نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
سینما و چهره ها

پایان سریال «شهرزاد» چه می شود؟

منبع
هفت صبح
بروزرسانی
هفت صبح/ با توجه به اتفاقات قسمت بيستم سريال شهرزاد، راز کاراک‌تر مرموز حشمت با بازي ابوالفضل پورعرب را فاش شد. مرگ حشمت در قسمت بيستم سريال «شهرزاد» بازتاب عجيبي در ميان مخاطبان داشت. انگار مردم راز اصلي داستان را از خيل وقت پي مي‌دانستند و تا الان صبر کرده بودند تا قصه به خودي خود پيش برود و حالا با شبهه مرگ او وارد ميدان گره گشايي شده‌اند روز گذشته اينستاگرام سريال «شهرزاد» تصويري از حشمت منتشر کرد و زير آن نوشت: «سرنوشت حشمت چه مي‌شود» اينجا بود که سکوت مردم به طور کامل شکست انواع و اقسام کامنتها منتشر شد درباره اينکه حشمت نمرده! مردم مرگ حشمت را باور نکردند چون راز اصلي قصه يعني رابطه پدر و پسري حشمت و قباد مدت هاست برايشان فاش شده خيلي‌ها نوشته‌اند حشمت نمرده و قطعا جايي پنهان شده تا مسائل را پشت پرده هدايت کند و نهايتا قباد را به اقبال خوشي برساند. بعضي‌ها نوشته‌اند اگر حشمت بميرد پس قباد از کجا بايد متوجه شود که او پدرش بوده؟ بعضي‌هاي ديگر نوشته‌اند مرگ حشمت دسيسه‌اي است که خودش چيده و به واسطه آن مي‌خواسته بخش آخر سناريوي از پيش طراحي شده‌اش را پيش ببرد کمتر کسي پيدا مي‌شود که در اين بين مرگ حشمت را باور کرده باشد از حجم نظرات پيداست که مردم حالا ديگر همه چيز را مي‌دانند و منتظرند تا گره گشايي حسن فتحي را در اين ببينند. حالا که ماجرا به اينجا رسيد در اين پرونده علاوه بر مرور کارنامه ابوالفضل پورعرب و تمام نشانه‌هايي که از رابطه حشمت و قباد پرده بر مي‌داشت محتواي فايل صوتي گفت‌و‌گوي ابوالفضل‌پور عرب را در پشت صحنه اين سريال منتشر مي‌کنيم: فايلي که همه چيز زا کاملا مشخص مي‌کند. نوع انتخاب اهميت انتخاب نقش مباشر: ابوالفضل پورعرب ارزش نقش حشمت را مي‌دانسته و با علم به مهم بودن آن پاسخ مثبت به حسن فتحي داده ماجرا را اگر از سمت ديگر ببينيم جدي‌تر مي‌شود يعني حسن فتحي در مقام کارگردان مي‌دانسته که مباشر بزرگ آقا بايد بازيگري توانمند باشد تا کنش و واکنش‌هاي او درام را قدرتمند‌تر جلوه بدهد. جايگاه نقش در کارنامه بازيگر: کارنامه ابوالفضل پورعرب در سال‌هاي اخير به ويژه بعد از بيماري ناشي از روزهاي اوجش ندارد و خيلي‌ها گمان مي‌کردند عمر حرفه‌اي او تمام شده نقش حشمت به رغم ظاهر بي‌اهميت در قسمت‌هايي طولاني از سريال، احياي دوباره پورعرب بوده که باعث شده مخاطبان با چهره بشاش او روبه رو شوند. نماي بيروني: از همين معبر مي‌توان گفت: اتفاقا «شهرزاد» در ميان بازيگران بيشمارش به کام پورعرب هم بوده و حالا تصويري متفاوت در ذهن‌ها از او حک شده است قطعا کمترين نتيجه تداوم اين حضور، افزايش و جاهت حرفه‌اي پورعرب است به ويژه آنکه‌‌ همان طور که اشاره کرديم خودش اهميت نقش