برترين ها/
گروه «پالت» يکي از گروه هاي پرکار و موفق سال گذشته بودند. به اين بهانه با اميد نعمتي (خواننده) و روزبه اسفندارمز (نوازنده کلارينت) گفت و گويي ترتيب داده و در آن به بررسي عملکرد گروه در سالي که گذاشت، پرداخته ايم.
«روايت ناتمام يک فصل» اولين نمايشي بود که در سال 91 و به کارگرداني هومن سيدي، موسيقي گروهي به نام پالت را با خود همراه داشت. اين گروه جوان بعد از همکاري با سيدي آهنگ «والس شماره يک» را منتشر و پس از مدتي اولين آلبومش با نام «آقاي بنفش» را وارد بازار موسيقي کرد. آلبومي که نويد ظهور جرياني جديد در موسيقي تلفيقي در ايران را مي داد. استقبال خوب مخاطبان از اين آلبوم در ابتدا براي اعضاي گروه هم قابل پيش بيني نبود، تا اينکه چند شب اجراي کنسرت در برج آزادي به عنوان اولين اجراهاي بزرگ اين گروه به ثبت رسيد.
پس از به اتمام رسيدن پروژه آلبوم اول و برگزاري تور و... گروه، آلبوم دوم را آغاز کردند. در ميانه توليد آلبوم دوم اعضاي گروه در دوره گذاري قرار گرفتند که احساس مي کردند حرفي براي گفتن ندارند، به همين خاطر چندي پس از آغاز کار روي آلبوم «شهر من بخند!» که آن را اداي دين به شهر تهران لقب دادند، کار را رها کردند و گروه براي مدتي مشخص تعطيل شد. پس از طي اين مدت سه ماهه، باز هم اعضاي پالت دور هم جمع شدند و در مدتي کوتاه، چهار ترک پاياني آلبوم جديدشان را با کيفيت و فضايي متفاوت ساختند.
برخلاف انتظار، استقبال مخاطبان از «شهر من بخند» نسبت به «آقاي بنفش» افزايش نداشت و اين نشان از وجود مخاطباني ناراضي براي پالت داشت. با اين وجود اما سال 94 سال موفقيت پالت در برگزاري توري کنسرت هاي داخلي و اجراهاي اروپايي و امريکا بود. وحدت براي هشت نوبت سولداوت شد و گروه بعد از اجراهاي امريکايي و اروپايي، از وحدت به برج ميلاد 1700 نفره رفتند و چهار سانس هم در اين سالن اجرا داشتند و خلاصه يکي از گروه هاي پرکار و موفق سال گذشته بودند. به اين بهانه با اميد نعمتي (خواننده) و روزبه اسفندارمز (نوازنده کلارينت) گفت و گويي ترتيب داده و در آن به بررسي عملکرد گروه در سالي که گذاشت، پرداخته ايم.
پالت سال 94 گروه موفقي بود. آلبوم دومش را منتشر کرد و بعد از شروع از تالار وحدت 700 نفره به برج ميلاد 1700 نفره رفت و... . اما پيش از بحث درباره پالت، به نظر شما چه معيارهايي براي بررسي علمکرد يک آرتيست يا بند وجود دارد براي اينکه بگوييم مثلا سال موفقي را پشت سر گذاشته است؟
اميد نعمتي: من فکر مي کنم معيارهاي مختلفي براي اين موضوع وجود دارد. به نظر من اين مسائل از ارتباط اعضاي يک بند با هم آغاز مي شود و در پياده سازي اهداف، اجراي منظم برنامه کنسرت ها، حفظ ارتباط با مخاطبان، ارتباط با ديگر موزيسين ها، رشد در موزيک و در نهايت بخش اقتصادي اجراها مي تواند به عنوان ملاک موفقيت براي يک بند باشد. من فکر مي کنم پالت در برخي از اين ملاک ها موفق بوده و در برخي ديگر هنوز کاملا به اهدافي که به دنبالش هست نرسيده است. ما هنوز در حال طي کردن سربالايي هستيم. ما هنوز به سختي تلاش مي کنيم و اميدوارم به زودي به سرازيري برسيم.
شما سال 94 دومين آلبوم تان را وارد بازار کرديد و در تور کنسرت هاي خارج از کشور به آمريکا و اروپا سفر کرديد. استنباط من از صحبت شما اين است که پالت هنوز به نقطه اوج مورد نظر در هدفي که دارد نرسيده است. نظر شما درباره هدف گذاري پالت در سال 94 چيست؟ آيا به آنچه امسال مي خواستيد رسيديد؟
روزيه اسفندارمز: به نظر من ما به عمده هدف گذاري هايمان رسيديم. البته چون آن هدف گذاري را از سال 93 انجام داده بوديم تقريبا از نيمه دوم سال 93 نه تنها بسياري از آن اهداف برايمان جذاب نبود، بلکه به اين نتيجه رسيديم که بعضي هايشان اشتباه بوده اند. اما اين راهي بود که شروع کرده بوديم و بايد تا آخرش مي رفتيم. ما در آلبوم دوم مان به هدف گذاري هايي که داشتيم، رسيديم.
موسيقي، شعر، فضا و محوريت شهر تهران هدف ما از همان ابتدا بود. شايد توجه ما به مخاطب در آن دوره اصلا به اندازه امروز نبود. اما فکر مي کنم اين هدف گذاري متاثر از ديني بود که ما احساس مي کرديم در مورد تهران به گردن ما است و شايد نياز است تلنگرش به مخاطبان مان بخورد. ما به واسه سفرهايي که رفتيم تلنگرش را خورده ايم و تخم محبت تهران، که البته چيز عجيبي هم هست، در دل ما کاشته شده است. با اين توضيح، آلبوم سوم مان خيلي متفاوت تخواهد بود. درست همانطور که آلبوم دوم با آلبوم اول مان خيلي فرق داشت.
اميد: نمي توانم بگويم به تمام اهدافي که در اين سال داشته ايم دست پيدا کرديم، اما سال 94 سال بدي هم نبود. ما در اين سال با هنرمندان و موزيسين هاي خارجي همکاري خوبي داشتيم و در بخش بين المللي موفقيت هاي ارزشمندي داشتيم. امسال موزيک هاي بهتري ساختيم. تورهاي موفقي در بخش بين الملل داشتيم، اما در بخش داخلي برگزاري کنسرت آنگونه که مي خواستيم موفق نبوديم و اميدوارم اين مساله را در سال 95 جبران کنيم.
آيا ميزان مخاطب شما در سالي که گذشت نسبت به زماني که اولين آلبوم را منتشر کرديد، بيشتر شده يا اينکه عده اي به مجموعه مخاطبان اضافه شدند و گروهي هم از دامنه مخاطبان پالت خارج شدند؟
اميد: فکر مي کنم پالت نتوانسته به ميزان قابل توجهي بر تعداد مخاطبانش بيفزايد، اما سعي کرده ايم با همان تعداد مخاطباني که داريم به خوبي در ارتباط باشيم. واقعيت اين است که شايد بتوانم از اين مسائل به عنوان نقطه ضعف مان ياد کنم، چون امسال بيشتر درگير تور و کنسرت و همکاري با موزيسين هايخارجي بوديم در نتيجه کارچنداني براي توسعه مخاطبان مان انجام نداديم. هدف ما امسال اجراي کنسرت براي کساني بود که آلبوم ما را گوش داده بودند و دوست داشتند در کنسرت، کار گروه ما را ببينند. شايد بهتر باشد در سال 95 روي افزايش ميزان مخاطبان مان کار کنيم و بتوانيم کم کاري سال قبل را در اين بخش جبران کنيم.
کنسرت بهار، شما در وحدت 9 سانس اجرا داشتيد که تمام بليت هايش فروش رفت. اين آمار نشان مي دهد که گروه پالت پاپيولار است. با اين توضيح هدف شما راضي کردن اين دسته از مخاطبان است يا اينکه به دنبال راضي کردن مخاطب خاص نوع ديگري از موسيقي هم بوده ايد؟
اميد: در پالت محدوديتي براي مخاطبان مان نداشته ايم. ما آهنگ هاي خودمان را زديم و از روز اول هم فکر نمي کرديم کارهايمان آنقدر مخاطب داشته باشد. البته به اين نکته هم فکر مي کرديم که اگر با طيف زيادي از مخاطبان رو به رو شويم مي توانيم با موزيک جذب شان کنيم، اما چون قبل از شروع کارمان در پالت، مخاطب موسيقي جرياني تحت عنوان پاپ در ايران نبوديم، سعي نکرديم به اين جريان وارد شويم و اصلا نمي توانيم بر اساس معيارهاي موجود اين ژانر در ايران کاري بسازيم. ما اين آهنگ ها را ساختيم تا محدوده مخاطبان را بيشتر کنيم.
ما طيفي از مخاطبان را داريم که مخاطب خاص نوعي از موسيقي هستند. خود من مخاطب دامنه خاصي از موزيک هستم و حالا دارم موزيک توليد مي کنم. طبيعي است که مخاطبان خاص موسيقي مورد توجه من در گذشته، مي توانند با موزيک توليدشده در پالت ارتباط برقرار کنند، اما ما هيچ وقت سعي در خط دادن به مخاطب نداشته ايم و نمي خواهيم بگوييم برخي از مخاطبان موزيک گوش نمي دهند، پس مخاطب ما نيستند. تلاش ما اين است که همه موزيک هاي ما را گوش بدهند، اما تا چه اندازه بتوانيم در رسيدن به اين هدف موفق باشيم را نمي دانم.
روزبه: من فکر مي کنم ما با مخاطبان اين چنيني در سال هاي 90 و 91 مواجه شديم. همانطور که اميد گفت گروهي از مخاطباني که اصلا فکر نمي کرديم همراه مان شوند، در آن دوره مخاطب کارهايمان شدند. ما اين اتفاق را پيش بيني نکرده بوديم و هدف گذاري هم رويش انجام نشده بود. تلاش ما در طول دو سال اخير بالابردن کيفيت موزيک مان بود و آنچه در نتيجه اين تلاش با آن رو به رو شديم ساخت و توليد موزيکي بود که مثلا با رفقا بنشينيم و در خانه به آن گوش کنمي.
بعد از گذر از اين برهه، تغييري در درون پالت اتفاق افتاد و همه ما به طور ناخودآگاه فکر کرديم در جايگاهي قرار گرفته ايم که موزيک تنها المان مهم ما نيست، بلکه از همان ابتدا ما در برخي از فعاليت هاي مهم اجتماعي به طور مستقيم و غيرمستقيم نقش داشتيم و همان کارها باعث جذب برخي از مخاطب مان شد. به همين دليل امروز يکي از کارهايي که بايد بياموزيم چيزي است که مخاطبان ما در همراهي با ما به دنبالش مي گردند. درست مثل سازهايي که مخاطب مان نمي شناخت اما به خاطر اينکه با ما همراهي کند رفت و آن را شناخت.
اميد: از ديويد گيلمور خواندم که: «ما يک روز فهميديم براي موزيسين ها موزيک نمي زنيم، بلکه براي مردم موزيک مي زنيم.» واقعيت همين است و ما هم روزي متوجه شديم که اصلا براي همکاران و هم صنفان مان موزي نمي زنيم و آنها هم براي ما. لااقل هدف پالت اين نيست. البته به درست يا غلط بودن اين روش کاري نداريم؛ اما هدف ما ساخت موزيک براي مردم است.
آيا کار بر روي آلبوم سوم تان را شروع کرده ايد؟
روزبه: نه. به نظر من مهمترين نکته براي شروع کار آلبوم بعد، اتفاقي که بايد بيفتد، ايده پردازي است. شايد هنوز بعضي از ما در آلبوم دوم هستيم. من مي دانم که ممکن است کسي در گروه ها هنوز در فضاي آلبوم اول باشد، بنابراين بايد يک اتفاق فکري براي شروع آلبوم بعدي در ذهن همه ما بيفتد تا آن موقع بتوانيم به سراغ ساخت کار سوم برويم. به نظر مي رسد درون گروه خودمان به کمي تامل احتياج داريم. ما قبل از انتشار آلبوم دوم احساس کرديم که لااقل در آن زمان ايده نداريم، بنابراين کار در گروه را براي سه ماه تعطيل کرديم و بين خودمان قرار گذاشتيم تا در اين مدت روال عادي زندگي را براي مدتي پي بگيريم. بعد از اين اتفاق بود که دوباره دور هم جمع شديم و چهار آهنگ خيلي خوب و درست و حسابي را در کنار هم ساختيم. احتمالا اين دوره هم همان دوره است. منتها قرار شده وقتي اين بار استارت زديم به جاي يک دوي ماراتن، يک دوي 800 متري سرعتي داشته باشيم.
شما گفتيد که قرار است آلبوم سوم با آلبوم دوم تفاوت زيادي داشته باشد...
روزبه: بله، چون همه ما آدم هاي متفاوتي شده ايم.
با اين توضيح از واکنش مخاطباني که با شما همراه شده اند نمي ترسيد؟ اصلا بعد از ارائه آلبوم «شهر من بخند» مخاطباني را داشتيد که به کارتان نسبت به تغيير مسير از «آقاي بنفش» تا «شهر من بخند»، معترض باشند؟
روزبه: بعضي ها اصلا عصباني شدند. تعداد فروش «شهر من بخند» با «آقاي بنفش» برابر بود و اين نشان از عدم موفقيت ما دارد.
اميد: به هر صورت مبلغ فروش به نوعي ميزان مخاطب را نشان مي دهد و با اين توضيح ما شکست خورديم. اما من اين اتفاق را دوست دارم و فکر مي کنم ما در آلبوم دوم به چيزي پرداختيم که دوستش داشتيم و به خصوص در چهار قطعه پاياني کار، موزيک هايي خلق شد که خودم مي توانم طرفدارش باشم. با اين توضيح که شايد طرفدار همه آهنگ هايش نباشم.
روزبه: من و اميد هر روز «تا صبح فردا» و «شهر من...» را گوش مي داديم. مني در فلشي که در ماشين دارم اين آهنگ ها هست و انگار که کس ديگري آن را زده است.
اميد: به هر صورت اين آلبوم شايد به لحاظ کمي با استقبال مخاطب رو به رو نشد، اما از نظر کيفي مخاطباني بودند که با ما ماندند و احتمالا در آينده هم آنها را خواهيم داشت.
اما شما سال 94 در کنسرت ها در مقايسه با قبل موفق تر بوديد...
روزبه: اتفاقات زيادي بعد از «شهر من بخند» افتاد. عده اي به اجراي ما مي آمدند، چون نام پالت را شنيده بودند و احساس مي کردند که موزيکش را دوست دارند، يا دوست شان برايشان بليت گرفته بود، اما وقتي در ميانه اجرا با شهر من بخند مواجهه مي شدند، دوست نداشتند و مي رفتند. عده ديگري هم بودند که کار ما در آلبوم دوم را دوست داشتند و ماندند و تبديل به مخاطب ما شدند.
من اين مسائل را با قانون رياضي تحليل مي کردم و شايد درست نباشد که اين تحليل را اينجا مطرح کنم. در رياضي اصلي هست که مي گويد از يک نقطه مي تواند ميليون ها خط عبور کند. هيچ گروهي را نمي توان با آلبوم اولش سنجيد. آدم ها در اين صورت يا جذب مي شوند يا اصلا رهايش مي کنند. اما وقتي آلبوم دوم منتشر شد، تکليف مشخص مي شود. چون در آن صورت ديگر از دو نقطه فقط يک خط مي تواند عبور کند. خط مشي گروه با آلبوم دوم مشخص خواهدشد و مخاطب مي تواند سه واکنش داشته باشد. يا جذبش شود يا از آن متنفر شود يا هيچ احساس خاصي نداشته باشد. آلبوم دوم براي ما اين کار را انجام داد.
اگر بخواهيم نشان دهيم به چيزهايي که گفته ايم معتقديم، بايد کاري بکنيم که کماکان خودمان باشيم. ما در آلبوم اول بدون هيچ کم و کاستي خود خودمان بوديم. در آلبوم دوم معلوم بود که اعضاي اين گروه موسيقي پراگرسيو گوش مي دهند، چون موسيقي يک گروه، آينه چيزي است که به آن گوش مي دهند. در آلبوم سوم قاعدتا تمام آن گزينه هاي قبلي، شامل احساس مان، خودمان، دغدغه مندي هايمان و هوشمندي، نتيجه کار را خواهد ساخت. اضافه کردن هوشمندي مهم ترين نکته اي است که ما در طول اين دو آلبوم به دست آورديم و همراهي اش در آلبوم بعدي مي تواند به پيشروي در ادامه مسير پالت به ما کمک کند.
اميد جان ظاهرا در حال انجام يک کار سولو هستيد. در اين مورد برايمان بگوييد.
اميد: من آهنگ هايي را از قبل داشتم که در کارهاي پالت نمي گنجيد. از طرفي در رفاقت و دوستي که با صادق تسبيحي داشتم در طول سفرهاي مشترک مان توليداتي داشتيم که بعدا قرار شد اين مجموعه را تبديل به يک آلبوم سولو کنيم. اولين آهنگ ما با هم نام «حرمان» بود که اول با پالت اجرا شد اما ديدم با سبک پالت مي خواند. بعدا روي اين کار با هم فکر کرديم و سعي کرديم آن را به يک آلبوم تبديل کنيم. اين آلبوم در مراحل آخر توليد خودش هست و قرار است به زودي با همين نام وارد بازار شود.
پس مخاطبانت مي توانند خيلي زود منتظر انتشار اين آلبوم يا لااقل بخشي از کارهاي موجود در آن باشند؟
اميد: به دنبال اين هستيم که به زودي يک آهنگ از اين آلبوم را با موزيک ويدئو منتشر کنيم.
اگر بخواهيم پيش بيني کنيم، سال 95 سال شما به همراهي پالت است يا بايد به همکاري و همراهيت در پروژه «حرمان» اميدواربود؟
اميد: در ابتدا بايد بگويم که هميشه پالت برايم اولويت دارد. اما در مجموع سال 95 هم براي پالت و هم براي «حرمان» سالي حياتي است. چون از طرفي پالت بايد خودش را تثبيت کند و از سوي ديگر تلاش هاي زيادي براي حرمان انجام شده و من اميدوارم اين تلاش هم مورد توجه قرار بگيرد. اصولا براي سال 95 همه مردم ايران خيلي اميدوارم.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد