مروری بر آثار"رومن پولانسکی"به مناسبت سالروز تولدش
برنا
بروزرسانی
برنا/رومن پولانسکي، کارگردان برنده اسکار و نخل طلاي کن متولد 18اوت 1933 است و در آستانه 80 سالگي قرار دارد.
بيشک بخشي از شهرت پولانسکي که کارگردان فيلمهاي مشهوري چون «بچهٔ رزماري» و «محلهٔ چينيها» است، به زندگي عجيب و غريبش برميگردد. در سال 1969، چارلز منسون و پيروانش، همسر او «شارون تيت» را به قتل رساندند. در آن زمان رومن پلانسکي در آمريکا نبود و در انگلستان مشغول کارگرداني فيلمي بود که به علت قتل شارون تيت هرگز ساخته نشد.
دوران کودکي در بحبوحه جنگ جهاني
«رومن پولانسکي» کارگردان برنده اسکار و نخل طلاي کن، در هجدهم اوت سال 1933 در پاريس از پدري لهستاني و مادري روسي زاده شد و در 4سالگي همراه والدين و خواهر ناتني خود، آنت، به «کراکوف» لهستان مهاجرت کرد. وي تنها عضو خانواده پولانسکي است که توانسته از بازداشت و تبعيد اجباري يهوديان بگريزد. دوران کودکياش در بحبوحه جنگ جهاني دوم سپري شد. وقتي هشت ساله شد، آلمانها والديناش را به بازداشت کردند. مادر پولانسکي در اردوگاه «آشويتس» جان خود را از دست داد و وي دوران کودکي سختي را در «کراکوف» توام با آوارگي، زندگي و کار در خانوادههاي روستايي سپري کرد.
ورود به عرصه فيلمسازي
در دوران حکومت کمونيستي لهستان، «رومن» وارد مدرسه فيلم «لوژ» شد و طي تحصيلش چند فيلم کوتاه ساخت که به واسطه آنها مشهور شد. مهمترين آنها «دو مرد و يک گنجه» ساخته شده در سال 1958 و «وقتي فرشتهها سقوط ميکنند» ساخته شده در سال 1959 بود. آثار وي موفق به کسب چند جايزه بينالمللي شد .
در دهه 50، «پولانسکي» وارد عرصه بازيگري شد و در فيلم «يک نسل» (1954) به کارگرداني «آندره وايدا» بازي کرد. و اولين و تنها فيلم بلند خود را در سال 1962 بانام «چاقو در آب» ساخت. اين فيلم نخستين اثر مهم سينماي لهستان بعد از جنگجهاني دوم بود که موضوع غيرمرتبط با جنگ داشت. فيلمنامه اين اثر کمدي و روانشناسانه را «يرزي اسکوليموفسکي» و «پولانسکي» نوشتند که بسيار مورد تحسين منتقدين فيلم قرار گرفت. اين فيلم برنده جايزه فيپرشي جشنواره ونيز و همچنين نامزد جايزه اسکار بهترين فيلم غيرانگليسي شد.
دومين فيلم «پولانسکي» با نام «تنفر» در انگلستان ساخته شد. اين فيلم ترسناک که تاثيرگرفته از سبک آثار «آلفرد هيچکاک» و «لوئيس بونوئل» بود، اولين فيلم انگليسيزبان «پولانسکي» محسوب ميشد که موفق به کسب جايزه فيپرشي و جايزه خرس نقرهاي جشنواره برلين شد.
در سال 1966، «پولانسکي» سومين فيلماش را با نام «بنبست» روانه سينما کرد. مضمون اصلي اين فيلم الهامگرفته از رمان «در انتظار گودو» نوشته «ساموئل بکت» و«جشن تولد» نوشته «هارولد پينتر» بود. اين فيلم جايزه خرس طلاي جشنواره برلين را براي «پولانسکي» بههمراه آورد.
در سال 1967، وي فيلم «قاتلين بيباک خونآشام» را ساخت که اولين فيلم رنگي او محسوب ميشد. پس از آن، «پولانسکي» به آمريکا رفت و با ساخت فيلم پرفروش و موفق «بچه رزماري»، نام خود را بيش از پيش بر سر زبانها انداخت.
اين فيلم يکي از درخشانترين آثار کارنامه سينمايي «پولانسکي» است که نامزد اسکار بهترين فيلمنامه شد و در جوايز فيلم «دوناتلو» ايتاليا جايزه بهترين کارگرداني را براي «پولانسکي» بههمراه آورد.
در تابستان 1969، همسر اين کارگردان سرشناس در خانهاش بهطرز وحشيانهاي کشته شد و تاثير رواني اين حادثه تلخ بهخوبي در فيلم «تراژدي مکبث» (1971) قابل درک بود؛ فيلمي که بازسازي خشن و خونين از اثر معروف شکسپير بود.
شکست در کارنامه سينمايي
پولانسکي پس از ساخت تراژدي مکبث به ايتاليا رفت و در سال 1972 فيلم « چه؟» را با همکاري «مارچلو ماسترياني» ساخت که شکستي در کارنامه سينمايي او محسوب ميشود.
بازگشت به هاليوود
يک سال بعد، او به هاليوود بازگشت و يکي از بهترين فيلمهايش يعني «محله چينيها» را ساخت. اين فيلم که نامزد 11 جايزه اسکار شد، جايزه بهترين بازيگري را براي «جک نيکلسون» و «فاي دوناواي» بههمراه آورد و اسکار بهترين فيلمنامه را نيز کسب کرد.
از نگاه برخي منتقدين، «محله چينيها» بزرگترين دستاورد سينمايي «رومن پولانسکي» است. اين فيلم در جوايز «بافتا» آکادمي فيلم انگليس در سال 1975 جايزه بهترين کارگرداني را گرفت و در جوايز «گلدن گلوب» آمريکا نيز همين جايزه را کسب کرد.
«پولانسکي» براي ساخت فيلم بعدياش به اروپا و فرانسه رفت و در سال 1976 فيلم «مستاجر» را ساخت و خودش نيز در آن به ايفاي نقش پرداخت. «مستاجر» را در کنار «تنفر» و «بچه رزماري» ميتوان سومين قسمت از سهگانهي پولانسکي درباره فروپاشيهاي عصبي و رواني دانست.
فيلم بعدي «پولانسکي» نيز در فرانسه ساخته شد: «تس» محصول 1979. اين کارگردان سرشناس فيلماش را به همسرش تقديم کرد که پرهزينهترين فيلم تاريخ سينماي فرانسه تا آن سال بهشمار ميرفت.
اين فيلم که مورد استقبال تماشاگران و منتقدين قرار گرفت، «پولانسکي» را براي دومينبار نامزد جايزه اسکار بهترين کارگرداني کرد و جايزه «سزار» بهترين فيلم و بهترين کارگرداني را از آکادمي فيلم فرانسه براي او بههمراه آورد. «تس» همچنين موفق به کسب سه جايزه اسکار بهترين فيلمبرداري، بهترين طراحي لباس و بهترين کارگردان هنري شد.
فيلم بعدي «پولانسکي» يعني «دزدان دريايي» (1989) هفت سال بعد از فيلم «تس» ساخته شد که کاري ضعيف و ناموفق بود. «ديوانهوار» با بازي «هريسون فورد»، «ماه تلخ» (1992)، «مرگ و دوشيزه» (1994) و «دروازه نهم» (1999) ديگر فيلمهاي پولانسکي در دهه 90 بودند.
نقطه اوج زندگي سينمايي
در سال 2002 بود که پولانسکي شاهکار سينمايياش را به جهانيان معرفي کرد؛ «پيانيست»، فيلمي درباره جنايت نازيها در جنگجهاني دوم که هميشه او را آزار ميداد. اين فيلم آميزهاي از خاطرات پولانسکي و رمان «مرگ يک شهر» نوشتهي «ولاديسلاو اشپيلمن» بود که آکادمي اسکار را مجبور کرد، سرانجام جايزه بهترين کارگرداني سال 2002 را به او بدهد، هر چند خود او در مراسم حاضر نبود و «هريسون فورد» آن را دريافت کرد.
«پيانيست» جايزه نخل طلاي کن را گرفت و در جوايز «سزار» فرانسه، جايزه بهترين فيلم و بهترين کارگرداني را نيز کسب کرد. شاهکار پولانسکي همچنين جايزه بهترين فيلم «بافتا» انگليس، جايزه بهترين فيلم خارجي جوايز «دوناتلو» ايتاليا و جايزه بهترين فيلم خارجي «گويا» اسپانيا را نيز به افتخارات سازنده آن افزود.
در تابستان 2004، «پولانسکي» فيلمي با نام «اوليور توييست» را براساس رمان معروف «چارلز ديکنز» ساخت.
نقطه تاريک زندگي پولانسکي
سپتامبر سال 2010 پس از ورود به خاک سوئيس براي حضور در جشنواره فيلم زوريخ به اتهام پرونده سوءاستفاده جنسي در سال 1977 به زندان انداخته شد . پولانسکي در سال ۱۹۷۷ متهم شد که در جريان يک ميهماني در منزل جک نيکلسون در شهر لس آنجلس دختري ۱۳ ساله را وادار به استفاده از مشروبات الکلي و مواد مخدر کرده و سپس به او تجاوز کردهاست. او در دادگاه اذعان کرد که با اين دختر رابطه جنسي غيرقانوني برقرار کردهاست اما پس از گذراندن چند هفته بازداشت و پيش از اتمام دادرسي، از آمريکا به فرانسه گريخت. پولانسکي ديگر هرگز به آمريکا بازنگشت و حتي براي دريافت جايزه اسکار به خاطر فيلم «پيانيست» به آمريکا نرفت.
پرونده مختومه اعلام نشد
در اين سالها مقامات دادگستري آمريکا حکم تعقيب را همچنان معتبر نگه داشتند. در سال ۲۰۰۵ با حکمي مجدد از پولانسکي خواسته شد که خود را به مقامات قضايي کاليفرنيا معرفي کند. پولانسکي از اين امر خودداري ورزيد. وي در طول دوره زندان براي آخرين ساختهاش «روحنگار» موفق به کسب خرس نقرهاي جشنواره برلين براي بهترين کارگرداني شد.
آخرين ساخته اين کارگردان سرشناس «ونوس در پوست خز» بود که در جشنواره کن امسال در بخش رقابتي نامزد نخل طلاي کن بود.
پولانسکي: هنر هنرمند نبايد لزوما باعث رنج کشيدنش شود
بعضي از تجربيات ميتوانند به هنرمند کمک کنند. مثلا «پيانيست»؛ فيلمي بود که من ميتوانستم آن را با چشمهاي بسته هم بسازم. چون آن را زندگي کرده بودم و هنوز هم؛ همه آن اتفاقات در من زنده هستند. اما من خودم را بيشتر از آنکه هنرمند تصور کنم، يک صنعتگر ميدانم.
نظر رومن پولانسکي در مورد هاليوود
وقتي در هاليوود هستيد؛ به علت اينکه مي توانيد افراد را هنگام ناهار يا شام ملاقات کنيد؛ ارتباطات بدون واسطه بيشتري داريد. اما اين اتفاق در فرانسه نميافتد. اما در دنياي امروز فيلم به پديدهاي جهاني تبديل شده است. از روشهاي مشابه در همه جاي دنيا استفاده ميشود. البته دلم براي دوستانم در آنجا تنگ ميشود. آنها را هر دو سه سال يک بار که براي مسافرت به پاريس ميآيند؛ ميبينم.
پولانسکي :دنياي جديد را دوست ندارم
من اين دنياي جديد را چندان دوست ندارم. به شدت نسبت به گذشته حس نوستالژيک دارم که گمان نميکنم ربطي به سن و سالم داشته باشد. مردم معمولاً ميگويند همه چيز در دوران جوانيشان زيباتر بوده. اما من هنوز هم احساس جواني ميکنم." پولانسکي در "اليور توييست" خود همان فضاي تيره و شخصيتهاي گروتسکي را تصوير کرده که به راحتي در زمان چارلز ديکنز هم ديده ميشود.
آيا پولانسکي منفورترين چهره جهان است
نشريه "پاليتيکز ديلي" در گزارشي اعلام کرد، با توجه به پرونده اخلاقي «رومن پولانسکي» و اتهاماتي که هنوز در دادگاه آمريکا عليه وي در جريان است، آمريکاييها اين فيلمساز نامدار را منفورترين چهره ميدانند.