و جايگاه آن را در کارنامه‌اش را مي‌دانسته اين نوشته پاسخي است به کامنتهايي که مي‌گويد نقش عرب نيا از «شهرزاد» حذف شده و او ديگر در سريال نيست هر گز نمي‌توان پذيرفت که پورعرب چنين موهبت و جايگاهي را به راحتي از دست مي‌دهد و اعتبار تازه احيا شده‌اش را به دست آب مي‌دهد تا برد! در هر حال حضور او از اين قسمت در هاله‌اي از ابهام قرار گرفته است. جايگاه ويژه نقش در داستان جايگاه حشمت در داستان: شايد در قسمت‌هاي نخست اين شائبه پيش مي‌آيد که ابوالفضل پورعرب به جايي رسيده که حاضر است نقش‌هاي کم اهميت بازي کند اما هر چه گذشت رويي ديگر از حشمت عيان شد مهم‌تر اينکه حشمت از معدود نقش‌هاي سريال «شهرزاد» است که در همه قسمت‌هاي حضور دارد و او را در کانون داستان مي‌بينيم. چرا حشمت مهم است؟ اين باکس ارتباطي تماتيک با باکس پيشين دارد پس از طرح اهميت نقش حشمت براي ابوالفضل پورعرب و حسن فتحي مي‌توان جزيي‌تر به جايگاه و ارزش نقش داستان پرداخت. واقعيت اين است که هر چه داستان جلو آمد ارزش بازي پورعر ب عيان‌تر شد. او با سال‌ها تجربه مباشري متفاوت از آنچه پيش از اين ديده بوديم بازي کرده يک آدم خونسرد که به ظاهر مريد حلقه به گوش است اما در فکر او چيزي ديگر مي‌گذرد انتقال اين حس چالشي جذاب براي بازيگران کار کشته است توجه کنيد به تعداد ديالوگ‌هاي او در بيست قسمت گذشته گزاف نيست اگر بگوييم کمتر از ديگر بازيگران ديالوگ داشته و بايد همه حس و حالش را در رفتارش نشان دهد. نتيجه نهايي:‌ پور عرب به نتيجه‌اي که مي‌خواسته رسيده و جوابي که بايد گرفته هم او و هم حسن فتحي حالا راضي از اين انتخاب هستند و مخاطبان نگاهي ويژه به نقش دارند نقشي که حالا سرنوشتش براي مخاطبان بسيار مهم شده است. پوست اندازي تغيير حشمت منطقي بود؟‌‌ همان طور که اشاره کرديم حشمت در بخش‌هاي زيادي از قصه مرموز باقي ماند او همچنان مرموز‌ترين شخصيت سريال «شهرزاد» است و حالا آرام آرم از او رونمايي مي‌شود بعد از اينکه قدرت او را ديديم شاهد پوس اندازي شخصيت او هم بوديم اين اتفاق در ماجراي عشق ساختگي همايون مهتدي و شيرين رخ داد که در ‌‌نهايت متوجه شديم همه اين‌ها نقشه حشمت بوده. شوک اساسي وقتي وارد شد که او مهتدي را‌‌ رها کرد و طوري صحنه آرائي کرد که قباد گمان کند فريدون به ضرب گلوله حشمت کشته شده. پوست اندازي کافي بود؟ واقعيت اين است که بازي يکنواخت ابوالفضل پورعرب ديگر زيادي است و بايد روي ديگر او براي مخاطب باز شود بعد از ماجراي رابطه او و فريدون، نشانه‌اي پررنگ نديديم و شايد از اين به بعد شاهد قدرت نمايي حشمت باشيم. جنس پورعرب عوض شد؟ از نظر ظاهري نه؛ اتفاقا خوبي ان اتفاق اين است که جذابيت حشمت باقي خواهد ماند به تعبيري ديگر نقش حشمت داراي يک خودداري جذاب است که ابوالفضل پورعرب به خوبي از پس آن برآمده ويژگي چنين نقش‌هاي خويشتن دارانه اين است که بازيگر دچار طغيان نشود و در عين خونسردي مقاصدش را به هدف برساند. رابطه حشمت با قباد نوع تعامل با قباد: از ابتداي «شهرزاد» آنچه از حشمت دده‌ايم يک آدم خونسرد است که نه موقع قتل يک انسان توسط عوامل بزرگ آقا احساسي مي‌شود و نه در بزم‌هاي آنچناني، با قباد اما رابطه‌اش دلي است؛ نوع نگاه و بيانش نسبت به او رنگ و بويي از مهرباني و عطوفت دارد. حشمت پدر قباد است؟ رابطه حشمت با قباد از آن جنسي است که آدم را ياد رابطه پدر و پسر مي‌اندازد! بلخ کاربران فضاي مجازي درست حدس زده‌اند؛ حشمت پدر قباد است. او فقط به قباد لبخند مي‌زند و حاضر است به خاطر او عهدش با بزرگ آقا را بشکند و مثلا اجازه دهد سراغ پدر شهرزاد در بيمارستان برود با اين حال احساساتش را تمام و کمال بروز نمي‌دهد و مترصد زمان مناسب است همين باعث شده پورعرب در بازيگري جاي مانور بيشتري داشته باشد. نوع تعامل حشمت با ديگران: نه اهل بذله گويي است و نه تعارف؛ حتي با جمشيد و هوشنگ که از نزديکان بزرگ آقا است رسمي برخورد مي‌کند و هيچ کاري براي سان فرا‌تر از آنچه رئيسش مي‌خواهد انجام نمي‌دهد در برخورد با شيرين هم که ظاهرا بايد پيش از بقيه هوايش را داشته باشد جدي و رسمي است. مرگ حشمت جزو برنامه نبود! ابوالفضل پورعرب چند ماه قبل در گفت‌و‌گويي قصه کامل حشمت و قباد را فاش کرده بود؛ قصه‌اي که حالا با حدس و گمان مخاطبان همخواني دارد فايل تصويري گفت‌و‌گوي ابوالفضل پورعرب در پشت صحنه سريال «شهرزاد» از مدت‌ها قبل در هفت صبح موجود است؛ گفت‌و‌گويي که‌پور عرب در آن از تمام اتفاقات پشت پرده، صحبت به ميان مي‌آورد و همه چيز را فاش مي‌کند تصميم داشتيم براي آنکه اصل غافلگيري داستان خراب نشود هيچ وقت آن را منتشر نکنيم اما وقتي به اينستاگرام سريال سر زديم متوجه شديم ديگر چيزي برا پنهان کردن وجود ندارد همه ماجرا را مي‌دانند و حتي درباره اينکه حسن فتحي چطور مي‌خواهد آن را بيان کند با هم صحبت مي‌کنند. ۱-قباد پسر حشمت است؟ پورعرب در اين گفت‌و‌گو قصه اصلي زندگي حشمت را لو داده و گفته «حشمت زماني که همسرش حامله بوده به جنگ مي‌رود مدت حضورش در جنگ آنقدر طولاني مي‌شود که همه خيال مي‌کنند کشته شده و ديگر هچ وقت بر نمي‌گردد بعد از مدت‌ها بالاخره جنگ تمام مي‌شود و بر مي‌گردد. آن موقع است که مي‌فهمد زنش مرده است و کاملا از ماجرا سر در مي‌آورد. برادر بزرگ اقا زن و پسر نوازادش را به زور به عمارت خودش برده و زنش را کشته حالا هم ادعا مي‌کند که قباد پسر خودش است در واقع حشمت تمام اين مدت مي‌دانسته که قباد پسر خودش است اما هيچ وقت راجع به آن به هيچ کس حرفي نمي‌زند و اين راز را هميشه براي خودش نگه مي‌دارد. ۲- سکانس طلايي در پاسخ به اين پرسش که به نظر شما سکانس طلايي اين سريال چيست؟ از سکانسي صحبت به ميان مي‌آورد که واقعيت را کاملا فاش مي‌کند. البته‌‌ همان موقع هم شک دارد فتحي سکانش را تغيير ندهد او گفته «سکانس طلايي که نمي‌دانم تغيير مي‌کند يا نه جايي است که بزرگ اقا دارو مي‌خواهد و قباد بايد بلند شود دارو بياورد. او را نگه مي‌دارم و به او حالي مي‌کنم که اگر باباي تو هستم شبي است که بزرگ آقا حالش بد است آنجا معلوم مي‌شود که من هيچ کسي نيستم و چرا در اين ورطه افتادم.» ۳- همه چيز براي انتقام طبق داستاني که‌پور عرب تعريف مي‌کند اينکه حشمت تمام اين سال‌ها در دستگاه بزرگ آقا مي‌ماند و به زندگي خفت بار کنار او تن در مي‌دهد انگيزه انتقام از آنهاست حشمت به خاطر برادر بزرگ آقا، خانواده‌اش را از دست داده و هيچ وقت نتوانسته از آن‌ها انتقام بگيرد براي همين هم تمام عمرش تلاش مي‌کند در دستگاه بزرگ آقا نفوذ زيادي داشته باشد و از‌‌ همان ابتدا براي آينده زندگي پسرش تلاش مي‌کند در همه جا ورود مي‌کند و به تمام اسرار آنجا آگاه است به اين اميد که روزي تمام ثروت را به اسم پسرش بزند او مي‌داند که بزرگ آقا بالاخره مي‌ميرد و همه چيز به قباد مي‌رسد. براي همين است که مدام به قباد بکن نکن مي‌کند و مثل يک حامي بالاي سرش است. قدرت حشمت آنچه ديده بودم: حشمت تا ميانه‌هاي سريال چهره‌اي آرام است که نمي‌توان درباره‌اش حکمي قطعي داد يکي از بارز‌ترين ويژگي‌هاي او حلقه به گوش بودن و تبعيت از حرف‌هاي بزرگ آقا است در را براي او بار مي‌کند، کنار او ايستاده و به حرف‌هايش گوش مي‌دهد گاهي سنگ صبورش است در ميهماني‌هاي عمومي و خصوصي حواسش به همه کس و همه چيز هست کم حرف مي‌زند با کسي بحث نمي‌کند از حرکت بدن به جاي زبان استفاده مي‌کند.... تغيير موضوع: با اين مقدمه معلوم شد که حشمت يک مباشر مطيع است که قدرتش را مديون بزرگ آقا است؛ با اين تفاسير اگر بزرگ آقا نباشد او هم نيست حتي موضوع او تا قسمت‌هايي از داستان انفعال بود و نقش هماهنگ کننده ميهماني‌ها و اجراي اوامر بزرگ آقا را داشت بعد از ماجراي کشته شدن قاتل همسر و فرزندان بزرگ آقا در شب ازدواج قباد و شهرزاد، پليس به بزرگ آقا شک مي‌کند حشمت با کنار هم قراردادن عکس عروسي و عکس چاپ شده در روزنامه نتيجه مي‌گيرد که جاسوس ماجرا داماد تقي (يکي از سر سپرده‌هاي بزرگ آقا است) در اينجا ذکاوت حشمت رو مي‌شود و مخاطبان تيز فهم به نکته‌اي ديگر پي مي‌برند؛ احتمالا حشمت با اين روش خواسته حواس بزرگ آقا را از ماجرايي بزرگ‌تر پرت کند! آنچه انتظار داريم: الان با عيان شدن روي تازه حشمت منتظريم او را در قامت يک سياس کار بلد ببينيم. قصه اکرم ارتباط اکرم با حشمت: هيچ کس نفهميد که اکرم از کجا مي‌دانست فرار شهرزاد و فرهاد با هم براي بزرگ آقا اهميت دارد که بخواهد سر بزنگاه خبر چيني کند و خودش را در دل بزرگ آقا جا کند. در واقع يک نفر از داخل عمارت بزرگ آقا باد به او خبر داده باشد. تنها کسي هم نسبت به ان مسئله اطلاع دارد قطعا حشمت است او مي‌دانسته که اکرم صرفا با جلب اعتماد بزرگ آقا م تواند وارد ميدان شود و اين بهترين شرايط است. نابودي شيرين: اکرم با ورودش به خانه بزرگ آقا، تاثير مهمي در زندگي شيرين مي‌گذارد که او دوا مي‌خوراند و ترغيبش مي‌کند که پشت سر هم مشروب بخورد دسيسه م چيند که او را بهمرور زمان نابود کند حتي تلاش مي‌کند که کم کمک ململ را از داخل عمارت حذف کند که بتواند به تنهايي امور آنجا را به دست بگيرد قطعا يک دختر پايين شهري ساده بدون حمايت يک قدرت بزرگ امکان چنين کاري را ندارد در اين عمارت هم ظاهرا حشمت همه کاره است بنابراين به احتمال زياد دست اين دو نفر هم بايد با هم در يک کاسه باشد. ترور شيوه ترور: يکي از مهم‌ترين نشانه‌ها از رابطه ميان حشمت و قباد و اهميت نقش حشمت در اتفاق‌هاي پيرامون در صحنه ترور بزرگ آقا اتفاق مي‌افتد صحنه طوري چيده مي‌شود که بزرگ آقا کاملا تير مي‌خورد اما فقط دست حشمت زخمي مي‌شود در صورتي که حشمت هم درست در مقابل هفت تير آن‌ها قرار مي‌گيرد اما عملا تيري به سمت قلب او شليک نمي‌شود. جمله طلايي: زماني که قباد براي جلوگيري از کشته شدن بزرگ آقا خودش را وسط مي‌اندازد و مي‌خواهد جلوي ضاربان را بگيرد حشمت يک جمله طلايي به او مي‌گويد «ما هيچ چيزي نديديم» از همين جمله مي‌شود فهميد که دست حشمت توي کار است و مي‌خواهد از همين اول کاري کند که هيچ کس حتي به قباد هم شک نکند. صحنه بيمارستان: در بيمارستان هم حشمت را صحيح و سلامت مي‌بينيم او آنجا هم حاضر نيست چيزي به پليس بگويد در صورتي که اگر همدست آن‌ها نبود مي‌توانست خيلي راحت همه چيز را تعريف کند اينجا پليس هم به او شک مي‌کند و مي‌گويد که حاضر به حرف زدن نيست. شائبه قتل چرا شائبه مطرح شد؟ در قسمت بيستم حشمت مورد حمله قرار مي‌گيرد و اين طور به نظر مي‌رسد که کشته شده بعضي کاربران گفته‌اند او نبايد در اينجاي داستان حذف شود و... آنچه باعث شده اين عده فکر کنند حشمت مرده ميزان خوني است که از او مي‌رود و آهنگي است که بعد از مرگ روي تصوير مي‌آيد. شيوه ترور: نکته‌اي که خوب است اينجا اشاره کنيم صحنه آرايي کشتن حشمت است او در بيمارستان مراقب بزرگ آقا است که با يک تماس به مکاني مي‌رود و مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرد خيلي از کاربران اين سوال را مطرح کرده‌اند که چرا حشمت بايد به تنهايي از بزرگ آقا مراقبت کند پس بقيه محافظان او کجا هستند؟ چرا حشمت که خودش مورد سوء قصد بوده و مورد اصابت گلوله قرار گرفته نبايد استراحت کند؟ نکته ديگر اينکه چرا وقتي حشمت در بيمارستان مي‌رود اين قدر درايت ندارد که کسي را جاي خود بگذارد آن هم در شرايطي که مي‌داند خطر بيخ گوش او و بزرگ آقا است؟ مرگ او منطقي است؟ نه؛ گروه‌هاي اصلي داستان بر دوش حشمت است و اگر بميرد «شهرزاد» اب‌تر مي‌ماند هنوز خيلي از پيش فرض‌ها در داستان به سر انجام نرسيده‌اند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد