باشگاه خبرنگاران/ امروز دهمين سالگرد پوپک گلدره است. وپک گلدره را همه به عنوان «دريا» ميشناسند. او در دوره ده سالهاي که مقابل دوربين بود، نقشهاي متعددي را بازي کرد که خيليهاشان برجسته و به يادماندني شدند، اما چرا «دريا»؟ چرا اين نقش بيشتر از همه در يادها مانده؟
امروز دقيقا دهمين سال درگذشت پوپک گلدره است. او که متولد هشت مرداد ماه ۱۳۵۳ بود، اگر در کام آن حادثه تلخ رانندگي فرو نميرفت، اين روزها به ۴۵ سالگياش نزديک ميشد و هالهاي را که با خودش از نقشهاي پيشين آورده بود، در قالب يک زن امروزي حلول ميداد. او ميتوانست نمادي از سرنوشت بچههاي نسل سوم، در ايام حال حاضر باشد و ايفاي نقش دخترک نوجواني به نام «دريا» که نه اهل برجهاي پايتخت بود و نه نک و نال از فقر و فاقه ميکرد، اين وجه نمادين را به او داده بود. «دريا»، براي اين بيشتر از همه نقشهاي پوپک گلدره در ياد مانده که هسهسهها و وسوسههاي ريز و خودماني نسل سوم انقلاب، يعني متولدين دهههاي ۵۰ ، ۶۰ و ۷۰ را بازتاب ميداد.
پوپک مرادعلي گلدره در تابستان ۱۳۵۰ به دنيا آمد و در شهريور ۱۳۸۴ بود که طي جريان يک حادثه رانندگي به کما رفت. او نـُه ماه بعد و پس از تلاش پزشکي فراواني که براي احياي او شده بود، سرانجام در بيست و هفتم فروردينماه ۱۳۸۵ از دنيا رفت.
گلدره فعاليت هنرياش را از نوجواني شروع کرده بود و در ۲۳ سالگي براي اولين بار در مجموعه «ساعت خوش:۱۳۷۳» جلوي دوربين رفت. او سال بعد در تنها سريال تلويزيوني که محمدرضا اصلاني، شاعر پيشروي موج نو و فيلمساز هنري شناخته شده ساخت، جزو گروه بازيگران بود.
«غبارنور: ۱۳۷۵» اولين تجربه جدي اين هنرپيشه بود. هرچند نقشي که او بازي کرد، چندان محوري نبود. اما باز هم دو سال گذشت تا پوپک گلدره بالاخره يک سريال ديگر بازي کند و اين بار نوبت به نقشي ميرسيد که تا ابد در ذهنهاي مخاطبانش موج ميزند؛ «دنياي شيرين دريا: ۱۳۷۷» که بهروز بقايي کارگردان آن بود و بعد از ظهرهاي جمعه از برنامه کودک و نوجوان سيماي يک پخش ميشد. برنامهاي که از جمله ماندگارترين مجموعههاي تلويزيوني در خاطره يک نسل است. اما گلدره ميان «غبار نور» و «دنياي شيرين دريا» يک فيلم سينمايي هم بازي کرد که اولين و آخرين اثر کارگردانش است و حتي امروز نامي از آن در فضاي وب يافت نميشود.
«روياهاي زمين: ۱۳۷۶» ساخت فرشاد فرشته حکمت. داستان پسرکي است که از جانب يک (قاصدک!) مأموريت پيدا ميکند تا با متحد کردن آدمها از هر نژاد و آييني، آنها را براي نجات از خشکسالي و برهوت زمين بسيج کند.
تنها هنرپيشه نسبتاً مشهور در اين فيلم هم پوپک گلدره بود، اما ورود جدي و مؤثر اين بازيگر به قاب سينما دو سال بعد از «دنياي شيرين دريا» و در سال ۱۳۷۹ اتفاق افتاد. او در آن سال دو فيلم مهم بازي کرد ۱ـ «آخر بازي: همايون اسعديان» که در آن نقش اول زن را داشت و روبروي حامد بهداد در اولين بازي رسمي سينمايياش قرار ميگرفت. البته بهداد سال قبل براي ورود به سينما، در سه فيلم، نقشهايي مجاني (اصطلاحاً افتخاري) بازي کرده بود اما حالا عکس اين دو نفر روي پوستر اصلي فيلم ميرفت و ۲ـ «موج مرده: ابراهيم حاتميکيا» که گلدره براي بازي در آن برنده ديپلم افتخار از جشنواره فيلم فجر شد.
او و رامبد جوان سال بعد «سيندرلا» را براي بيژن بيرنگ و مرحوم مسعود رسام بازي کردند و در کنار هم زوج «گلي» و «رضي» را تشکيل دادند. در آخر اين فيلم، گلي که در توان داشتن رضي براي خوشبخت کردنش دچار ترديد شده، کفشي که يک زن اشرافي به او هديه داده است را به رضي نشان ميدهد و به خانهاش ميرود. فيلم همينجا تمام ميشود و اين آخرين سکانس پوپک گلدره در سينما بود.
سريال «نرگس: سيروس مقدم» که توليد آن دوسال طول کشيد و در تابستان ۱۳۸۵ از شبکه ۳ سيما به صورت شبانه پخش شد، اولين شبانه غيرکمدي تلويزيون ايران بود. از نيمه هاي ضبط «نرگس» هنرپيشه اصلي آن به کما رفت و پس از مدتي ستاره اسکندري جايگزين او شد.
پوپک گلدره در سال ۱۳۸۴ غير از «نرگس»، در يک سريال ديگر بازي کرد که اتفاقاً کارگردان آن هم امروز بين ما نيست. از طرفي نام سريال هم مسماي غمگنانهاي براي پوپک گلدره و امير قويدل، بازيگر و کارگردان اثر است.
«روح مهربان» که همزمان با قسمتهايي از سريال «نرگس» فيلمبرداري ميشد، آخرين اثر تلويزيوني امير قويدل هم بود...
امروز دهمين سالگرد درگذشت هنرپيشهايست که اگر هنوز زنده بود، بايد در قالب نقشهايي ميرفت که فرجام کودکان و نوجوانان ديروز، يعني بچههاي نسل سوم را در ميدان امروزين اجتماع نشان مي داد.
گلدره در راه جاده شمال دچار حادثه رانندگي شد. همان جادههايي که هر وقت او را به ياد ميآوريم، با لباس محلي در ميان درختهايشان راه ميرود يا ميدود...
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد