موسيقي ما/ مسابقات استعداديابي، برنامههاي تحليلي و کارشناسي موسيقي، «تاکشو»ها، گفتگوهاي زنده تلويزيوني و پخش زنده کنسرتهاي موسيقي، از جمله برنامههايي هستند که در دوره کنوني درآمدزاترين و پرطرفدارترين ساعات تلويزيونها و شبکههاي بزرگ دنيا را در اختيار دارند.
تأسيس شبکههاي خصوصي، درآمد بالاي حاصل از تبليغات و تعرفههاي مالي و تثبيت جايگاه موسيقي در جهان، باعث شده اين هنر ديگر به صنعتي پولساز و پرطرفدار تبديل شود و بدونشک اين پيشرفت و فراگيري موسيقي، ارتباط مستقيم با رسانهاي فراگير مثل تلويزيون دارد.
موسيقي ايران نيز به تبعيت از اين موج جهاني، در سالهاي قبل و بعد از انقلاب اسلامي، بارها و بارها شاهد پخش برنامههاي مختلف تلويزيوني درباره موسيقي بوده است.
از شوهاي «رنگارنگ» بگير تا برنامههايي که پس از انقلاب در قالب شوي «طنين»، شوهاي نوروزي، شوي تپش و... اجرا ميشد و نوارهاي ويدئويي و سيديهايش به ايران ميرسيد. برنامه «گلها» در راديو يکي ديگر از مهمترين برنامههاي موسيقيمحور بود که به مدت ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ از راديو ملي ايران پخش ميشد.
اين مجموعه جمعاً شامل ۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخواني به همراه آواز بود که در اين ميان، تکنوازيهايي نيز گنجانده شده بود.
فقط دوازده شب به بعد!
«گلها» به سبب تحولي که در موسيقي ايراني ايجاد کرد و تأثير عظيمي که بر نگرش ايرانيان نسبت به موسيقي بر جاي نهاد، به عنوان يکي از انقلابيترين برنامههاي تاريخ راديو شمرده ميشود.
* چراغ خاموش تا سال 72
با پيروزي انقلاب اسلامي و تغيير برخي نگرشها نسبت به موسيقي، در سالهاي انتهايي دهه 50 تا انتهاي دهه 60 دوران سکوت و تعطيلي مطلق موسيقي در کشور را شاهد بوديم.
تلويزيون آن سالها با پخش سرودهاي انقلابي و برخي آثار کلاسيک و ايراني، گاهي اوقات روي خوش به موسيقي نشان ميداد. اما سياستهاي کلان آن دوره مبني بر حذف موسيقي، باعث شده بود موسيقي دوران سکوتاش را طي کند.
خشايار اعتمادي درباره آن سالها معتقد است: «در آن دوره شرايط سختي حاکم بود و حتي با کساني که در ماشين خود کاست موسيقي پاپ داشتند، برخورد بدي ميشد. ما در چنان وضعيتي بود که کارمان را شروع کرديم.
عملاً چراغ موسيقي پاپ تا سال 72 خاموش بود و حتي من که ميخواستم وارد اين عرصه شوم، با مخالفتهاي جدي خانوادهام روبرو شدم. چرا که آنها اصرار داشتند براي ادامه تحصيل در رشته اقتصاد به خارج از کشور بروم.
با اين حال، عشق به خوانندگي مرا واداشت تا به طور جدي تلاش کنم موانع را پشت سر بگذارم. اواخر سال 72 به مرکز موسيقي و سرود صداوسيما رفتم و نمونه کار ارائه دادم که چون صدايم شبيه يکي از خوانندگان لسآنجلسي است، اجازه کار به من داده نشد.»
اعتمادي با اشاره به اينکه سال 73 توانست قطعه «راز پنهان» را با شعري از حافظ و با آهنگسازي احمد علي راغب بخواند، گفت: «آن کار نوروز 74 پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت که البته دوباره به خاطر شباهت صدايم با خواننده لسآنجلسي، چند سال ديگر ممنوعالفعاليت شدم.
اين شرايط تا سال 76 ادامه داشت تا اينکه با کمک بابک بيات آلبوم «دلشوره» را توليد و منتشر کرديم. حمايت از خوانندگاني چون شادمهر عقيلي، عليرضا عصار، محمد اصفهاني، قاسم افشار، ناصر عبداللهي و... شکل جديتري به موسيقي پاپ کشور داد که متأسفانه در سالهاي بعد از آن حمايت نشد.
موسيقي پاپ اگر چه در سالهاي ابتدايي روند رو به رشدي را طي کرد، اما از ابتداي سال 80 دچار يک سير نزولي شد که زردمحوري در رسانهها، پرداختن به مسائل حاشيهاي، ورود مخاطبان غيرحرفهاي و بسياري از دلايل ديگر موجب شد که اين گونه موسيقي شرايط نامناسبي پيدا کند.»
* موج «ايران موزيک»
سالهاي انتهايي دهه هفتاد را طي ميکنيم. دوراني که موسيقي پاپ آرام آرام ستارههاي بعد از انقلاباش را ميشناسد و موجشان پس از چندين سال سکوت به يکباره همهگير شده است.
کاستفروشيهاي لالهزار به تدريج گرد و خاک ويترينهايشان را ميتکانند و تب شادمهر، عصار، اصفهاني، سعيد شهروز، ناصر عبداللهي و... بالا گرفته است.
تلويزيون هنوز آنچنان که بايد و شايد روي خوشي به موسيقي نشان نميدهد ولي گهگدار «معبود» شادمهر، آثاري از اصفهاني، ناصر عبداللهي، عصار و خوانندههاي ديگر را روي آنتن ميفرستد.
«ياس کبود» و «مسافر» پايشان به تلويزيون و ميانبرنامههايش باز شده و هنوز دور، دور سرودهاي انقلابي است. دوران اصلاحات شروع شده و تلويزيون رسميت بيشتري به موسيقي ميدهد.
همزمان، شبکههاي ماهوارهاي مجاز هم آغاز به کار ميکنند و در اين بين «ايران موزيک» پيشتاز است؛ تنها شبکه موسيقي خصوصي که ميتواند مجوز موقت براي فعاليت بگيرد و مرجعي باشد براي پخش ويدئوکليپهاي داخلي.
برنامههاي «پشت صحنه» (که آن زمان فرزاد فرزين، مهدي مقدم، محسن چاوشي، مهدي مدرس و... تيتراژ پرطرفدار آن را خوانده بودند)، گل ميکند و به مرور چهرههاي ماهوارهاي هم اعلام وجود ميکنند. موسيقي به سرعت در حال گسترش است.
اوضاع به مرور از کنترل خارج ميشود و پس از اتمام مجوز کار اين شبکه، مجوز آن تمديد نميشود ولي با توجه اينکه دفتر اين شبکه خارج از ايران است، مسئولين آن فعاليت «ايران موزيک» را اين بار بدونمجوز پي ميگيرند و همين باعث ميشود اين شبکه به مرور همراستا با شبکههاي موسيقي لسآنجلسي قرار بگيرد و همکاري با آن جرم اعلام شود.
سرانجام بيستم مهرماه 85 خبري رسمي ماجراي «ايران موزيک» و موج مقطعياش را پايان ميدهد: «شرکت نواي رامشه پلمپ و «مجتبي شاهعلي» مديرعامل آن توسط مأموران دستگير شد. به گفته مسئولان وزارت ارشاد، ظاهراً پشت صحنه اين اقدام بيارتباط با فعاليتهاي غيرقانوني شبکههاي فارسيزبان موسيقي پاپ داخل نبوده است.
چند ماه قبل بود که فعاليت تمامي شبکههاي ماهوارهاي که اقدام به پخش آهنگها و کليپهاي اکثراً پاپ توليد داخلي ميکردند، از طرف مجلس و وزارت ارشاد ممنوع اعلام شد و مجلس در صدد تهيه برنامه و قوانين در جهت پخش برنامههاي ماهوارهاي براي ايرانيان داخل کشور برآمد.
طبق گفتهها و شنيدهها، مسئولان شبکه «ايران موزيک» که از مسئولان شرکت «نواي رامشه» هستند، اين تذکرات و بخشنامهها را جدي نگرفته و با برخورد عملي مأموران وزارت اطلاعات روبهرو شدهاند.
براي اينکه تکليف شبکههاي ماهوارهاي موسيقي پاپ داخل و شرکت نواي رامشه مشخص شود، بايد به انتظار روزهاي بعد نشست.» خبري که در اکثر روزنامهها و خبرگزاريهاي آن زمان بازتاب پيدا کرد.
* زيرزمينيها و رپ
موسيقي در کشور در حال پوستاندازي است. صداي من را از سالهاي مياني دهه هشتاد ميشنويد. بزرگان زيرزميني ديگر براي خود شهرتي دست و پا کردهاند. چاوشي، بنيامين، يگانه، صادقي و... رفته رفته نبض بازار را در دست گرفتهاند.
«رپ» سرو صدا به پا کرده و به انتخاب بخش عمدهاي از نسل جوان تبديل شده است. حالا قرار است بعد از اين همه توضيح و مقدمه، وارد مبحث اصلي اين گزارش شويم: «موسيقي در همه سالهاي بعد از انقلاب، چطور و بهوسيله چه رسانههايي توانست خودش را عرضه کند و نفس بکشد؟»
* تلويزيون و ماجراهاي کشدارش
هنوز هم با گذشت اين همه سال، پخش تصوير ساز در تمام شبکههاي رسمي ايران ممنوع است. مبحثي که بارها و بارها درباره آن گزارشها و مطالب زيادي منتشر شده و هرگز توضيح و پاسخي از سوي مديران به خود نديده است.
سياستهاي کلان صدا و سيما در اواسط دهه هشتاد در سختترين شکل ممکن درباره موسيقي و به شکلي کاملاً مطلق، پيش رفته و به جز برنامههاي ويژه برخي مناسبتها، حضور و اجراي زنده خوانندهها هم در تلويزيون غيرممکن است.
نمايش ساز و ادوات موسيقي (حتي از نوع ايراني) قدغن است و موسيقي در تلويزيون ايران، تنها در ترانههاي تيتراژ برخي سريالها و برنامههاي پُربيننده خلاصه ميشود.
در اين بين، برخي شبکههاي راديويي اقدام به پخش ترانههاي بزرگان موسيقي کردهاند و شايد بشود راديو را فراگيرترين رسانه موسيقي در کشور ناميد.
تولد و ترويج قارچگونه سايتهاي دانلود غيرقانوني، شبکههاي غيرمجاز ماهوارهاي و رسانههاي مجازي باعث شد رسانههايي چون سيديهاي سر چهارراهي و کاستهاي کپي و غيرمجاز، آرام آرام از گود خارج شوند. ولي موسيقي هنوز صورتش را با سيلي سرخ نگه داشته است.
محبوبيت برخي چهرههاي پاپ باعث شد صفحات موسيقي مجلات، روزنامهها و حتي خبرگزاريها، پرمخاطب شود و رسانههاي آنلاين تحليلي-خبري نيز متولد شوند و با سرعت مورد توجه قرار گيرند.
حالا تلوزيون رفته رفته پيچهاي سختگيري به موسيقي را شل کرده و از سالهاي واپسين دهه هشتاد شاهد تولد برنامههايي موسيقيمحور در رسانه ملي هستيم.
در ادامه، نگاهي گذرا مياندازيم به برخي از اين برنامهها:
* «راديو هفت» / پايان غمانگيز
«راديو هفت» يک برنامه تلويزيوني ادبي، هنري و موسيقيمحور به تهيهکنندگي منصور ضابطيان و محمد صوفي بود که با هدف تزريق آرامش، هر شب از شبکه آموزش سيما پخش ميشد.
اين برنامه تلاش ميکرد لحظاتي آرام براي مخاطبان خود فراهم کند. حضور چهرههاي سرشناس و بعضاً کمنامونشان اما بااستعداد موسيقي در بخشهايي از اين برنامه باعث شده بود «راديو هفت» خيلي زود در دل مخاطبان جا باز کند.
هوشمندي «منصور ضابطيان» در تعريف و پرورش ايدههايي بکر در حوزه رسانه و نگاه خلاقانهاش به اين هنر باعث شده بود «راديو هفت» در همه سالهاي فعاليتاش بتواند يکي از تريبونهاي پرطرفدار موسيقي در کشور باشد. «راديو هفت» با ۱۱۱۸ برنامه روي آنتن شبکه آموزش رفت و به مدت پنج سال مهمان خانههاي علاقهمندان بود.
قرار بود سري جديد اين برنامه از ۳۱ فروردين امسال روي آنتن برود و حتي تا يک هفته قبل از اين تاريخ، شبکه آموزش هر شب آنونس اين برنامه را پخش ميکرد؛ اما دو روز مانده به آغاز برنامه، پخش آن به تعويق افتاد.
پس از آن قرار شد برنامه با کمي تغييرات و با رويکردي آموزشمحور ۱۶ خرداد روي آنتن برود. بعد از درخواست شبکه آموزش مبني بر لزوم آموزشي شدن برنامه، عوامل «راديو هفت» تا دهم خرداد با توجه به درخواست شبکه، نمونههاي جديدي تحويل دادند. با اين حال، ظاهراً اين نمونهها توسط شبکه و معاونت سيما، مقبول نيفتاده است.
چندي پيش نيز حسين ساري مدير شبکه آموزش بيان کرده بود که اين رويکرد آموزشي علاوه بر خواست شبکه، درخواست مخاطبان «راديو هفت» نيز هست و بعد از جلسات و رايزنيهايي که با عوامل «راديو هفت» داشتند، قرار شد پاسخ نهايي داده شود و حالا گروه برنامهسازي «راديو هفت» طي اطلاعيهاي درباره تعاملات و جلسات مذکور عنوان کرده که «راديو هفت» ديگر ادامه نخواهد داشت.
در همين راستا، حسين ساري مدير شبکه آموزش در گفتگو با مهر درباره سرنوشت برنامه «راديو هفت» گفت: «برنامه «راديو هفت» به دليل رويکرد آموزشي و مهارتي که شبکه آموزش در پيش گرفته، ديگر روي آنتن نميرود.
اين برنامه حتي بيشتر از برنامه «دستان» بايد نکات آموزشي و مهارتي را لحاظ کند، چون جنبههاي فرهنگي هنري اين برنامه بسيار بيشتر از جنبههاي آموزشي آن است.»
او در پايان در پاسخ به اين سوال که آيا ممکن است «راديو هفت» از شبکه ديگري که متناسب با رويکردهاي شبکه است، پخش شود يا نه، توضيح داد: «اين گزينه هم وجود دارد که برنامه «راديو هفت» از شبکه ديگري که جنبههاي فرهنگي و هنري بيشتري دارد، روي آنتن برود. تمام تغييرات در جهت ايجاد تنوع در شبکههاي تلويزيون صورت ميگيرد؛ چون خواست و نظر مخاطب براي ما در درجه اول اهميت قرار دارد.»
و چنين شد که يکي از باسابقهترين تريبونهاي موسيقي در تلويزيون ملي ايران پس از بيش از 5 سال سابقه، تعطيل شد. اجراي منحصر به فرد «پالت» در اين برنامه که در آن ممنوعيت نشان دادن ساز در تلويزيون را به چالش کشيد، از پرسروصداترين برنامههاي «راديو هفت» بود. اين اجرا را اينجا ببينيد.
* «دستان» / سوءتفاهم
هيچ دليل قانعکنندهاي درباره دلايل اصلي تعطيل شدن برنامه موسيقي «دستان» اعلام نشد و اين برنامه از اواسط امسال ديگر روي آنتن نرفت.
اين اتفاق در حالي رخ داد که پس از چند مرحله تأييد و تکذيب درباره پخش اين برنامه از شبکه آموزش و اظهار نظرهاي رسمي مديران اين شبکه و تأکيدشان مبني بر ادامه پخش اين برنامه، پخش «دستان» از اواسط امسال قطع شد.
شنيدهها حاکي از آن است که برخورد برخي از سايتها و روزنامهها اين سرنوشت را براي يکي از معدود برنامههاي موسيقايي تلويزيون رقم زد.
ماجرا از اين قرار است که چندي پيش يکي از همين روزنامهها مطلبي با تيتر «سينهچاک خواننده حامي بهائيت روي آنتن سيما» را با اين مضمون منتشر کرد: «عباس سجادي که مديريت يکي از فرهنگسراهاي شمال تهران را بر عهده دارد، مدتي پيش در مجموعه تحت مديريت خود و در فضاي عمومي، بر بازوان دو تن از هنرمندان عوامل فتنه و همکار شبکههاي بيبيسي بوسه زد.
اين فرد هماکنون در شبکه آموزش اجراي تنها برنامه تخصصي موسيقي سيما را بر عهده دارد.» و در ادامه عنوان کرد: «متأسفانه به نظر ميرسد ارزيابي سياسي-فرهنگي برخي همکاران سيما به درستي انجام نميشود.»
اشاره اين روزنامه به روزي است که عباس سجادي به استقبال «محمدرضا شجريان» و «اصغر فرهادي» -که به ديدن نمايشگاه محيط زيست در فرهنگسراي نياوران رفته بودند- رفت و ظاهراً همين جريان، دستاويزي شد تا پخش برنامه «دستان» در هالهاي از ابهام قرار گيرد.
حال بايد ديد آيا واقعاً پخش يکي از معدود برنامههاي تخصصي صدا و سيما که تاکنون ميزبان بزرگاني چون داريوش طلايي، حميد متبسم، مجيد کياني، ابراهيم قنبريمهر، حسامالدين سراج و... بوده، به خاطر استقبال مجري اين برنامه از دو هنرمند ايراني متوقف شده يا دلايل ديگري پشت اين ماجرا وجود دارد. در حال حاضر در کنداکتور شبکه آموزش در ساعت پخشي که «دستان» پخش ميشد، درج شده: «مکتبخانه مشاعره عاشورايي».
* «ساعت25» / خالي از اتفاق
ساعت 25 عنوان برنامهاي است به تهيهکنندگي «محمود محمودي» که دو سه سالي هست از شبکه 5 روي آنتن ميرود. رويکرد کلي اين برنامه بر اساس مهماناني است که براي حضور در استوديو از آنها دعوت به عمل ميآيد.
ساعت نامناسب پخش اين برنامه که عمدتاً بعد از ساعت 00:30 بامداد است باعث شده نتواند آنچنان که بايد و شايد مخاطبان موسيقي را پاي گيرندههايشان بنشاند.
مجري «ساعت 25» بيشترين انتقادها را به خود ديده است. اين برنامه گه گدار آيتمهاي خبري و ويژهبرنامههايي را نيز در کنداکتور خود ميگنجاند. اين برنامه تقريباً اکثر چهرههاي موسيقي در کشور را در استوديوي خود ميزباني کرده اما هنوز نتوانسته اتفاق يا جريان خاصي را براي جامعه موسيقي رقم بزند.
* «شبکوک» / شايد وقتي ديگر
در سري اول، به صورت برنامهاي ترکيبي و با حضور مهمانان و چهرههاي موسيقي روي آنتن شبکه «نسيم» رفت؛ ولي به مرور چارچوب اين برنامه عوض شد و به صورت يک مسابقه استعداديابي و خوانندگي در آمد. فريدون آسرايي، مهدي يغمايي و پوريا حيدري از جمله داوران اين مسابقه کشف استعداد خوانندگي هستند.
انتشار برخي گزارشها درباره اين برنامه باعث بازتابها و واکنشهاي عجيبي درباره آن شد. روزنامه «باني فيلم» با انتشار گزارشي جنجالي، باعث شد مسئولين اين برنامه به شدت خشمگين و از طريق مجاري قانوني وارد عمل شوند.
* ديگران...
در حال حاضر، علاوه بر اين برنامهها، شبکه چهار سيما هم برنامه موسيقايي و تخصصي «نغمهها» را براي بررسي موسيقي سنتي و اصيل ايراني در حوزههاي آهنگسازي، نوازندگي، خوانندگي و... هر هفته دوشنبهها ساعت 22 روي آنتن ميبرد.
برنامه «هنر پنجم» از شبکه «شما» هم برنامه ديگري است که با موضوع موسيقي و عمدتاً در ساعات پس از 23 روي آنتن ميروند تا سهم موسيقي از تلويزيون در همين حد و در ساعات حدود نيمهشب باشد. گفته ميشود شبکه سه نيز اخيراً در حال پيشتوليد برنامهاي موسيقايي است که هنوز هيچ خبري از آن به بيرون درز نکرده است.
* سالهاي سکوت
انتهاي اين گزارش به يک جمله تلخ ختم ميشود: «موسيقي در همه اين سالها توانسته سهم ناچيزي از کنداکتور شبکههاي تلويزيوني را به خود اختصاص دهد.» تعطيلي معدود برنامههاي تخصصي، ادامه سياست ممنوعيت پخش موسيقي زنده در تلويزيون و مشکلات و اتفاقات مختلف و سياست تند صدا و سيما عليه موسيقي، مشخص نيست در سالهاي آينده قرار است چه سرنوشتي را براي اين هنر محبوب رقم بزند.
اين در حالي است که برنامههاي ورزشي و سينمايي مختلفي در شبکههاي سيما توانستهاند جايگاه محکمي براي خود دست و پا کنند.
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar