آخرين خبر/ اين متن با مزه و جالب از صفحه عو چورنگ در اينستاگرام آورده شده است:
"بنام خدا/دوستان سلام/بعد از دور خوني به اتفاق بچه ها جاتون خالي توي اتاق گريم دور هم جمع ميشيم و کلي براي همديگه هنرنمايي ميکنيم *:D big grinيکي آواز ميخونه *o|\~ sing اون يکي تردستي ميکنه ،يکي ديگه کاريکاتور بچه ها رو ميکشه ، يکي هم مثل اميرمحمد فقط تو کار خوردنه..بنده هم که خب معلومه يجا آروم و قرار ندارم بشينم ،يا جلو آينه يا عين ِ پاندول ساعت در حال حرکت .يکي از همين روزا گرد هم نشسته بوديم که نميدونم چي شد يه دفعه اي رفتم تو قالب انجام چند حرکت کاراته از شما چه پنهون اگه خودنمايي نباشه بنده داراي کمربند مشکي هستم ، البته باور کنيد راستشو ميگم چون همين دوماه پيش تو بازار خريدمش خلاصه سرتونو درد نميارم حرکت اول بخير گذشت ، حرکت دوم پام گرفت به زير ميز پذيرايي و ليوان چايي و بيسکوت ساقه طلايي بود که پرت ميشد رو هوا بچه ها از خنده ريسه ميرفتن و بنده هم که مثل گوجه فرنگي قرمز شده بودم و براي اينکه کم نيارم بهشون گفتم فضاي اينجا مناسب اين کار نيست خيلي کوچيکه ونميشه کاراته کرد .همين لحظه يکيشون جواب داد”آره معلومه..تو اين کاره اي،همين کاراته! *=)) بعدش با حرکت “اوس” (احترام گذاشتن) با خونسردي از اتاق خارج شدم.ولي بايد اعتراف کنم که بدجوري ضايع شدم چون هنوز صداي خنده هاشون از اتاق مي اومد لطفا شما نخنديد!!!لطفا شما نخنديد"