جام جم/ نفيسه روشن گفت: فيلم «مايا» قصه مربوط به دختري به نام مهربانوست که ببر کوچکي را پيدا ميکند و طي چند سال با او همراه ميشود. براي نشان دادن رشد اين ببر و گذشت اين چند سال، از سه ببر مختلف استفاده شد.
کارتون معروف «کتاب جنگل» را حتما به ياد داريد؛ همان که پلنگ سياهي به نام باگيلا، نوزاد پسري به نام موگلي را در جنگلهاي هندوستان پيدا ميکند. چهار سال پيش هم فيلمي هاليوودي به نام «زندگي پاي» ساخته شد که قصه همراهي ناگزير يک پسر با يک ببر درنده خوي بنگال به نام ريچارد پارکر را روايت ميکرد. اما هيچ کدام از اين دو اثر مشهور خيلي نشاني از واقعيت ندارد؛ زيرا اولي يک فيلم انيميشن است و کاملا بيخطر و دومي هم با انواع و اقسام جلوههاي ويژه توليد شده و خطري بازيگر نقش پسر را تهديد نميکرد.
از اين نظر بايد به شجاعت نفيسه روشن آفرين گفت که در فيلم سينمايي «مايا» ساخته هادي رحيمي خواص و به تهيهکنندگي داريوش باباييان، بدون هيچ جلوه ويژهاي همبازي يک ببر بنگال شد.
چطور شد در فيلم «مايا» بازي کرديد؟
حدود سه سال پيش به طور خيلي اتفاقي از طريق دوستان فعال محيط زيست با ببري از نژاد بنگال آشنا شدم که 20 روزه بود. او مادرش را از دست داده بود و در باغوحش مشهد نگهداري ميشد. در اين سه سال از هرفرصتي براي رفتن به مشهد و ديدن مايا استفاده ميکردم که اين مساله باعث شد يک ارتباط عاطفي و وابستگي روحي ميان ما ايجاد شود. سال گذشته که براي حضور در يک مراسم خيريه به مشهد رفتم، کارگرداني به نام آقاي هادي رحيمي از اين علاقه و ارتباط مطلع شد و گفت «چه ايده جالبي». همانجا پيشنهاد داد که از اين ارتباط استفاده کند و زندگي آخرين ببر مازندران را بسازد. متاسفانه ما ببر مازندران را براي هميشه از دست دادهايم و تنها گونه ببري که در ايران داريم، ببر بنگال است. صدور مجوزها و پيشتوليد هم شش ماه طول کشيد و سرانجام آذرماه سال گذشته فيلم در شبهجزيره ميانکاله مازندران کليد خورد تا اين که مدتي پيش فيلم آماده شد و روز جمعه در پارک پرديسان و در ساختمان اصلي حفاظت محيط زيست کشور براي اولين بار و طي يک اکران خصوصي به نمايش درآمد.
کمي هم از کار کردن در اين پروژه بگوييد.
گروه توليد که همگي خوب و حرفهاي و کاربلد و مهربان بودند و بخوبي توانستند از پس ساخت يک فيلم بسيار سخت برآيند. کار کردن با سه قلاده ببر در سنهاي مختلف ـ سه ماهه، سه ساله و پنجساله ـ واقعا کار دشواري است. پيش ميآمد که گروه صدا و تصوير مدتها و در شرايط بد آب و هوايي منتظر ميماندند تا بتوانند يک لحظه کوتاه را شکار کنند.
چرا از سه ببر استفاده شد؟
چون قصه مربوط به دختري به نام مهربانوست که ببر کوچکي را پيدا ميکند و طي چند سال با او همراه ميشود. براي نشان دادن رشد اين ببر و گذشت اين چند سال، از سه ببر مختلف استفاده شد.
من اگر بازيگر بودم، حتي با دريافت صد ميليون تومان هم حاضر نبودم با يک ببر همبازي باشم؛ شما چطور با سه ببر کار کرديد؟!
(ميخندد) من که با مايا از بچگي آشنا بودم، اما به هرحال کار با حيوانات آن هم درندگان ريسک بالايي دارد. به هرحال بازيگر است و صورتش و اگر هرکدام از اين ببرها يک چنگ به صورتم ميانداخت، وضعيت نگرانکننده ميشد. البته من مطمئن بودم که مايا هيچ وقت چنين کاري نميکند. اين تصور ما انسانهاست که فکر ميکنيم حيوانات وحشي هستند، اما گاهي خوي وحشيگري در انسانها هم ميتواند وجود داشته باشد. هر وقت حاشيه آسايش و امنيت ما دچار خدشه شود، ما هم خشمگين و پرخاشگر ميشويم. حيوانات اگر احساس امنيت داشته باشند، هيچ وقت رفتار غيرطبيعي از خود نشان نميدهند.
خاطره بامزه يا احيانا وحشتناکي در حين فيلمبرداري داريد؟
ببر پنجسالهاي به نام البرز که در کار حضور داشت، طولش به اندازه يک خودروي پرشيا بود و وزن خيلي زيادي هم داشت. در يکي از صحنهها برادرم که فيلمبردار پشت صحنه بود و يکي ديگر از اعضاي گروه فيلمبرداري، در ارتفاع پنج متري قفس مشغول فيلمبرداري بودند. درواقع در جايي قرار داشتند که هيچ کس فکر نميکرد، خطري آنها را تهديد کند. برادرم و همکارش چشمشان پشت ويزور دوربين بود و اصلا متوجه نزديک شدن البرز نشدند. اما در عرض فقط چند ثانيه ببر سنگين وزن، خودش را به ارتفاع پنج متري و بالاي قفس رساند. البته خوشبختانه با حضور بموقع مربي ببر، اتفاق بدي نيفتاد و همه چيز ختم به خير شد. با وجود رفع خطر، تا مدتي همه از اين اتفاق شوکه بودند. بجز اين، باز هم خطرهايي از بيخ گوش گروه فيلم گذشت، اما ما اين خطرها را به جان خريديم تا هشدار دهيم اگر ببر مازندران را از دست دادهايم، براي حفظ يوز ايراني تلاش کنيم که در حال انقراض است. بهتر است الان به فکر باشيم تا 50 سال بعد فيلم حسرتباري درباره يوز ايراني نسازيم.
هنرمندان محبوب و شناخته شده، چقدر ميتوانند هشدارهاي تاثيرگذار و آگاهي بخشي درباره وضعيت محيط زيست و زيست جانوري به مردم بدهند؟
قطعا حضور و مشارکت و فعاليت هنرمندان دراين زمينه بسيار تاثيرگذار است و آنها براساس وظيفه و مسئوليت اجتماعي که دارند، بايد در اين زمينهها اطلاعرساني کنند و به مردم پيام بدهند. همين چند وقت پيش بود که عکسي از يک فوک درياي خزر را در صفحه شخصيام در اينستاگرام به اشتراک گذاشتم و با بيش از هزار کامنت روبهرو شدم مبني بر اينکه آيا درياي خزر هم فوک دارد؟ معتقدم ما در زمينه شناخت محيط زيست کشورمان و انقراض گونههاي مختلف جانوري دچار فقر فرهنگي هستيم و نياز به اطلاعرساني داريم.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد