خبرآنلاين/ سينماي ما مرده است، نه فقط به خاطر اينکه گيشهها رونق ندارند و آثار قابلتوجهي به لحاظ کيفي توليد نميشود، بلکه بهاينخاطر که تعداد زيادي از سينماگران شاخص مدتهاست فيلمسازي در ايران را کنار گذاشتهاند.
شايد در چند سال اخير بارها شنيده باشيد که همه روي دردهاي مشترک سينما اتفاق نظر دارند و مدام ميگويند دخل و خرج فيلمهايمان به هم نميخورد و با وجود آمار خوشحالکننده در کميت ماجرا و توليد فيلم سالانه در اين هنر- صنعت، به پائينترين رتبهها چنگ ميزنيم. اين روزها هميشه بحث شکست سينماي ايران و ارتباطش با خاليبودن سالنها مطرح بوده و همواره به رابطه بين فيلمهاي بد و استقبالنکردن مردم از اين فيلمها اشاره شده، اما هيچکس نيامده اين سؤال را مطرح کند که چرا و چطور اين فيلمهاي بد ساخته ميشوند و چرا عده قابلتوجهي از فيلمسازان شاخص که بلد بودند فيلم خوب بسازند، از سينما قهر کردهاند و پيدايشان نيست؟
عيارى، بيضايي، تقوايي، فرمانآرا، کيارستمى، صدرعاملي؛ اينها همه جزء نامداران عرصه کارگرداني و شاخصترين فيلمسازان سينماي ايران در دو تا سه دهه بودهاند، اما سالهاست نه فيلم ميسازند و نه خبري از فعاليتهاي سينماييشان شنيده ميشود.
به غير از اينها ميتوان به سينماگران شاخص ديگري مثل خسرو معصومي و رخشان بنياعتماد هم اشاره کرد که در سالهاي اخير به خاطر توقيفها، سانسورها و ايجاد فشار و سختگيريها، فعاليتشان را آنقدر محدود کردهاند که تصور ميکني ديگر نميتوان آنها را جزء بدنه اين سينماي مفلوک دانست.
البته پاي حرفهاي هرکدام از اين کارگردانها که بنشيني يا اخبار مربوط به آنها را در سالهاي گذشته دنبال کني، به دلايل منطقي و قانعکنندهاي براي دوري طولانيشان از سينما ميرسي؛ اما داستان جدايي، ريشه در مسائل مبهم ديگري دارد که براي آنها نميتوان پاسخ روشني پيدا کرد. انگار در سينماي ايران، سنت شده که هر کارگرداني اثر متفاوت ميسازد و حرفي براي گفتن دارد اما به محض جاافتادن و رسيدن به مرحله خلق، با سد توقيف مواجه شود. درواقع انگار مديران سازمان سينمايي در سالهاى گذشته بيلانکاريشان را نه روي ساخت فيلمهاي موفق و فعاليت کارگردانهاي خلاق، بلکه در خانهنشينکردن اين آدمها مىبستند و روي اين اصل حساب کرده بودند!
نگاهى به فهرست کارگردانهايى که سالهاست اثري از آنها اکران نشده، نشان ميدهد همه کسانى که حرفى براي گفتن دارند يا خانهنشين شدهاند يا مشغول بالا و پائينرفتن از پلههاي ارشاد هستند بلکه بتوانند مجوز ساخت يا پروانه نمايش فيلمشان را بگيرند. کار به جايي رسيده چهرهاي مثل ناصر تقوايي که هر کدام از آثارش يک اتفاق در سينماي ايران به حساب ميآيد، زندگى خودش را از راه تدريس داستاننويسي و فيلمنامهنويسي ميگذراند و... .
ناصر تقوايي
سؤال بزرگ اين است؛ خودش نميخواهد فيلم بسازد يا اجازه نميدهند کارش را بکند؟ ميگويند فيلمنامه پشت فيلمنامه ميفرستند تا بخواند، اما انگار خودش دوست ندارد قصه ديگري را بسازد و با گفتن اينکه «هنوز وقت نکردهام بخوانمش»، از زير کار فيلمنامه اين و آن را خواندن درميرود. تقوايي ميخواهد فيلم خودش را بسازد، اما در هر شرايطي راضي به فيلمسازي نيست. ميگويد مشکلي با مديران سينمايي ندارد اما دوست دارد تهيهکننده فيلم خودش باشد که اين هم به سختي امکانپذير است. از طرفي او با شرايط اين روزهاي سينما هم مشکل دارد و ميگويد تکليف سينما با اهالياش روشن نيست. ازسويديگر بلاتکليفي اکران هراسناکش ميکند و جرئت فيلمسازي ندارد. کارگردان «ناخدا خورشيد و دايي جان ناپلئون»، حالا هر از چندگاهي در مراسم سينمايي بين اهالي سينما ديده ميشود و در تمام اين دورهميهاي همصنفانش همه منتظر شنيدن خبر ساخت فيلم جديدش هستند که البته اين انتظار همچنان ادامه دارد. از آخرين فيلم اکرانشده تقوايي «کاغذ بيخط»، 14سال ميگذرد و در سالهاي اخير هيچوقت خبري از پايان کار نيمهتمامش، «چاي تلخ» به گوش نرسيده است.
بهرام بيضايي
تعدد فعاليتهاي هنري بيضايي کاري کرده تا فيلمسازي براي او تبديل به يک فعاليت فرعي شود و البته محدوديتها و مشکلات پيش گفته، مانع تداوم فعاليتهاي او در اين عرصه شده است. بيضايي که حتي در روزهاي فعاليت سينمايياش بهشدت کمکار و گزيدهکار بود، مدتهاست از دنياي کارگرداني در فيلم فاصله گرفته و به عشق اولش نمايش و ديگر فعاليتهايش از قبيل شعر و پژوهشهاي مربوط به نمايشنامه ميپردازد. هفت سل قبل آخرين فيلم او «وقتي همه خوابيم»، به اکران رسيد و در جشنواره تحسين شد و حتي جايزه بهترين تدوين را هم برد، اما بعد از آن بيضايي رغبتي به فيلمسازي نشان نداد و از ايران مهاجرت کرد. حالا پنج سالي است که بيضايي در دانشگاه استنفورد آمريکا مشغول تدريس سينماست و هيچ حرفي از بازگشتش به گوش نميرسد.
کيانوش عياري
مهمترين خبر درباره يکي از بهترين فيلمسازان بعد از انقلاب اکران يکي از فيلمهايش در گروه هنر و تجربه است که 17سال توقيف بود. «بودن يا نبودن» که سال 87 فقط پنج روز در تهران اکران شده و به محاق توقيف گرفتار شده بود، حالا بايد در سانسها و سالنهاي محدود اکران شود و حتما عياري بايد از اين اتفاق خوشحال هم باشد، چراکه بعد از اتفاقاتي که براي «خانه پدري» افتاد و سرنوشتي که «آبادانيها» به آن گرفتار آمد، اين اکران محدود هم غنيمت است! حالا از آخرين فيلم عياري به نام «بيدار شو آرزو»، 11سال ميگذرد و باتوجه به حاشيههايي که «خانه پدري» به آن گرفتار شد، سخت بود باور کنيم اين کارگردان خوزستاني باز هم تمايلي به ساخت فيلم داشته باشد. خبر خوب دوم البته همين بازگشت دوباره است؛ اينکه عياري مشغول ساخت فيلم تازهاش «کاناپه» شده که البته تازه وارد مرحله پيشتوليد شده و بايد ديد چه سرنوشتي پيدا ميکند؛ آن هم وقتي که 16سال است هيچ فيلمي از او اکران نشده است.
عباس کيارستمي
عباس کيارستمي، فيلمسازي که به موازات حضورش در سينما، در عکاسي، نقاشي، طراحي پوستر، معماري و موسيقي فعاليت پررنگي داشته و پکيجي از هنر به حساب ميآيد، سالهاست از فيلمسازي در ايران فاصله گرفته و به عبارتي دقيقتر سينماي ايران از آثار او محروم شده است. کارگرداني که با سالها تجربه فيلمسازي براي کودکان و نوجوانان، 29 سال قبل با « خانه دوست کجاست؟» بينالمللي شد؛ حالا سالهاست بينالملليترين چهره سينما ايران به حساب ميآيد و با فاصلهگرفتن از سينماي خودمان بينالمللي مانده است. از کيارستمي در سالهاي گذشته فقط فيلم مستند «شيرين» به سينماهاي ايران راه يافته و آثار داستاني او به جشنوارههاي بينالمللي رفته است.
کيارستمي پرجايزهترين فيلمساز ايراني در جشنوارههاي بينالمللي است و البته به عنوان داور در بسياري از فستيوالهاي مطرح دنيا کنار بزرگترين و شاخصترين چهرههاي سينماي جهان فعاليت کرده، اما رغبتي به فيلمسازي در ايران نشان نميدهد. کياستمي که حاضر نشد براي اکران «ده» تن به قيچي سانسور بدهد و به جشنوارههاي خارجي پناه برد، ميگويد اگر درخواست مجوز بدهد، بهراحتي به او مجوز ميدهند اما هيچ تضميني بابت اينکه اين مجوز حداقل شش ماه يا تا زماني که فيلم آماده شود، اعتبار داشته باشد، نيست. بنابراين نميتواند سرمايه ديگران را به خطر بيندازد و تازمانيکه شرايط فيلمسازي در ايران تسهيل نشود، اينجا در وطن خودش فيلم نخواهد ساخت.
بهمن فرمانآرا
بعد از 35 سال فيلمسازي و تهيهکنندگي که البته براي او جوايز و افتخارات بسياري به همراه داشت، چند سالي است به حاشيهنشيني مشغول شده و تماشاي فيلمهاي کسالتبار سينماي ايران، تنها فعاليت سينمايي او در روزهايي است که بيماري و مشکلات فيزيکي عذابش ميدهند. فرمانآرا با مديريت قبلي سينما بهشدت مشکل داشت و حتي سيمرغهايي که در سه دوره جشنواره گرفته بود را به نشانه اعتراض به سياستهاي سازمان سينمايي وقت پس داد اما مشخص نيست چرا در دولت جديد هم مشکل دارد و موفق به گرفتن پروانه نمايش براي فيلم تازهاش نميشود. از آخرين فيلم اکرانشده فرمانآرا به نام «خاک آشنا»،هشت سال ميگذرد.
دو سال قبل بود که او بعد از مدتها خانهنشيني به قصد ساخت سهگانه زندگي که بعد از سهگانه مرگ (شامل فيلمهاي بوي کافور عطر ياس، خانهاي روي آب و يک بوس کوچولو ميشد)، قرار بود مسير تازهاي از فيلمسازي را پيش رويش قرار دهد. او با انرژي بسيار کار ساخت فيلم تازهاش«دلم ميخواد» را آغاز کرد، اما بعد از دو سال هنوز خبري از اکران اين فيلم نيست و ظاهرا پروانه نمايشش صادر نشده است.
رسول صدرعاملي
از اکران آخرين فيلمش به نام «در انتظار معجزه» شش سال ميگذرد، اما انگار هيچ ارادهاي براي ساخت فيلم تازهاش ندارد و بيشتر از کار کارگرداني، درگير توليد فيلم و اظهارنظر درباره بحرانها و مسائل اجتماعي است. صدرعاملي که در سالهاي اخير بيشتر بهعنوان داور جشنوارهها در بين اهالي سينما و مراسم سينمايي حاضر بوده؛ زماني با «من ترانه پانزده سال دارم»، « ديشب باباتو ديدم آيدا» و عناويني از اين دست به فيلمساز اجتماعيساز مشهور شد، اما همين چند ماه پيش بود که خبر رسيد قصد دارد با «باران يعني تو برميگردي» در ژانر دفاع مقدس به جشنواره بيايد که خبري از او نشد.
محمد شيرواني
کارگرداني که در عرصه فيلمهاي کوتاه و سينماي مستند به چهرهاي شاخص تبديل شده بود، بعد از برخورد به بنبست اکران فيلمهايش در اقدامي عجيب که با اعتراضي بزرگ و خبرساز همراه بود، تمام ساختههاي خود را براي فروش برروي سايت شخصياش قرار داد.
شيرواني که با ابهام بزرگ و پرسشهاي بيپاسخي درباره اکراننشدن فيلمهايش ازجمله لرزاننده چربي مواجه شده بود، در اين اعتراض تاريخي که البته سرمايه مادي بسيار ناچيزي برايش به همراه داشت، کل فيلمهاي اکرانشده و نشدهاش را براي آپلود در سايت شخصياش قرار داد تا اينگونه به سياستهاي مديران سينما اعتراض کند و طبيعي است که با اين اتفاق تلخ و تکاندهنده، فعلا دنبال فيلمسازي در ايران نخواهد رفت.
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar