مسعود موسوی، کارگردان تئاتر: بازبینی تئاتر براساس فیلم غلط است
مهر
بروزرسانی
مهر/ مسعود موسوي کارگردان تئاتر از بدعت تازه اي که به تازگي در جشنواره ها گذاشته شده و هيات انتخاب به جاي ديدن زنده اثر فيلم اجرا را ميبينند، انتقاد کرد.
مسعود موسوي مدرس، نويسنده و کارگردان تئاتر درباره بدعتي که به تازگي در جشنواره هايي مختلف باب شده و بر مبناي آن به جاي بازبيني آثار از گروه تقاضاي فيلم نمايش ها مي شود گفت: به تازگي در مرحله اول پذيرش آثار براي شرکت در جشنواره تئاتر دانشگاهي از گروه ها خواسته شده که به جاي بازبيني بايد فيلم آثارشان را به دبيرخانه ارايه کنند تا داوران براساس اين فيلم آثار منتخب براي ورود به مرحله دوم را انتخاب کنند. همچنين در جشنواره منطقه اي نيز از برگزيدگان جشنواره استاني خواسته شده فيلم آثارشان را براي حضور در اين جشنواره که در نهايت به اجرا در جشنواره تئاتر فجر مي انجامد، ارسال کنند.
وي ادامه داد: معتقدم ارايه يک تئاتر به صورت تصويري براي شرکت در يک جشنواره صددرصد کار اشتباهي است. يکي از مزيت هاي تئاتر نسبت به سينما زنده بودن آن و رودرو بودن با مخاطب است و ارايه فيلم به هيچ عنوان نمي تواند حس يک نمايش را به مخاطب منتقل کند. ديدن فيلم به جاي اجراي زنده باعث بروز مسايل مختلف مي شود که در ادامه به آنها اشاره مي کنم.
موسوي توضيح داد: اولين مشکل ديدن فيلم به جاي اجراي زنده اين است که ميزانسن و ترکيب بندي ها در فيلم مشخص نيست. دوربين تصويربرداري مي تواند از زواياي مختلفي يک صحنه را ضبط کند اما در تئاتر مخاطب مي تواند فقط از يک زاويه به ديدن نمايش بنشيند و خودش در صورت خواستن جاي بخصوصي از صحنه را براي ديدن انتخاب کند. بنابراين وجود دوربين مي تواند تنوعي را در نمايش ايجاد کند که در اجراي واقعي قابل ارايه نيست و همين امر بازبين ها را در انتخاب دچار مشکل مي کند.
اين مدرس تئاتر متذکر شد: نکته ديگر قابليت مونتاژ در فيلم است؛ امکاني که در اجراي زنده وجود ندارد و به اين ترتيب ريتم و تمپو دروني که در فيلم يک تئاتر شاهدش هستيم و به دليل امکان کات دادن متعدد و انتخاب بهترين صحنه به وجود مي آيد در اجراي صحنه اي مشاهده نمي شود. اين مساله باعث مي شود در گروه هايي که امکانات بيشتري دارند و قادر به مونتاژ فيلمشان هستيم شاهد ريتمي کاذب از اجرا باشيم و بر عکس در گروه هايي که امکان فيلمبرداري حرفه اي ندارند با اجرايي ساکن و غير پويا طرف باشيم.
کارگردان نمايش «ما فقط ۵ دقيقه وقت داشتيم» متذکر شد: زماني که قرار است به جاي اجراي زنده به بازبين ها فيلم تحويل داده شود بازيگران مي توانند از ميکروفن استفاده کرده و نوع بازي ها، حرکات و ميزانسني که در صحنه دارند به درستي نمايان نمي شود. نکته مورد توجه ديگر نبود شرايط مساوي بين گروه هاي شرکت کننده است. گروهي به دليل داشتن امکانات مالي مي تواند يک گروه فيلمبرداري استخدام کند تا به شکل حرفهاي از کارش تصويربرداري کنند اما گروه ديگري به دليل نداشتن قدرت پرداخت هزينه ها تنها به يک دوربين بسنده مي کند و از يک زاويه کارش را تصويربرداري مي کند و به اين ترتيب فيلمش با افت کيفي روبرو مي شود.
موسوي يادآور شد: ديدن فيلم يک تئاتر باعث مي شود باورپذيري که در اجراهاي زنده وجود دارد از بين برود. من سال گذشته جزو هيات انتخاب جشنواره تئاتر دانشگاهي بودم و ۱۳۶ نمايش زنده را ديم که از ميان آنها تعدادي کار براي بخش نهايي انتخاب شدند. سال هاي گذشته داوران در يک شرايط کسان به ديدن نمايش ها مي نشستند اما امسال هر داوري مي تواند به تنهايي و در شرايطي که خودش تعيين مي کند فيلم کارها را ببيند که همين امر باعث تغيير در قضاوتش خواهد شد. در نهايت اگر گروه هايي که آثار با کيفيتي توليد کرده اند به همين دلايلي که عنوان کردم حذف شوند و به جاي آن گروه هاي ديگري تنها به دليل تدوين و ضبط خوب فيلم هايشان بالا بيايند اما در اجراي جشنواره موفق نباشند چه کسي پاسخگو است؟ اميدوارم به اين مساله رسيدگي شود چون با وجود ارايه فيلم در آينده شاهد اعتراض ها و بروز مشکلات بسياري خواهيم بود.
وي در پايان درباره اجراي نمايش «اکتبر ۱۹۴۲، پاريس» نيز بيان کرد: اين اثر نمايشي قرار است بعد از ماه محرم و صفر در تالار سايه مجموعه تئاتر شهر به صحنه برود. البته هنوز زمان دقيق اجرا مشخص نيست اما جلسات هماهنگي در حال برگزاري است. تالار سايه بعد از بازسازي داراي امکانات جديدي از لحاظ جابه جايي صندلي ها و تنوع نوري شده است که امکان اجراي نمايش «اکتبر ۱۹۴۲، پاريس» را براي ما فراهم کرده است.
داستان نمايش «اکتبر ۱۹۴۲، پاريس» داستان اين نمايش درباره جنگ جهاني دوم است که يکي از اعضاي يک گروه مقاومت در پاريس دستگير و اعدام ميشود و بعد از آن است که اتفاقاتي در خانواده اين فرد رخ ميدهد. اين نمايشنامه تمي شبيه به نمايشنامه «آنتيگونه» سوفوکل دارد اما ساختار قصه کاملا متفاوت از داستان «آنتيگونه» روايت مي شود. ميلاد حسيني نويسنده اين متن است.