خبرسينما/فيلم هاي علي حاتمي ديالوگ هاي ماندگار زيادي دارد، خبر سينما به سراغ آن هايي رفته که شايد کمتر شنيده باشيد
ديالوگ هاي علي حاتمي حالا بخشي از تاريخ سينماي ايران هستند، ديالوگ هايي که هيچگاه بعد از او توسط هيچ فيلمنامه نويس ديگري تکرار نشد، حتي آن هايي که تلاش مي کردند پا جا پاي او بگذارند.
هنر مزرعه بلال نيست
کمال الملک : مدرسه هنر، مزرعه بلال نيست که هر سال محصول بهتري بدهد. از ستاره هاي آسمان هم يکي مي شود کوکب درخشان؛ الباقي، اي، سوسو مي زنند.
فيلم سينمايي کمال الملک
مرگ حق است
اميرکبير: مرگ حق است ولي به دست شما بسي مشکل، اما شوق از ميان شما رفتن مرگ را آسان ميکند.
سريال سلطان صاحبقران
آخه به يه دولت دروغگو، ملت جز دروغ چه تحويل ميده
کفيل نظميه: اعلي حضرت امر به سرشماري فرمودند، اطاعت شد. با يک نسخهي بيحاصل. آخه به يه دولت دروغگو، ملت جز دروغ چه تحويل ميده تا اون مامورين بيسواد تو دفتر دستکاي خودشون ضبط کنن؟ اصلا شما رو به خدا، در سرهاي اين مردم فعلهي مافنگي چه چيز با ارزشي هست که ارزش سرشمردن داشته باشه؟ تصور بنده اينه که اينجور مطالب، تلقيناتي ست که از جانب وليعهد ميشه. ايشون در سوئيس يه چيزائي ديدهن و ميخوان طهران بشه لوزان.
سريال هزاردستان
گريه را هم فراموش نکنيد که فايده عمومي دارد
ميرزا اقا خان نوري: لازم نيست تظاهر کنيد که راست ميگوييد، کلام راست بي تاثير است!... اگر شنونده را بيفکنيد در بند شک، رهاييش ناممکن است!...، قبله عالم را در باب امير نظام دو دل نگه داريد... سفره دلتان را که ميگشاييد، حرفتان را به چاشني حدس و گمان بياميزيد که شنونده برايش، سخن مطبوع باشد... در پرده سخن بگوييد!... بگوييد اميرکبير دوستدار سلطان نيست، خواهان سلطنت است!...گريه را هم فراموش نکنيد که فايده عمومي دارد!؟ : هر قطرهاي که فرو بريزيد، زهري است به کام امير نظام!کمال الملک: اکثر عمر ما در دوران وليعهدي گذشت و رسم پادشاهي را خوب نميدانيم.
سريال سلطان صاحبقران
اين مملکت مادر مرده فقط سه تا خائن داشت
ابوالفتح: فردا مهمترين روز خدمته، ترور هزاردستانه...
رضا: آخريه؟
ابوالفتح: آخري؟! پس اين مملکت مادر مرده فقط سه تا خائن داشت؟
سريال هزاردستان
عذر بخت نيست شوربختي
حاجي : چوب دار و منبر رو از يک درخت ميسازند. عذر بخت نيست شوربختي. تقدير بهانه دست بدبختهاست، وگرنه ما با هم آمديم. اصلن تو چرا آمدي سرنگون؟ تو برميگردي از يک سفر پر زحمت، بي حاصل، من ماندني هستم، با رجعتي نا معلوم. هر وقت مصلحت بود برميگردم، شايد با نام آمريکائيام دکتر مايکل. يا در جامهي رهبانان. با اولين هيات مذهبي که عازم است ايران. مردان خدا ميروند براي ما مدرسه و مريضخانه بسازند. تو هم ماموري شراب شاه را از مارسي برساني طهران. تا اينجا حمال شرابي، هم سنگ طاووس خانوم يهودي. البته در طهران صحبتهايست که حضرتتان وزير فوايد عامه باشيد. بيچاره رعيت، چه فايده از تو و امثال تو؟
فيلم سينمايي حاجي واشنگتن
تنور تو عقدي بود، تنور من صيغه اي تيغه اي
مجيد: داداش حبيب، من و تو از يه خميريم، منتها تنورمون الاحده است. تنور تو عقدي بود، تنور من صيغه اي تيغه اي! کله تو شد عينهو نون تافتون، گرد ... کله من عين نون سنگک ... هه هه حالا شکر که بربري نشديم!
فيلم سينمايي سوته دلان
کود کردم اسکناسو گذوشتم لبه طاقچه
محمد ابراهيم: کباب برگش هم که گوشت شتره. زولبيا! کود کردم اسکناسو گذوشتم لبه طاقچه. مشتمشت وردارين بخرين و بپزين و بلمبونين. فقط حساب شيکم اين دادشيتونو داشته باشين که سيرموني نداره. ناغافل ميزنه رودههاشو ميترکونه.
فيلم سينمايي مادر
من سليمانم در دام شما مورچگان ...
کمال الملک: ممالک ديگر صدها مثل من دارند، يکي را از ديگري بالاتر قدر دادند، شما با اين يکي چه کرديد، و چه ميکنيد با من، که براي اين دربخانهي بي آبرو، ذرهاي آبرو آوردم. مردهشور اين سلطنت پيزوريتونو ببره، که من سليمانم در دام شما مورچگان .
فيلم سينمايي کمال الملک