ايسنا/ «جورج اورسن ولز» متولد ششم مي 1915، از بزرگترين فيلمسازان، فيلمنامهنويسان، بازيگران و تهيهکنندگان سينماي آمريکا بود که به لطف شخصيت و صداي جذاباش و نيز ساختههاي خلاقانه، يکي از مستعدترين هنرمندان قرن بيستم محسوب ميشود؛ وي در دهم اکتبر سال 1985 و در سن 70 ساگي در لس آنجلس درگذشت.
سبک خاص فيلمسازي، استفاده خلاقانه از نور، بهرهگيري بينظير از زاويههاي دوربين، تکنيکهاي صدابرداري و برداشتهاي بلند ازجمله شاخصههاي فيلمسازي اورسن ولز بودند.
اولين جرقههاي شهرت «ولز» در سال 1938 رقم خورد؛ زمانيکه کارگرداني و روايت داستان راديويي اقتباس از رمان «نبرد دنياها» را به عهده گرفت.
اين کارگردان بزرگ سينماي جهان در سال 1941 با ساخت اولين فيلم بلند خود بر اوج قله شهرت ايستاد. «همشهري کين» که خود وي در آن نقش «چارلز فاستر ولز» را ايفا کرد، امروزه به عقيده بسياري از منتقدين بهترين فيلم تاريخ سينماي جهان است که ولز در حاليکه فقط 25 سال داشت آن را مقابل دوربين برد.
ولز در سال 2002 در دو نظرسنجي جداگانه که ازسوي انجمن فيلم بريتانيا انجام گرفت، بهعنوان بهترين کارگردان تمام ادوار سينماي جهان انتخاب شد. وي درعرصه بازيگري نيز بسيار مستعد بود، بهطوري که رتبه شانزدهم فهرست 100 بازيگران برتر تاريخ هاليوود را در فهرست انجمن بازيگران آمريکا در اختيار دارد.
ولز متولد 1915 در ويسکونسين در خانوادهاي متمول و صاحب نفوذ بود که در چهار سالگي شاهد جدايي پدرومادرش بود و در 9 سالگي مادرش را از دست داد. پس از مرگ پدر، وي به اروپا و شهر دوبلين مهاجرت کرد و به عنوان بازيگر تئاتر مشغول به فعاليت شد.
موفقيت او تا آنجا ادامه يافت که به آمريکا رفت و همزمان با اجراي تئاتر، در راديو شروع بهکار کرد. اولين فعاليت اورسن ولز در هاليوود، گويندگي نمايشنامه راديويي «خانواده رابينسون» در سال 1940براي راديو RKO بود؛ هرچند پيش از آن وي در تلاش براي ساخت اقتباس سينمايي از رمان «قلب تاريکي» اثر «جوزف کونراد» بود.
اما در سال 1941 بود که اورسن ولز سومين پيشنهاد ساخت فيلم را به کمپاني RKO ارائه کرد و مورد قبول قرار گرفت که نتيجه آن ساخت شاهکار سينماي جهان يعني «همشهري کين» بود. وي با اينکه فقط 25 سال داشت، اما کارگرداني، تهيهکنندگي، نگارش فيلمنامه و نقشآفريني در اين فيلم را بهعهده گرفت.
اين فيلم که ساخت آن 10 هفته به طول انجاميد، با حضور معروفترين عوامل فيلم هاليوود، از جمله «گرگ تولند» ساخته شد که اورسن ولز او را سريعترين فيلمبردار هاليوود ميدانست. «همشهري کين» در 9 بخش نامزد جوايز اسکار بود که فقط در رشته بهترين فيلمنامه اصلي موفق به دريافت جايزه شد.
اگرچه آکادمي اسکار توجه لازم را به اين فيلم نداشت، اما «همشهري کين» توانست در طول سالها بهعنوان بهترين فيلم تاريخ سينما شناخته شود. هرچند به تاخير افتادن زمان اکران و توزيع نامناسب فيلم موجب شد تا ميزان فروش آن چندان چشمگير نباشد.
در دهه 60 دانشکدههاي فيلمسازي از «همشهري کين» بهعنوان واحد درسي استفاده ميکردند و تعدادي از بزرگان سينماي فرانسه چون «ژان لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» از اين فيلم الهام گرفتند.
دومين فيلم بلند اورسن ولز «امبرسونهاي باشکوه» بود که در سال 1942 براساس کتاب برنده جايزه پوليتزر نوشته «بوت تارکينگتون» ساخته شد. وي علاوهبر تهيهکنندگي، در اين فيلم ايفاي نقش نيز داشت.
اورسون ولز فيلم بعدي خود را اثري مستند به نام «همهاش واقعيت است» در برزيل ساخت که نيمي از بودجه يک ميليون دلاري آن را دولت آمريکا متقبل شد. اين فيلم به واقع يک تبليغ دوران جنگ براي دولت آمريکا بود تا کشورهاي آمريکاي لاتين را از اتحاد با ديگر قدرتها منع کند.
پس از بازگشت به هاليوود، اورسن ولز با استقبال کمپانيهاي فيلمسازي همراه نشد که علت اصلي آن عدم موفقيت دو فيلم قبلي وي بود. بههمين دليل بار ديگر به کار در راديو رو آورد.
از فيلمهاي بعدي اورسن ولز که کارگرداني و بازيگري آن را برعهده داشت ميتوان به «غريبه»(1946)، «بانويي از شانگهاي»(1948)، «آقاي آرکادين»(1955)، «نشاني از شر»(1958)، «محاکمه» (1963)، «ناقوسهاي نيمهشب» (1966)، «قصه جاويدان»(1968) و «براي تقليد» (1975) اشاره کرد.
اورسن ولز در سال 1952 جايزه بزرگ جشنواره کن را براي «اتللو» دريافت کرد. در سال 1959 بهترين بازيگر کن شد و در سال 1966 جايزه بيستمين سال تاسيس جشنواره کن و جايزه بزرگ دستاورد فني اين جشنواره را کسب کرد. در سال 1970 شير طلاي افتخاري ونيز به وي اعطا شد و در سال 1971 جايزه اسکار افتخاري را گرفت.
وي در ادامه موفقيتهايش در سال 1983 جايزه لوچينو ويسکونتي را از جوايز «ديويد دوناتلو» معروف به اسکار سينماي ايتاليا کسب کرد؛ در سال 1984 جايزه يک عمر دستاورد هنري را از انجمن کارگردانان آمريکا گرفت.
اورسن ولز روز دهم اکتبر 1985 در سن 70 سالگي در لسآنجلس درگذشت. وي با وجود آنکه در زمان خود کمتر مورد توجه قرار گرفت، امروزه يکي از کساني است که از لحاظ جنبههاي بصري سينما بسيار مورد تحسين است و فيلم «همشهري کين» او عنوان بهترين فيلم اول يک کارگردان در تاريخ سينما را در اختيار دارد.