مهر/ يکي از دغدغه هاي گروه "دارکوب" نگاه متفاوتشان به موسيقي نواحي و حتي موسيقي مناطق مختلف دنياست. اين نوع نگرش در آلبوم جديدشان با نام "ليوا" هم ديده مي شود. اينکه فضاي الکترونيک را بتوان با فضاي بکر و دست نخورده موسيقي نواحي منطقه خراسان آن هم با صداي حامد بهداد ترکيب کرد به نظر شايد کار ساده اي باشد اما در ساختار موسيقايي کار دشواري است که بايد در سنجيده ترين شکل ممکن به مخاطب ارائه شود.
انتشار اين آلبوم همچنين بهانهاي شد که ساعاتي را ميزبان اين گروه باشيم. همايون نصيري نوازنده سازهاي کوبه اي و سرپرست گروه، محسن شريفيان خواننده و نوازنده دمام، آرش مقدم نوازنده درام، فرشاد حسامي تنظيمکننده قطعات، دارا دارايي نوازنده گيتار به همراه صدرالدين حسينخاني مدير موسسه ايران گام و تهيه کننده آلبوم "ليوا" در اين نشست به سوالات خبرنگار مهر پاسخ دادند.
البته در بخش نخست بيشتر درباره موسيقي محلي و بومي ايراني، لزوم توجه به اين گونه اصيل موسيقي، نقش مسئولان در حفظ ميراثهاي موسيقي بومي، مخاطبان امروز و ارتباطشان با اين گونه موسيقايي، انجام کارهاي تلفيقي و ... صحبت کرديم.
دارکوبي ها در بخش دوم اين نشست علاوه بر تشريح اهداف خود براي دعوت از مهران مديري و حامد بهداد براي حضور در آلبوم هايشان و خوانندگي آنها در اجراهاي زنده، از گفتمان متفاوت موسيقايي آلبوم "ليوا" و دلخوريهاي خود از حضور بدون اجازه آثارشان در شبکه هاي ماهوارهاي غير مجاز گفتند. آنها بر اين باورند که رسانه ملي و مسوولان فرهنگي کمترين توجه را به تحقق قانون کپي رايت در کشورمان انجام داده اند.
بخش دوم و پاياني اين نشست را ميخوانيد:
* همکاري با چهرههاي مشهوري چون حامد بهداد و مهران مديري به شنيده شدن آثار و آلبوم هاي گروه "دارکوب" کمک زيادي کرد و باعث شد که اين گروه موسيقي زودتر از حد تصور در ميان مردم جاي خود را پيدا کند. البته حضور نوازندگان مطرح هم به اين قضيه پيش از همه کمک هاي قابل توجهي کرد. به غير از حضور چهرهها چه مولفههاي ديگري را براي پرطرفدار شدن گروهتان استفاده کرديد؟
حسينخاني: به نظر من گروه دارکوب يک گروه شناسنامهدار است که تمامي اعضاي آن هنرمندان تحصيل کرده عرصه موسيقي هستند که موسيقي را به خوبي مي شناسند و به نوعي از بزرگان موسيقي پاپ کشورمان در زمينه نوازندگي هستند و اين همان رسالتي است که همه ما از آنها توقع داريم. البته لازم به توضيح است که اگر اين دوستان رسانه قدرتمندي داشتند به طور حتم در ابتدا از اين رسانه براي معرفي خود استفاده مي کردند و شايد هم ديگر نيازي به حضور دو هنرمند قدرتمند سينما و تلويزيون مانند حامد بهداد و مهران مديري نبود. البته حضور اين دو هنرمند جذابيت هايي را براي مخاطب ايجاد کرد و توانايي خودشان هم بر کيفيت کارهاي گروه دارکوب اضافه کرد اما اين طرز فکر که گروه دارکوب فقط براي تبليغات از اين دو هنرمند استفاده کرده، ديدگاه درستي نيست.
دارايي: حضور مهران مديري و حامد بهداد اين شانس را به گروه دارکوب داد که ما مقدار زيادي پتانسيل مخاطبان را کشف و آن را تحريک کنيم که فکر مي کنيم کار درستي را انجام داديم. اين در حالي است که فعاليتهاي ما در گروه دارکوب فراتر از فعاليت يک گروه موسيقايي آوازمحور است بنابراين استفاده از اين دو هنرمند در ترکيب گروه صرفا به دلايل تبليغاتي نبوده است. البته اين که ما بايد چه مولفه هايي را داشته باشيم که بتوانيم مخاطب را نگه داشته و او را از دست ندهيم به نکات مهم ديگري همچون توانايي نوازندگان با هدف سرگرم کردن مخاطب و توجه به موضوع ريتم بازمي گردد که اصولا براي مخاطب جذاب است.
من هم به عنوان نوازنده به موسيقياي که ريتم در آن جريان دارد علاقه زيادي دارم چراکه اين ريتم محوري و حضور سازهاي کوبه اي بستري دارد که ذهن مخاطب را متمرکز کرده و او را به خلسهاي هدايت مي کند که براي نوازنده هم جذاب است. از سوي ديگر همين که بسياري از آهنگ هاي ما بدون کلام به مخاطب ارائه مي شوند نيز مي تواند به عنوان يکي از مولفه هاي جذب مخاطب باشد که فارغ از قطعه هاي با کلام ما، اين قطعات هم تاکنون با استقبال مخاطبان مواجه شده است.
* برخي از شما که تجربه همکاري با چهرههاي سينمايي و البته سوپراستارهاي حوزه موسيقي چون محسن چاووشي و ديگر خوانندگان را داريد چه نظري درباره اين نوع ديدگاه داريد؟
حسامي: من هم با صحبتهاي دارا در اين مورد موافقم اما مساله اي را بايد عنوان کنم که فکر مي کنم مساله مهمي است. از نظر من اصولا در فرهنگ جامعه ما موسيقي بدون کلام جايگاه چندان مناسبي ندارد و مردم از اين ژانر موسيقايي زياد استفاده نمي کنند بنابراين توليدکننده چنين آثاري بايد جذابيت هايي را به آن اضافه کند که شنونده بتواند با اين نوع موسيقي آشنا شده و آن را گوش دهد که در آلبوم "ليوا" همايون نصيري و گروه دارکوب به خوبي آن را انجام دادند.
استفاده از دو بازيگري که اتفاقا توانايي خوبي هم در خوانندگي دارند مي تواند به عنوان يک کاتاليزور مردم را با اين نوع موسيقي که "دارکوب" دنبال آن است، آشتي دهد زيرا مردم در کنار گوش دادن به صداي بازيگري که او را در قاب تلويزيون و سينما ديدهاند، ترغيب مي شود که به تراک هاي ديگر آلبوم نيز گوش کند و بداند که گروه دارکوب و آلبوم "ليوا"يي هم هست که مي تواند او را براي شنيدن يک اثر موسيقايي جذب کند.
البته در اينجا لازم است به نکته اي که شما پيرامون نوع نگاه گروه دارکوب به موسيقي نواحي پرداختيد اشاره اي کنم. من اعتقاد دارم ما وقتي لباس پنج سال پيش خود را نمي پوشيم پس به تبع آن هم نمي توانيم با تفکر 50 سال پيش از خودمان هم زندگي کنيم. در حوزه موسيقي هم چنين رويکردي وجود دارد يعني اينکه يک هنرمند بايد همه چيز را بهروز کند تا مردم بتوانند موسيقي توليد شده از سوي او را گوش دهند ولو اينکه اين موسيقي متعلق به فرهنگ چندين ساله سرزمين خود باشد که اتفاقا بسيار هم ارزشمند است. به اعتقاد من گروه دارکوب در اين آلبوم و آلبوم قبلي تنها گروه موسيقي بود که رسالت موسيقايي خود را به درستي انجام داد و توانست موسيقي الکترونيک را به درستي وارد موسيقي نواحي کشورمان کند. اين ورود به حدي براي ما جذاب بود که در تنظيم قطعات خيلي از فراتر از آن چيزي که شما در اين آلبوم مي شنويد پيش رفتيم اما خودمان تصميم گرفتيم همه آن را منتشر نکنيم.
ما اين کارها را انجام داديم چون دوست داريم مردم با موسيقي نواحي و موسيقي بدون کلام آشتي کنند و اين انگيزه در موسسات ديگر توليد آثار موسيقايي هم ايجاد شود که در توليد آثار موسيقايي بدون کلام هم اقداماتي را انجام دهند. اين در حالي است که متاسفانه در راديوي ما روزي 20 بار قطعات نادرست و بي کيفيتي پخش مي شود که بسياري از آنها به لحاظ ساختاري درست نيستند و فقط به دليل حمايت يکسري آدم خاص، از اين رسانه پخش مي شود که کار را براي ما سخت مي کند و تنها کاري هم که مي توانيم بکنيم اين است که کارمان را درست انجام دهيم. از سوي ديگر وقتي کنسرت گروه "دارکوب" در سال گذشته بدون حضور مهران مديري و حامد بهداد با استقبال بسيار خوب مخاطبان مواجه شد ما فهميديم که اين گروه ديگر جايگاه خود را پيدا کرده است که اين در کنار کمک دوستاني چون مديري و بهداد و تلاش شبانه روزي اعضاي گروه براي همه جاي تبريک دارد.
نصيري: سال 86 که گروه "دارکوب" متشکل از من، دارا دارايي، اميد حاجيلي، بابک بروجردي و حبيب مفتاح بوشهر کار خود را در عرصه موسيقي آغاز کرد ما هنرمندان جوان و کم سن و سالي بوديم که نسبت به سن و سالمان خواسته هاي ديگري داشتيم و البته سواد موسيقيمان هم نسبت به همان اندازه اي بود که کار کرده بوديم و شايد هم در اين بين با يکسري کمتجربگيها مواجه شديم که زيان هايي را هم به ما وارد کرد. اما مهم اين است که ما در همان برهه زماني با کمک يکديگر راه خود را شناختيم و در قالب يک گروه واقعي با تمام اختلاف نظرها و بحث هاي درون گروهي که داشتيم کارمان را تا امروز به خوبي انجام داديم.
اما در مورد مساله حضور بازيگران محبوبي چون مهران مديري و حامد بهداد در گروه دارکوب بايد به اين نکته اشاره کنم که حضور اين عزيزان در گروه هم به واسطه توانايي هايشان در عرصه خوانندگي و هم به واسطه شهرتشان در سينما و تلويزيون بوده است. شما اگر دقت کنيد مي بينيد که بسياري از هنرمندان سينما و تلويزيون وارد عرصه خوانندگي شدند اما براي آنها اتفاق بزرگي نيفتاد. اما وقتي قطعه "تربت" حامد بهداد به چندين شکل رميکس مي شود و قطعه "حيران " مهران مديري بعد از چند بار گوش دادن همچنان يک اثر لذت بخش است پس نمي توان حضور اين دو هنرمند در گروه را فقط به واسطه شهرتشان ارزيابي کرد.
ضمن اينکه حضور اين دو هنرمند به هيچ عنوان به منزله استفاده تبليغاتي نبوده است اگر چه من به واسطه اين حضور از هر دوي اين هنرمند صميمانه قدرداني مي کنم چرا که حضورشان باعث شد که کارهاي ما بيشتر شنيده شود. البته در روزگاري که گروههاي موسيقي رسانه قدرتمندي براي معرفي آثار خود ندارند حضور اين هنرمندان حداقل مي تواند در کنار توانايي هايشان ما را به جامعه معرفي کند. به طور طبيعي اگر اين دو هنرمند کار خود را به درستي انجام نمي داند ما از آن سو دچار آسيب هاي زيادي مي شديم بنابراين آنچه ما براي حضور اين دو هنرمند در گروه انجام داديم فکر نمي کنم کار نادرستي باشد. البته اين انتظار را هم نداريم که حامد بهداد و مهران مديري در همه آلبوم ها و کنسرت هاي حضور داشته باشند چراکه شغل اصلي آنها سينماست و گرفتار اين حوزه هستند.
به هر حال "دارکوب" کار خود را انجام مي دهد و همين که به اين موقعيت رسيديم و گروهي هستيم که مي تواند بزرگترين سالن برگزاري کنسرت را پر کند به نظر اتفاق خوبي است که جز با همکاري تک تک اعضاي گروه با يکديگر و وجود يک تهيهکننده خوب در کنار اثر ميسر نبود.
مقدم: برخي از دوستان و اطرافيانم هر وقت از برگزاري کنسرت دارکوب با خبر مي شوند از من مي پرسند که آيا حامد و مهران هم هستند؟ اين موضوع به نظرم يک سوءتفاهم ايجاد کرده که همه فکر مي کنند گروه ما، گروهي است که پشت نام حامد بهداد و مهران مديري است و از خود هنري براي عرضه ندارد. اما نکته دوم ماجرا اين است که بياييم و بخش زيباي داستان را ببنيم؛ اينکه مهران مديري و حامد بهداد علاوه بر بازيگري خواننده هاي قابلي هستند که کارهاي خوبي را تاکنون در بازار موسيقي منتشر کرده اند و اين يک هنر است که شما علاوه بر بازيگري توانايي خوانندگي هم داشته باشيد. بنابراين همان قدر که ما از وجود اين دو ستاره استفاده مي کنيم آنها هم از گروه دارکوب براي نشان دادن توانايي هاي خود استفاده مي کنند.
کاري که گروه دارکوب براي حضور اين دو بازيگر ستاره انجام داده است، استفاده از دو سوپراستار براي رساندن موسيقي به تعداد بيشتري از مخاطبان است. موسيقي که هدفش تکان دادن شعور موسيقايي جمعي است که بايد از جايي آغاز شود و چه بهتر که از حضور اين دو بازيگر توانمند براي رسيدن به هدفي ارزشمند استفاده شود. گروه دارکوب کار بسيار سختي دارد چرا که بايد بين موسيقي خاص و موسيقي عامه پسند تعادل ايجاد کند که اگر در بين صحبتهاي بچه ها دقت کنيد همين چند بار تنظيم ها را تغيير دادن خود نشاندهنده حساسيت کار است. البته که ما ميتوانيم خاصتر از اينها عمل کنيم اما فعلا سياست گروه اين است که با مخاطب متعادل تر رفتار کند چرا که اگر مي خواستيم خاص تر به موضوع نگاه کنيم به زور مي تواستيم يک سالن 800 نفره را پرکنيم چرا که مخاطب ما خاص مي شود و به طور طبيعي مخاطب خاص هم در اقليت قرار دارد.
* دفتر موسيقي وزارت ارشاد طي اين سالها بيشتر تمرکز خود را روي موسيقي پاپ گذاشت که البته اين شيوه متمرکز در سطوح مياني بود. وهيچ گاه هم نتوانست به اساس و اصول اين نوع گونه موسيقي و همچنين نوع نگاه جامعه به آن به سياستهاي کلي دست پيدا کند. حالا سوال من از آقاي حسين خاني به عنوان يک تهيه کننده قديمي اين است که چرا صنف توليدکننده آثار موسيقايي پاپ تلاشي براي ارتقاي سطح کيفي آثار پاپ انجام نمي دهند و اصولا هم به سياستهاي مديريتي اعتراض قانوني و عقلاني نداشتند؟
حسين خاني: ببنيد ما در اين سالهايي که گذشت خيلي اذيت شديم چرا که موسيقي به نوعي با مانع به جلو مي رفت. البته اين موانع عليرغم نظر شما در موسيقي پاپ بيشتر ديده شد و دوستان حتي جلوي رفتنش را هم مي گرفتند. اما ما خوشبين بوديم و ايستاديم و مبارزه کرديم و در حال حاضر مي بينيم که اين مبارزهها ثمرات خود را داده است و خوشبختانه به نظر مي آيد سيستم مديريتي عرصه فرهنگ و هنر با حضور آقاي جنتي به عنوان وزير ارشاد و آقاي مرادخاني به عنوان معاون هنري دچار تغييرات مثبتي خواهد شد چرا که وي فردي است که موسيقي را مي شناسد و جرات کاري را که مي خواهد انجام دهد، دارد و اين موضوع بسيار خوبي است که مسوولان قبلي با وجود تمام زحمت ها انجام ندداند و به نوعي ابتکار عمل در دست آنها نبود و چيزهايي که به آنها ديکته مي شد انجام مي دادند بنابراين ما هم نمي توانستيم در اين فضا به راحتي حرکت کنيم.
از اين جهت اميدوارم با اين تغييرات بتوانيم اقدامات قابل قبولي را براي ارتقاي موسيقي پاپ در کشورمان انجام دهيم. البته بايد بايد به اين نکته هم اشاره کنم که توليد آلبوم ليوا گروه دارکوب توسط شرکت ايران گام هم در راستاي معرفي يک اثر با کيفيت در عرصه موسيقي پاپ و عامه پسند انجام گرفته است. من اعتقاد دارم پشت آثار گروه دارکوب يک فکري است که هميشه بايد با احترام به آن نگاه کرد و به اين گونه آثار صرفا به عنوان يک اثر توليد صرف نگاه نکرد.
* هميشه توليدکنندگان آثار موسيقايي قبل از انتشار آلبوم خود در بازار موسيقي از عنصر غافلگيري و متفاوت بودن اثر خود براي فروش بيشتر حرف ميزنند، اما وقتي اين آلبومها وارد بازار موسيقي مي شوند حرفي براي گفتن ندارند. آيا شما هم در معرفي اين آلبوم به گفتمان "متفاوت" در ارائه يک موسيقي متفاوت اعتقاد داريد؟
نصيري: يکي از امتيازات توليد اين آلبوم حضور نوازندگان برجسته اي است که هر کدام در ساز تخصصي خود در رديف اولين هاي موسيقي ايران قرار دارند بنابراين آنچه براي من و البته تهيه کننده اثر مهم بود دعوت از نوازندگاني بود که صرفا براي پرداخت يک دستمزد عادي و توليد يک آلبوم عادي کار نمي کنند. هرکدام از اين هنرمندان به نظر من جزو بهترين هاي موسيقي پاپ کشورمان هستند که حضور هريک از آنها مي تواند به متفاوت بودن آلبوم کمک زيادي کند.
يکي ديگر از قابليت هاي اين آلبوم که مي تواند نسبت به ساير آثار موسيقايي متمايز جلوه کند محتواي قطعات است که هرکدام به سهم خود حرفي براي گفتن دارند و مخاطب مي تواند با گوش دادن چند بار قطعات به چيز جديدي برسد. تفکر دارکوب در عين حالي که يک تفکر ريتم محور است ارائه يک موسيقي پر محتوا و تفکر برانگيز است که من با توجه به شناخت نوازنده ها و قطعات تنظيم شده آن از اين آلبوم به عنوان يک آلبوم خاص ياد مي کنم و به جرات مي گويم که اين آلبوم در تنوع و تنظيم قطعات بي نظير است که اگر اين چنين نبود توليد آن دو سال طول نمي کشيد.
* چه راهکاري براي عدم پخش غير مجاز قطعه هاي داراي مجوز آثار موسيقايي در شبکه هاي ماهواره اي داريد؟ آيا دارکوب هم تاکنون قرباني چنين رويکردي در پخش آثار موسيقايي شده است؟ و اصولا چرا هنرمندان فعال اين عرصه تلاشي براي بهبود اين روند نمي کنند؟
نصيري: وقتي آلبوم تصويري گروه دارکوب در فروشگاهها منتشر شد بسياري از شبکه هاي ماهواره اي قطعات مختلف اين آلبوم را بدون اجازه نشان دادند که البته اگر بخواهيم شخصي به ماجرا نگاه کنيم حداقل مي تواند برايمان تبليغ خوبي باشد که کار ما بيشتر ديده مي شود. اما نکته حائز اهميت در اينجاست که تا زماني که اهالي موسيقي رسانه قدرتمندي براي تبليغ و معرفي آثار خود نداشته باشند و قانون کپي رايت همچنان مورد بي مهري قرار گرفته باشد کارهاي ما هم بدون هيچ ضابطه اي در شبکه هاي غير مجاز پخش مي شود.
وقتي کارهاي دارکوب بدون اجازه صاحبان اثر در آگهي هاي بازرگاني و حتي تيتراژهاي تلويزيوني پخش مي شود ديگر چه انتظاري مي توانيم در صيانت از آثار فرهنگي داشته باشيم؟ اين خيلي ناراحت کننده است که هيچ نهادي به انتقادات ما کمترين توجه را هم نمي کند و اجازه مي دهد آثار ما به راحتي و بدون حقوق مادي و معنوي اثر در رسانه هاي مختلف پخش شود. بنابراين من از همه طرفداران دارکوب مي خواهم براي کمک به ما هم که شده آثار را اورجينال خريداري کنند، اثري که قيمت آن از يک ساندويچ هم کمتر است.
حسامي: تا زماني که تلويزيون ما برخورد مناسبي با گروههاي موسيقي ندارد و حاضر به پخش قانوني کليپ هاي مجوزدار وزارت ارشاد هم نيست اتفاقي براي پخش قانون مند آثار موسيقايي در کشور نمي افتد و شبکه هاي ماهواره اي هم به راحتي به کار خود ادامه مي دهند. اما تنها خواهشي که من در اين دوران بي قانوني در حوزه موسيقي مي توانم از علاقه مندان داشته باشم اين است که اگر کارها را هم دانلود مي کنند لااقل آنها را بعد از دانلود خريداري کنند.
مقدم : جامعه موسيقي ديگر به اين بي مهري هاي حوزه پخش عادت کرده است. گويي ديگر پخش غير مجاز آثار موسيقايي به کسي بر نمي خورد. البته که اهالي موسيقي هم آنطور که شايسته است کار را به سرانجام نرسانده اند. بنابراين لازم است مسوولان دولتي هم اين فرصت را به هنرمندان موسيقي بدهند که براي يکبار هم که شده بدانند مشکلات پيش روي موسيقي در کشورمان چيست؟