فردا فیلم سینمایی جک ولوبیای سحرآمیز از شبکه تهران پخش می شود
بروزرسانی
خبر آنلاين/در تعطيلات آخر هفته پنجشنبه وجمعه (16 و17 آذر ماه) بينندگان مي توانند فيلم هاي سينمايي وتلويزيوني راببينند.
*فيلم سينمايي «جک ولوبياي سحرآميز » به کارگرداني گري تانيسليف وبا بازي کولين فورد ، چلوي مورتزو کريستوفر لي يولد ،پنجشنبه 16 آذر ماه ساعت 13:30در قالب برنامه « تماشاخانه »مهمان بچه هاي شبکه تهران مي شود.
فيلم سينمايي « جک ولوبياي سحرآميز » محصول سال 2010 آمريکا ازاين قراراست که: جک به همراه مادرش درفقر زندگي مي کند اوبرخلاف ديگر همکلاسي هايش که داستان فانتزي اززندگي خود دارند وکتابي شده است ، کتاب داستاني ازماجراهاي زندگي خود ندارد. کسي ازسرنوشت پدر جک نيز مطلع نيست وهمه پدروي را آدم ترسويي مي دانند که فرارکرده است. دراين ميان جک دربرخورد با مردي سمسار با فروختن دستگاه بازي خود در ازاي سه لوبياي سحر آميز آنها رابه خانه مي آورد. غاز جک يکي ازلوبيا ها را ميخورد و شخصيتي فانتزي از انسان وغاز پيدامي کند. دولوبياي ديگر با توليد ساقه به ميان ابرها رفته اند. در ادامه جک وغازش شروع به ماجراجويي براي کتاب ماجراهاي جک مي کنند.
40دقيقه بامداد روز جمعه 17آذرماه فيلم سينمايي «يگان ويژه» به کارگرداني جوزه پاديلها ازشبکه تهران بازپخش مي شود.
دراين فيلم خواهيد ديد: بعد از يک حمله و تهاجم خونين درون زندان فوق حفاظت شده بانگو وان در ريو دوژانيرو براي کنترل يک شورش داخلي در زندان سرهنگ روبرتو ناسيمنتو و آندري ماتياس به نقض حقوق بشر متهم مي شوند.فعال حقوق بشر ديوگو فراگا آنها را به اعدام غيرقانوني محکوم مي کند. ماتياس تبديل به يک پليس نظامي فاسد مي شود و ناسيمنتو توسط دولت برزيل تبرئه مي شود. اما حين افزايش محبوبيت عمومي ناسيمنتو رئيس دولت برزيل از او دعوت مي کند که با اداره اطلاعات و امنيت يک گروه تشکيل دهد.
فيلم سينمايي «يگان ويژه » محصول سال 2010برزيل درژانر حادثه اي ساخته شده است.
*ساعت13:30 روز جمعه 17 آذر ماه فيلم سينمايي « حقيقت بايد گفته شود» به کارگرداني جاناتان فرکس،محصول سال2011 آمريکا از شبکه تهران پخش مي شود.
در خلاصه داستان فيلم بابازي تينا بورک ،ريس بوروچو ، کنديس کامرون بورو و روني کوکس آمده : آني مورگان يک مشاور ازدواج ميانسال است که هنوز ازدواج نکرده است . مارک کرين نيز يک مرد ميانسال با يک دختر و پسر به نام هاي کني و زويي است که همسرش سه سال پيش فوت کرده است . شغل مارک مربيگري تيم فوتبال مدرسه است ،اما دولت هزينه هاي ورزشي مدرسه اش را قطع کرده است و او مجبور است براي پايدار نگه داشتن تيم مدرسه اش از افراد متمول و خير خواه کمک بخواهذ . به همين منظور در موزه شهر با الکساندر بيشاب ملاقات مي کند. جايي که آني هم براي بازديد آمده است . آني و مارک سالها پيش با يکديگر هم دانشگاهي بوده اند و آني به مارک در درس رياضي اش کمک مي کرده است.