فردا/ اشعار مولانا و سعدي و تنظيم و آهنگسازي شنيدني هشتمين آلبوم محسن چاوشي دليل اين يادداشت نيست، حال خوب خواننده و شنونده، مهمترين بهانه براي نوشتن از «امير بيگزند» است.
هنوز هستند مردماني که وقتي حرف از موسيقي پاپ ميشود ريتم شش و هشت و چشم و ابروي معشوقه و مفاهيمي نازل و تکراري که در بيشتر ترانهها با قافيههايي متفاوت تکرار ميشود را به ياد ميآورند. محسن چاوشي صاحب جايگاهي در موسيقي پاپ کشور است که هر ترانهاي بخواند مخاطبان زيادي آن را گوش خواهند داد، حال با کيفيت و فاخر، حال سطحي و نازل، پس ميتواند سوار بر نام بزرگ خود هرآنچه ميخواهد به مخاطب ارائه دهد.
مفاهيمي مثل اذان و مؤذنزاده، روضه، جانباز و خونينشهر و بسياري ديگر از موضوعات باارزش، مفاهيمي نيستند که بهراحتي در يک آلبوم موسيقي کنار هم قرار بگيرند طوري که هم جذابيت هنري داشته باشند و هم در راستاي هدف اثر باشند و به طور کلي حق مطلب ادا شود. وسواس هنري و سختگيري صاحب اثر در آثار قبلي او هم ديده شده بود ولي وقتي براي تهيه اين آلبوم حدود 2 سال زمان گذاشته ميشود حتماً همانقدر هم قابل تأمل خواهد بود.
هنرمند متعهد يعني حرفهاي بزرگش را در قالب حرفهاي بزند، اينگونه نه کليشه ميشود و نه شعاري و نه بهانهاي ميدهد به دست خالهزنکهاي فرهنگي که به مفاهيم والا، متلکاندازي کنند. فضاي امروز موسيقي کشور و ترانههايي که از فضاي مجازي و شبکههاي ماهوارهاي پخش ميشوند عمدتاً نازلاند و مخاطب سادهپسند هم کم و بيش پيگير اين موج موسيقايي است، چه اين شرايط را حاصل تقاضا بدانيم چه حاصل عرضه، واقعيت تلخي است که حتي هنرمندان مشهور را هم وارد اين موج ميکند و با توجه به اشعار سطحي و ريتميک که هيچ سنخيتي با ادبيات کهن اين سرزمين ندارد، آسمان هنر کشور را هر روز ابريتر از گذشته ميکند.
«خلجانهاي روحي آدمها» عبارتي است که خود محسن چاوشي در وصف حال و هواي «امير بيگزند» گفته است و چه توصيف بجايي و چه اجراي قابل درکي که تا اين حد حس و حال هنرمند را به مخاطب تزريق ميکند. تلفيقي از «من خود آن سيزدهم» و «پاروي بيقايق» آثار قبلي چاوشي البته با سطحي بالاتر و همچنين چند ترانه با قالبي جديد در بين آثار هنرمند، تجربهاي کمنظير در اين عرصه را براي شنونده ايراني رقم ميزند.
گذشته و امروز آدمهاي اين سرزمين و خوشيها و ناخوشيهايشان در لحظه به لحظه ترانههاي «امير بيگزند» موج ميزند و با تغيير ريتم و تنظيم از تلخي به شادي و فرح ميرسند. تلخي و خوشي که با انديشه و هدف همراه شود در جان مخاطب مينشيند و حال خوب هنرمند را به مخاطب هديه ميدهد. محسن چاوشي طي عمر هنري خود پستي و بلنديهاي زيادي را گذرانده و امروز به پختگي حرفهاي قابلتوجهي رسيده. بررسي سير روند کاري او نشان ميدهد که او روزبهروز در کنار ريتم و موسيقي به محتوا نيز اهميت بيشتري ميدهد و صرفاً موسيقي را براي سرگرمي و سرخوشي لحظهاي مخاطب نميخواهد. او به فکر تعالي خود و مخاطب است، هم در موسيقي هم در انديشه.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد