اعتماد/ نخستين فيلم بلند وحيد اميرخاني با نام «در مدت معلوم» از ٢٥ آذر بر پرده سينماها رفته و اکنون نيز در حال اکران است. اين فيلم با زبان طنز به سراغ موضوع ازدواج موقت رفته است. موضوعي که شايد چندان در عرصه عمومي جامعه به آن پرداخته نميشود يا دربارهاش صحبتي نميکنند. از يک سو پرداختن به چنين موضوعي در نخستين فيلم بلند يک کارگردان جوان قابل توجه است و از سوي ديگر نبايد ضعفهاي فيلم را ناديده گرفت. فيلمي که گاهي احساس ميشود فيلمساز ميخواهد از همين فرصتي محدودي که ساختن يک فيلم در اختيارش ميگذارد براي اشاره به همه مشکلات جوانان يا جامعه بهره بگيرد. به هر روي طبق آمار فيلم «در مدت معلوم» تاکنون فروش خوبي داشته و از مرز يک ميليارد تومان گذشته است. اين فيلم با نويسندگي مهدي عليميرزايي و تهيهکنندگي سيدمحسن جاهد و رويا شريف محصول سال ۱۳۹۳ است. جواد عزتي، هومن سيدي، ويشکا آسايش، گوهر خيرانديش و اکبر عبدي در اين فيلم حضور دارند. با اميرخاني گفتوگويي درباره فيلم، روند ساخت و نقاط ضعف و قوت آن داشتيم.
در اين زماني که فيلم «در مدت معلوم» اکران شده است چه بازخوردهايي نسبت به فيلم دريافت کردهايد؟
بازخوردها خيلي مثبت بود. هم در فضاي مجازي، سايتها، و بلاگها و هم گزارشهايي که از سينماها در تهران و شهرستان داريم نشان ميدهد از فيلم استقبال شده است. پيش بيني ما اين بود از آنجاکه درباره موضوع فيلم، پيشداوريهاي زيادي وجود دارد، بيشتر واکنشها و يادداشتها به موضوع بپردازد و دقيقا همين اتفاق افتاده است. از اين سطح که فارغ بشويم، به هر حال با توجه به گزارش سالنهاي سينما، اکرانهاي مردمي و مشاهدات عمومي؛تماشاگران، خيلي خوب با فيلم ارتباط برقرار کردهاند و سانسهاي نمايش فيلم شلوغ و گرم برگزار ميشود.
شما در اين فيلم به سراغ موضوع ازدواج موقت رفتهايد. مسالهاي که شايد در جامعه گسترش داشته باشد اما مردم و مسوولان خيلي راحت درباره آن صحبت نميکنند و حتي ميتوان گفت اصلا حرفي از آن به ميان نميآيد. چرا به سراغ اين موضوع و ساخت چنين فيلمي رفتيد؟
اتفاقا مردم خيلي راحت راجع به اين موضوع صحبت ميکنند. اما اين حرف زدن در گفتمان پنهان جامعه و نه گفتمان عيان وجوددارد. ميتوانيم ببينيم دوستان و افراد نزديک به هم در هر قشري درباره اين مساله از زواياي مختلف صحبت ميکنند. کافي است کمي با دقت به موضوعات مورد بحث جوانان در محافل غيررسمي و خصوصي آنها نگاه کنيم تا بهراحتي ببينيم اقشار طبقات مختلف اجتماعي تا چه اندازهاي و در چه حجم وسيعي با اين مساله درگير هستند و از زواياي مختلف دربارهاش صحبت ميکنند. اگر به شبکههاي اجتماعي نگاهي بيندازيد با انبوهي از سوالات، راهکارها و حواشي اين موضوع برخورد ميکنيد. کافي است شبکههاي اجتماعي را بررسي کنيم تا متوجه بشويم تا چه اندازه اين موضوع در ميان افراد باب گفتوگو را باز کرده است. اما در گفتمان رسمي جامعه انگار چنين مسالهاي وجود ندارد و از اساس از مخيله مردم ما خارج است. هم در بدنه اصلي و رسمي جامعه و هم بنيانهاي خانواده و مردمنهاد درباره اين مساله حرفي زده نميشود. گويي وجود ندارد. اين شکاف و فاصله بين فضاي رسمي و مردمي به نفع هيچکس نيست. در فضاي رسمي، اگر هم صحبتي درباره آن بشود بيشتر تشريفاتي و به منزله پاککردن صورت مساله و در فضاي عيب و قبح دانستن آن است. بنابراين ما با مسالهاي سرو کار داريم که به شکل واقعي ذهن جوان را کم يا زياد درگير ميکند، اما عرصه عمومي و مديران تصميمگير آن را ناديده ميگيرند. بنابراين مساله به شکل واقعي وجود دارد اما فقط به سطح رسمي نرسيده است. اگر تاکنون استقبالي از فيلم شده است باتوجه به اينکه فيلم در اين فصل (فصل رکود اکران و امتحانات) و بدون تبليغات گسترده و پيشرو بودن جشنواره فيلم فجر اکران شد اما استقبال زيادي از فيلم شده و اين مساله به همين دليل است که موضوع فيلم اشاره به گفتمان پنهان دارد. مردم ميخواهند درباره اين موضوع فکر و صحبت کنند و خود به خود ديگران را به ديدن اين فيلم دعوت ميکنند.
به هر روي موضوع فيلم به نوعي خط قرمز محسوب ميشود. آيا خواستهايد فيلمي درباره خط قرمزها بسازيد و مخاطب را جلب کنيد؟
نخست آنکه من از موضوع به فيلم نميرسم بلکه از قصه به فيلم ميرسم. بحث سرگرمکننده بودن فيلم براي من مهم است و سعي ميکنم مخاطب از وقت و هزينهاي که براي ديدن اين فيلم گذاشته است، راضي باشد. دوم آنکه، اين خطقرمزها، خط قرمزهاي خطکشي شده و واقعي نيست و خط قرمز پنهان است. يعني بعضي اوقات تصورات در مورد خط قرمز بودن يک موضوع کاملا توهم است. گاهي يک زاويه نگاه، نو و بکر است يا حرف جسورانهاي است اما يک فرد، ممکن است نو بودن را با خط قرمز بودن اشتباه بگيرد. موضوع فيلم ما، به نحوي است که عموم مردم به دلايل فرهنگي- اجتماعي، ترجيح ميدهند درباره اثبات ضرورت آن بحث و جدل نکنند. برخي از ما آرزو داريم بدون حرف و حديث، از سازوکاري در جامعه برخوردار باشيم که براي حل مسائل مربوط به غريزه به تنگنا نيفتيم. اما خوب به دلايل تاريخي و فکري اين امکان وجود ندارد و براي بهرهمندي از حقوق اوليه طبيعي خود کلي بايد بجنگيم، در اين فضا کسي (خصوصا فرد سياسي) برايش صرف نميکند، از آبرو و اعتبار اجتماعياش هزينه کند تا وضع موجود را تغيير دهد. اينجاست که وظيفه فيلم و فيلمساز است از محدوديتهاي موجود سخن بگويد و ماجرا را به رخ مديران فرهنگي بکشد. فيلمنامه اين فيلم ١٠ سال پيش نوشته شده اما ساخته نشده بود. اين بدين معني است که از طرف مسوولان، هنرمندان و فيلمسازها اين نگرانيها و هراسها وجود داشته که ساخت چنين فيلمي را سالها عقب انداخته است. مردم در حال حاضر در سينما اين فيلم را ميبينند و بدون شرم با موضوعي که خط قرمزي قلمداد ميشد، روبهرو ميشوند، ميخندند و به آن فکر ميکنند. اين به معني موفقيت اجتماعي يک فيلم و جابهجايي خط قرمز است. بنابراين فيلمساز ميتواند به اين مساله ورود کند و خط قرمزها را جابهجا کند.
فيلم از زبان طنز بهره گرفته و به ژانر کمدي وارد ميشود. چرا در ساخت «در مدت معلوم» از زبان طنز استفاده کردهايد؟
بهطورکلي انگار يک مساله مهم، حياتي و موثر در جامعه موقعيت طنز ايجاد ميکند. از اين روي خود موضوع بهذاته بستر طنزگونه دارد. ضمن اينکه مسائل مهم، ملتهب و حساسيتبرانگيز را در قالب طنز راحتتر ميتوان مطرح کرد تا حساسيتزا نشود. ما در کشوري زندگي ميکنيم که بهراحتي ممکن است سرنوشت يک فيلم تغيير کرده و براي هميشه بايگاني شود. بنابراين زبان طنز در اين فيلم جديت و حساسيتزايي را از موضوع ميگيرد و از لايههاي زيرين به مخاطب تلنگر ميزند.
تا چه اندازه فيلم دستخوش مميزي شد؟ آيا مجبور به حذف بخشهايي از داستان يا فيلم شديد؟
به هر حال فيلمي ساخته شده که از نظر مخاطب و سازندگان فيلم براي نخسينبار پس از انقلاب به اين شکل صريح درباره چنين موضوعي صحبت ميکند. اين مساله هم مثبت و هم منفي است. بخشي از آن نيز به خود عوامل (نويسنده، کارگردان و تهيهکننده) برميگردد که به شکل آگاهانه مجبور به خودسانسوري بودند تا فيلم به اکران برسد. من به عنوان کارگردان فيلم بايد ميان يک فيلم تند و صريح که ممکن بود هرگز امکان اکران را پيدا نکند، يا فيلمي منعطفتر که نگراني مسوولان تصميمگير را هم کمتر ميکرد يکي را انتخاب ميکردم. از آنجا که آينده فيلم و اکران آن براي من مهم بود دومي را انتخاب کردم.
لوکيشن فيلم شهري کوچک در اطراف تهران است. آيا تعمدي در انتخاب اين لوکيشن بوده است. مثلا اينکه بخواهيد بگوييد چنين موضوعي در شهرهاي کوچک بيشتر دغدغه است و بايد درباره آن صحبت شود تا در کلانشهري مانند تهران؟
شرط صدور پروانه ساخت فيلم تغيير نام و شهر فيلم بود. براي ساخت اين فيلم به يک شهر کوچک نزديک تهران با يک بافت مذهبي و سنتي نياز داشتيم. اين هم جزو مواردي بود که ما کوتاه آمديم تا فيلم ساخته شود. البته اگر فيلم در همان فضاي اوليه ساخته ميشد ما امکان طرح موضوعات جسورانهتري داشتيم؛ موضوعاتي مثل نقش مديريت ديني در برخورد با مسائل غريزي جوانان و موضوعاتي از اين دست که اين امکان از فيلم گرفته شد.
«در مدت معلوم» نخستين فيلم بلند سينمايي شما به حساب ميآيد. فکر ميکنيد ساخت اين فيلم چه تاثيري در روند فيلمسازي شما خواهد داشت؟
از همان ابتدا که اين قصه را براي ساخت انتخاب کردم بسياري از پيشکسوتان سينما تاکيد ميکردند که دنبال آن نروم؛ چراکه توليد چنين فيلمي از نظر آنها غيرممکن بود. اما من از همان ابتدا حس ميکردم قدرت و توانايي هدايت اين قصه و عبور از خط قرمزهاي آن را ضمن رعايت حساسيتهايي که ممکن است سرنوشت فيلم را دگرگون کند، دارم. قصه اين فيلم براي من انگيزه شده بود؛ چراکه قصهاي خنثي نبود و از آنجا که من دنبال سينمايي سرگرمکننده و قصهگو هستم آن را انتخاب کردم. اگر بگويند ميان فيلمي که فقط مخاطب خاص دارد اما در جشنوارهها ديده ميشود يا فيلمي با مخاطب زياد که ممکن است اصلا در هيچ جشنوارهاي به چشم نيايد (مانند همين فيلم) من دومي را انتخاب ميکنم.
در فيلم برخي موضوعات ديده ميشود که گويي فيلمساز قصد داشته درباره همهچيز صحبت کند. مانند موضوع نيروهاي امنيتي و کنترل کوچه رخصت، سکانس قهوهخانه با افکتهاي تصويري خاص يا حتي صحنهاي که ميثم در خيال خود براي دعوا با پسر همسايه همانند بروسلي عمل ميکند. چرا اين همه موضوع را در فيلم گنجاندهايد؟
نه در واقع بدين شکل نيست. ميتوانستيم فيلمي داشته باشيم که پر از شوخيها و صحبتهاي پيرامون مسائل جنسي باشد که پيشتر هم نمونه آن را در سينماي خودمان داشتهايم. اما فيلم من بهطور مستقيم درباره اين مسائل صحبت نميکند و حتي اشاره مستقيمي هم ندارد و نميخواهد مخاطب را با شوخيهايي از اين دست بخنداند. ضمن اينکه ساختار فيلمنامه، همان ساختار شناختهشده داستانهاي خطي نيست. ساختار ايجاب ميکند که ايدههاي متراکم اما همسو در کنار هم ساختمان معنايي را شکل دهد. تنوع موقعيتها لزوما آشفتگي مضموني ندارد بلکه در فيلم ما هر صحنه زاويهاي خاص از موضوع را نشان ميدهد. در کوچه رخصت چه اتفاقي ميافتد؟ شخصيت ميثم نشاندهنده فردي است که به بحران رسيده و ميخواهد همهچيز اين انکار محافظهکارانه اجتماع را مسخره کند و از همين روي وقتي از سوي نيروهاي امنيتي بازداشت ميشود و از او ميپرسند با بيبيسي رابطه داري؟ امنيتيها را دست مياندازد. براي من در قصه اوليه، اين بخش از فيلم اشاره به سازمانهايي داشت که به مساله اجتماعي نگاه امنيتي دارد. مساله ميثم، مساله کاملا فردي و طبيعي است. اما نگاه از دوربينها به اين آدمها نگاه امنيتي - سياسي است. يا مثلا در صحنه قهوهخانه سنتي، جايي که آن مرد رند به ميثم ميگويد اگر جامعه از تو عقب است، معطل جامعهات نشو و روي خلاقيت فرديات حساب کن و از جامعه جلو بزن، شايد تنها بخشي باشد که فردي مساله ميثم را درک کرده و براي آن راهحل دارد. در بخشهاي ديگر همه مساله ميثم را انکار ميکنند و براي نمونه ميگويند مساله ما اکنون مساله هستهاي يا باشگاههاي فوتبال است. تنها دو طيف ميثم را درک ميکنند و ميخواهند همراهياش کنند. يکي شخصيت سعيد که همخانهاي او است و ديگري همان مردي که در قهوهخانه آدرس کوچه رخصت را به او ميدهد و به او ميگويد تو از جامعهات جلو بزن؛ چراکه فردي که جامعهاش مساله او را درک نميکند و انکار ميکند به نوعي قرباني اين عدم فهم بهموقع آن از سوي جامعه ميشود. ميخواهم بگويم، درست است که ما تنوع موقعيت و شخصيت داريم اما هر موقعيت زاويهاي جديد از بحث را براي ما آشکار ميکند و روايت يک انسجام معنايي به تمام اين وضعيتها ميدهد.
در فيلم شما چهرههايي چون جواد عزتي، هومني سيدي، ويشکا آسايش يا اکبر عبدي و گوهر خيرانديش حضور دارند. دليل انتخاب اين چهرهها چه بود؟
اگر به زمان توليد اين فيلم که فروردين سال ٩٢ بود نگاه کنيم، متوجه ميشويم بسياري از بازيگران چهره اين فيلم در آن زمان چندان هم چهره نبودند که صرف حضور آنها در يک فيلم، آن فيلم پرفروش بشود. اتفاقا در اين فيلم يک عده غيرسوپراستار جمع شدهاند و در فيلمي بازي کردهاند که فضاي کمدي ويژه و متفاوتي از ديگر فيلمهاي مشابه دارد. اين فيلم شبيه فيلمهاي کمدي ديگر نيست. مخاطب بدون هيچ تبليغي در سطح شهر و در اين فصل اکران از آن استقبال کرده است چراکه اين فيلم برخي قواعد هميشگي سينما را شکسته است. اين موضوع را برخي دستاندرکاران سينماي ما نيز به من گفتهاند که اتفاق خوشايندي بوده است.
و سخن آخر درباره فيلم «در مدت معلوم»؟
خيلي دوست دارم بازخوردهاي واقعي و بيشتر مخاطبان فيلم را ببينم. گاهي در اکرانهاي عمومي موقع خروج از کنار مردم رد ميشوم تا ببينم درباره فيلم چه ميگويند و چه نقد يا تعريفي نسبت به فيلم دارند. طبق آمار سايت سينماتيکت اين فيلم يکي از فيلمهايي بوده که بيشترين ديدگاهها را دريافت کرده و مردم درباره آن خيلي نظر دادهاند. اما دوست دارم بدانم مخاطب با زيرمتن قصه تا چه اندازه ارتباط برقرار کرده است و اينکه تا چه اندازه تلنگري به مخاطب زده و ايجاد مساله کرده و مخاطب را به فکر واداشته است.
درباره کار سينمايي بعديتان هم کمي توضيح دهيد؟
کار بلند سينمايي ديگري در حوزه اجتماعي و با فضاي متفاوتتري نسبت به اين فيلم در دست دارم که نويسنده فيلمنامه آن نيز خودم هستم. اگر اتفاق خاصي نيفتد بهار امسال مراحل پيشتوليد فيلم آغاز ميشود.
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar