرمز خوني(1986) بازي کرد که به دلايلي تا 1989 اکران نشد.
سپس در چند کار تلويزيوني اواخر دهه 80 حضورپيدا کرد تا آنکه اولين نقش اساسي خود را در سال 1998 با فيلم رضايت بازي کند . اين نقش باعث مي شود تا رلي بهتر به عنوان يک پيشخدمت پيتزا فروشي در فيلم پيتزاي مرموز سال 89 به دست آورد که در آن با آنابت گيش و ليو تايلور همبازي بود البته مت دمون نيز که آن زمان نوزده سال بيشتر نداشت در فيلم بازي مي کرد . فيلم يک اثر قابل توجه در روند حرفه اي جوليا نبود اما کمک شاياني به او کرد تا در نقش شلبي يک مادر نگون بخت را در ماگنولياهاي فولادي به دست بياورد و نامزدي اسکار که به دست مي آورد او را در کنار نام هايي چون شرلي مک لين و سالي فيلد قرار مي دهد .
پس از اين کار موفق در flat liners مرگ جويان (90) به همراه کيفر ساترلند بازي مي کند که يک کار زيبا بود درباره چند دانشجو که قصد دارند با علم پزشکي مرگ را به مدت کوتاهي تجربه کنند . گري مارشال با کمدي رومانتيک زن زيبا سراغ او مي آيد هر چند نقش دشواري بود اما ريچارد گر به عنوان يک همبازي کمک مي کند تا راحت تر از عهده آن بر بياييد . نقش يک زن روسبي که در دام عشق يک ميليونر مي افتد و او را به عنوان چهره اي مستعد مي شناساند.
سال 91 اتفاق جالبي براي او مي افتد او درست سه روز پيش از مراسم عقد نامزدي اش را با کيفر ساتر لند به هم مي زند و با کمال ناباوري اعلام مي کند که مي خواهد با خواننده سبک کانتري ليل لوت ازدواج کند . فيلم هاي او در اين سالها به نوعي جنجال برانگيز بودند ، اما هيچکدام آثارپر فروش و يا قابل اعتنا نبودند تا اينکه همراه با دنزل واشنگتن در پرودند پليکان (93) ايفاي نقش مي کند و با همان قالب موفق قبلي باز مي گردد و مي شود قهرمان آثاردراماتيک . سال بعد من عاشق دردسرم و بعد از آن با مري رايلي شکست را تجربه مي کند. اما اين ناکامي ديري نمي يابد و او با دو اثر مايکل لينز در کنار ليام نيسون و فرضيه توطئه در کنار ميل گيبسون باز هم به اوج باز مي گردد و از اين جا وارد حيطه پيروزي مي شود .
بازي در کمدي موفقي چون ناتينگ هيل همراه با هيو گرانت ، عروس فراري باريچاد گر و و البته بالاتر از همه عروس بهترين دوستم به همراه روبرت اورت و بازيگر تازه واردي به نام کامرون دياز نام جوليا را در صدر زنان گيشه ساز هاليوود قرار مي دهد . اما موفقيت بزرگ او ميسر نشد تا اينکه در سال 2000 از راه رسيد و با ابفاي رل عنوان فيلم اثر گذار استيون سودربرگ با عنوان ارين براکوويچ برنده اسکار مي شود فيلم اقتباسي بود از يک داستان واقعي درباره زني به همين نام ، اين زن بيوه اي بود که در يک ------ حقوقي به ستيز با جامعه بر مي خيزد و عليه فساد شرکتهاي بزرگ قد علم مي کند و در اين ------ پيروز مي گردد. از اينجا به بانوي 20 ميليون دلاري هاليوود بدل مي شود که تا کنون کسي نتوانسته (در رده بازيگران زن ) رکورد او را بشکند . او سال 2001 همراه بيلي کريستال ، کاترين زيتا جونز و جان کيوزاک در محبوبهاي آمريکايي بازي مي کند و همزمان با برد پيت در فانتزي «مکزيکي» حضور مي يابد .
در حين ساخته شدن همين فيلم بود که با فيلمبرداري با نام دني مور آشنا مي شود در حالي که همان رابطه چهار ساله اش با هنر پيشه کمتر شناخته شده بنيامين برات به پايان رسيده بود . به غير از اين ها در سال 2001 او در درام يازده يا اوشن نيز بازي مي کند که همکاري مجددش با مت دمون پس از سالها و برد پيت بود و اولين همکاري اش با جرج کلوني و دان چيدل محسوب مي شود . جوليا دوباره در سال 2002 با سودربرگ در پيش قراول همکاري مي کند که علي رغم داشتن بازيگراني چون مري مک کورماک و کاترين کيفر نمي تواند به اندازه ارين براکوويچ سرو صدا به راه بياندازد . اعتراف يک ذهن خطرناک در سال 2002 اثري بود از جرج کلوني و او به واسطه آشنايي و دوستي با او از ميزان بالاي دستمزد خود براي بازي صرف نظر مي کند تا کنار او سام راکول و دروبري مور ايفاي نقش کند. سال 2003 در لبخند موناليزا با بازيگران جواني چون جوليا استايلز کريستين دانست و مگي کليفهال همبازي مي شود و سال 2004 نيز در دنبال موفق يازده يار اوشن با عنوان دوازده يار اوشن بازي مي کند .
جوليا در اين سرزمين گرم و شرجي تربيت شده او لاغر است و 59 اينچ قد دارد. نميتوان گفت که او خيلي زيبا است، چشمان خاکستري و دهان بزرگش به خوبي احساسات را روي صحنه ميتواند بيان کند. او در يک محيط هنرشناس رشد کرد و همين باعث شد تا ذوق و شوق هنري را از همان دوران کودکي نشان دهد. مادر جوليا بتي لو (Bett-lou) يک هنرپيشه و رازدار (منشي) کليسا است و پدرش والتر به عنوان فروشنده جاروبرقي و نويسنده و هنرپيشه کار ميکرد. او يک برادر بزرگتر به نام اريک داشت و يک خواهر بزرگتر به نام Lisa زماني که چهار سال داشت والدينش به خاطر مشکلات مالي از يکديگر جدا شدند مادرش بتي در سميرنا به همراه دو دخترش باقي ماند در حالي که والتر به سمت آتلانتا رفت و برادر بزرگتر را هم با خود برد. زماني که جوليا 10 سال داشت پدرش به خاطر بيماري طولاني سرطان در سن 47 سالگي فوت کرد.
جوليا آرزو داشت دامپزشک بشود و علاقه اي هم به بازيگري داشت بعد از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان در سميرنا جوليا به خواهرش و برادرش در نيويورک پيوست تا به مدرسه تئاتر برود. اريک زودتر از او وارد صنعت سينما سازي شد سال 1978 يعني يک سال بعد از آنکه پدرشان درگذشت، اريک در درام روانشناختي سلطان کولي ها به کارگرداني فرانک پيرسون ايفاي نقش کرد و اين باعث شد تا جوليا راحت تر بتواند به جرگه هاليووديها بپيوندد تا جايي که چند سال بعد برادرش را پشت سر گذاشت، و اعتباري به مراتب چند برابر در ميان سينماروها برخوردار شد.
جوليا رابرتز اولين فيلم خود را با عنوان قرمز خوني (1986) بازي کرد که به دلايلي تا 1989 اکران نشد سپس در چند کار تلويزيوني اواخر دهه 80 حضور پيدا کرد تا آنکه اولين نقش اساسي خود را در سال 1989 با فيلم رضايت بازي کند. اين نقش باعث ميشود تا رلي بهتر به عنوان يک پيشخدمت پيتزا فروشي در فيلم پيتزاي مرموز "Mystic Pizza” سال 89 به دست آورد که در آن با آنابت گيش و ليوتايلور همبازي بود البته مت دمون نيز که آن زمان نوزده سال بيشتر نداشت در فيلم بازي ميکرد.
فيلم يک اثر قابل توجه در روند حرفه اي جوليا نبود اما کمک شاياني به او کرد تا در نقش شلبي يک مادر نگون بخت را در ماگنولياهاي فولادي به دست بياورد و نامزدي اسکار که به دست ميآورد او را در کنار نام هايي چون شرلي مک لين و سالي فيلد قرار ميدهد. پس از اين کار موفق در flat liners مرگ جويان (90) به همراه کيفر ساترلند بازي ميکند که يک کار زيبا بود درباره چند دانشجو که قصد دارند با علم پزشکي مرگ را به مدت کوتاهي تجربه کنند.
گري مارشال با کمدي رومانتيک زن زيبا سراغ او ميآيد هر چند نقش دشواري بود اما ريچارد گر به عنوان يک همبازي کمک ميکند تا راحت تر از عهده آن بربياييد. نقش يک زن روسبي که در دام عشق يک ميليونر ميافتد و او را به عنوان چهره اي مستعد ميشناساند. سپس يک بازي مشترک با ليام نيسون در رضايتمندي (satisfaction) داشت. اين بازي براي آنها موفقيت آميز بود يک سال بعد او در "steel magnolias” در برابر نامزدش «ديلان مک درموت» در سال 1990 بازي کرد زماني که فيلم «زن زيبا» (pretty women) روي صحنه آمد او از يک هنرپيشه با استعداد تازه کار به يک سوپر استار تبديل شد ناگهان همه جوليا را ميخواستند نشريات هر روز درباره او مينوشتند سود باجه بليط ناگهان مانند موشکي به آسمان رفت. همه دنيا از جوليا صحبت ميکردند.
جوليا تلاش بسيار کرد تا تيترهاي روزنامه هاي پرتيراژ و صيد عکاسان جهان شود بوسيله اسنادي که از ريزترين جزئيات زندگيش در اختيار آنان قرار ميداد.
به زودي نشريات پول زيادي براي عکسهايش پرداخت ميکردند.
او رکورد جهاني 10 ميليون دلار را براي فيلم "Mary Reilly” ثبت کرد. (در سال 1996) (به عنوان دستمزد)
درست مثل آدم هاى بى خانمان
والن تينو گاراوانى طراح مشهور «لباس و مد» در اروپا که ايتاليايى است، آب پاکى را روى دست هاى جوليا رابرتز بازيگر زن سرشناس هاليوود ريخت و برخلاف آمريکايى ها که وقت و بى وقت و گاه بيخود و بى جهت از برنده جايز اسکار تعريف مى کنند گفت اين زن به قدرى بد لباس مى پوشد که شبيه به مردم بى خانمان و بى سرپناه نشان مى دهد و قيافه و حالت اش مثل هزاران «کارتن خواب» است که در گوشه و کنار هر شهر مدعى تمدن در آمريکا ديده مى شوند.
از نظر گاراوانى ايراد بزرگ رابرتز اين است که حداکثر مواقع با لباس هاى راحت و ساده و گشاد در مجامع ظاهر مى شود و به جاى اينکه هميشه با يک حالت رسمى در بين مردم حاضر شود، بدون هيچ تفکرى و آن طور که راحت است، به صحنه مى آيد.
گاراوانى مى گويد: «هر روزنامه و شبکه تلويزيونى اى که باز مى کنيد، مى بينيد رابرتز بى خيال و با لباس هاى مسخره اش در حال رفتن است. او همه را نااميد کرده است».
سال 91 اتفاق جالبي براي او ميافتد او درست سه روز پيش از مراسم عقد نامزدي اش را با کيفر ساترلند به هم ميزند و با کمال ناباوري اعلام ميکند که ميخواهد با خواننده سبک کانتري ليل لوت ازدواج کند. فيلم هاي او در اين سال ها به نوعي جنجال برانگيز بودند، اما هيچکدام آثار پرفروش و يا قابل اعتنا نبودند تا اينکه همراه با دنزل واشنگتن در پرودند پليکان (93) ايفاي نقش ميکند و با همان قالب موفق قلبي باز ميگردد و ميشود قهرمان آثار دراماتيک. سال بعد من عاشق دردسرم و بعد از آن با مري رايلي شکست را تجربه ميکند. اما اين ناکاميديري نمييابد و در روز کريسمس سال 1998 نامادري (step mom) روي صحنه رفت و در تابستان سال 1999 او با دو اثر کمدي موفقي چون ناتينگ هيل (noting hill) همراه با هيوگرانت، عروس فراري (Runa) با ريچارد گرو (Richard) که ريچارد و جوليا، با هم همبازي شدند براي اولين بار از زمان زن زيبا.
تا اينکه در سال 2000 از راه رسيد و با ايفاي رل عنوان فيلم اثرگذار استيون سودربرگ با عنوان ارين براکوويچ (Erin Brocko Vich) برنده اسکار ميشود فيلم اقتباسي بود از يک داستان واقعي در فانتزي «مکزيکي» همراه با بردپيت بازي کرد. که در ماه مارس (مارچ) روي پرده سينما رفت که درباره زني به همين نام، اين زن بيوه اي بود که در يک ------ حقوقي به ستيز با جامعه بر ميخيزد و عليه فساد شرکت هاي بزرگ قد علم ميکند و در اين ------ پيروز ميگردد. و همزمان با آن او سال 2001 همراه بيلي کريستال، کاترين زيتا جونز و جان کيوزاک در محبوبهاي آمريکايي بازي ميکند. در حين ساخته شدن همين فيلم بود که با فيلمبرداري با نام دني مور آشنا ميشود در حالي که همان رابطه چهار ساله اش با هنرپيشه کمتر شناخته شده بنيامين برات به پايان رسيده بود.
در ماه ژوئن (جون) در معشوقه آمريکايي بازي کرد و فقط تا فرصت باقيمانده تا کريسمس در درام يازده يار اوشن "Ocean’s Eleven” همکاري مجددش با مت دمون پس از سالها بازي کرد و همچنين با بازيگراني چون بردپيت و اولين همکاريش با جورج کلني و دان چيدل بازي کرد. آن سال ميرفت که سال بزرگي براي جوليا باشد جوليا ممکن بود مدتي در هيچ فيلميديده نشود اما دوباره قوي تر و بهتر از گذشته ظاهر ميشد. از اينجا به بانوي 20 ميليون دلاري هاليوود بدل ميشود که تاکنون کسي نتوانسته (در رده بازيگران زن) رکورد او را بشکند. بردپيت در «مکزيکي» حضور مييابد.
جوليا دوباره در سال 2002 با سودربرگ در پيش قراول همکاري ميکند که علي رغم داشتن بازيگراني چون مري مک کورماک و کاترين کيفر نميتواند به اندازه ارين براکوويچ سر و صدا به راه بياندازد. اعتراف يک ذهن خطرناک در سال 2002 اثري بود از جرج کلوني و او به واسطه آشنايي و دوستي با او از ميزان بالاي دستمزد خود براي بازي صرف نظر ميکند تا کنار او سام راکول و دروبري مور ايفاي نقش کند. سال 2003 در لبخند موناليزا با بازيگران جواني چون جوليا استايلز کريستين دانست و مگي کليفهال همبازي ميشود و سال 2004 نيز در دنبال موفق يازده يار اوشن با عنوان دوازه يار اوشن بازي ميکند.
جوليا رابرتز بازنشسته مى شود
وي اعلام کرده بود براى هميشه از حرفه فعلى اش کناره مى گيرد تا بتواند وقت بيشترى را صرف تربيت فرزندان دوقلوى خود کند. او اخيراً کارهاى سينمايى اش را بر روى کاراکترهاى کارتونى در کارهايى چون «وب شارلوت» و «انت بولى» محدود کرده است.
حالا که جوليا رابرتز از قضيه تولد فرزندان دوقلويش فارغ شده است و البته پا به سن ۴۰ سالگى هم گذاشته، حرف گذشته اش در خصوص خط کشيدن به دور سينما را نيز از ياد برده و بسيار وسيع و پرکار به عرصه بازيگرى بازگشته است.
يکى از پروژه هاى جديد او بازى در فيلمى به نام «دانى يل حرف نمى زند» براساس رمانى از مارتى ليم باخ است. در اين داستان با دردسرهاى خانواده اى مواجه مى شويم که قيوميت و نگهدارى از يک کودک غيرعادى و روانى را عهده دار مى شوند.
ولى اين تنها کار و طرح فراروى رابرتز نيست و قرار است او در کنار تام هنکس در فيلمى ديگر به نام «جنگ چارلى ويلسون» هم حضور يابد و اين هم براساس کتابى با همين نام نوشته جورج کرايلى است و البته کارگردانى را مايک نيکولز مشهور بر عهده خواهد داشت.
کافى است در نظر بگيريم رابرتز بازى در نمايش «۳ روز بارانى» اثر ريچارد گرين برگ را هم به تازگى در برادوى شروع کرده است.
نکاتي که احتمالا درباره جوليا رابرتز نمي دانيد :
از طرف بسياري از مجله هاي سينمايي به عنوان يکي از 50 زن زيباي جهان انتخاب شده است
با " بنجامين برات " از سال 1998 تا 2001 رابطه داشت
بازي در فيلم " شکسپير عاشق " را نپذيرفت
با " کيفر ساترلند " براي مدت کوتاهي نامزد بود
خواهر کوچکتر " اريک رابرتز " است
بازي در فيلم " غريزه اصلي " را رد کرد. نقش به " شارون استون " رسيد
در فيلمهاي " استيون سودربرگ " بيشتر از بقيه کارگردانها ظاهر مي شود
عمه " اما رابرتز " است
بعد از اينکه " جورج کلوني " و " براد پيت " متوجه شدند که او نيز به جمع بازيگران فيلم " يازده يار اوشن " پيوسته است براي او کارتي فرستادند که رويش نوشته شده بود " ما شنيديم تو براي هر فيلم 20 تا مي گيري! " و 20 دلار هم داخل پاکت بود. بعدها همين شوخي سبب شد تا خبرگزاري ها متوجه شوند که او براي هر فيلم 20 ميليون دلار مي گيرد
يک رگ ايرلندي دارد
يکي از طرفداران سرسخت " آيشيوراي " است. او گفته بود که زيباترين زن جهان است ، زيباتر از هر زن هاليوودي !
نقشش در فيلم " ارين برکوويچ " يک راست دست بود اما " رابرتز " چپ دست بود. " رابرتز " در اين فيلم ياد گرفت که با دست راست بنويسد و کار کند.
کتاب مورد علاقه اش " کيمياگر " است
دوست صميمي " بروس ويليس " است
يکي از سفيران يونيسف است
دستمزدهايي که گرفته است :
Eat Pray Love (2010) $10,000,000
Valentine's Day (2010) $3,000,000 + 3% of the film's gross
Duplicity (2009) $15,000,000
Mona Lisa Smile (2003) $20,000,000
Confessions of a Dangerous Mind (2002) $250,000
Ocean's Eleven (2001) $10,000,000
America's Sweethearts (2001) $15,000,000
The Mexican (2001) $20,000,000
Erin Brockovich (2000) $20,000,000
Runaway Bride (1999) $17,000,000
Notting Hill (1999) $15,000,000
Conspiracy Theory (1997) $11,000,000
My Best Friend's Wedding (1997) $12,000,000