نماد آخرین خبر

هشدار؛ ارواح وارد می شوند

منبع
برترين ها
بروزرسانی
هشدار؛ ارواح وارد می شوند
برترين ها/ فيلم «شکارچيان روح» شايد براي ما چندان شناخته شده نباشد ولي طرفدارانش آن را يکي از مهم ترين فيلم هاي ژانر علمي- تخيلي مي دانند. نخستين فيلم «شکارچيان روح» (Ghost Busters) در سال 1984 (1363) اکران شد. در آن زمان با توجه به داستان فيلم، انتظار زيادي از آن نمي رفت، اما در کمال تعجب، شکارچيان روح، يکي از پرفروش ترين و محبوب ترين فيلم هاي آن سال شد. طي سال هايي که از ساخت اين فيلم مي گذرد، نه تنها از محبوبيت آن کم نشده، بلکه محبوبيت آن بيشتر هم شده است. تا جايي که عده اي به شيوه اي اغراق آميز اين فيلم را بهترين فيلم تاريخ سينما معرفي مي کنند و مي گويند هرگز از ديدنش سير نمي شوند. چگونه چنين فيلمي با چنين موضوعي که به راحتي مي توانست در گذر زمان به فراموشي سپرده شود، توانست به چنين شهرتي برسد؟ چرا همين الان هم محصولاتي با محوريت اين فيلم فروش نسبتا خوبي دارند؟ و در آخر چرا فيلم جديدي که با اين موضوع ساخته شد، برخلاف انتظارها اصلا محبوب و پرفروش نشد؟ داستان از کجا شروع شد؟ ايده اصلي فيلم به «دن آيکرويد» (Dan Aykroyd)، نويسنده و بازيگر اين فيلم، بر مي گردد. او از زمان کودکي به پديده هاي ماورايي علاقه داشت و ايده اين فيلم زماني به ذهنش رسيد که مشغول خواندن مقاله اي درباره فيزيک کوانتوم و فراروانشناسي(!) بود و همزمان چند فيلم هم با موضوع روح ديده بود. او به ذهنش رسيد با موضوع شکار ارواح، کمدي اي بنويسد و در آن از پژوهش هايي هم که تا آن زمان انجام شده بود، استفاده کند. داستاني اصلي اي که آيکرويد نوشته بود، بسيار جاه طلبانه محسوب مي شد. در داستان اصلي، او گروهي شکارچي روح در زمان، فضا و حتي بعدهاي مختلف به سفر مي رفتند و غول هاي عظيمي را ناکار مي کردند. همچنين لباس آن ها خيلي خشن و بيشتر شبيه نيروي ضدشورش بود. در ضمن نسخه اوليه فيلمنامه بسيار حجيم و به قول «ايوان ريتمن» (Ivan Reitman)، کارگردان فيلم در حد و اندازه «کتاب شماره تلفن ها» (کتابي مثل «کتاب اول» خودمان) بود. همچنين در ابتدا قرار بود داستان فيلم در آينده بگذرد، اما ايوان ريتمن، کارگردان فيلم پيشنهاد داد داستان به شهر نيويورک منتقل شود. بد نيست بدانيد دن آيکرويد تحت تاثير پدربزرگش اين فيلمنامه را نوشت. پدربزرگي که به گفته آيکرويد قصد داشت با ساخت راديويي با جهان ارواح ارتباط برقرار کند. بعد از اين که آيکرويد فيلمنامه را به ايوان ريتمن پيشنهاد داد، همان اول معلوم شد هزينه چنين فيلمي بسيار بالاست به همين دليل طي چند ماه به کمک «هارولد راميس» (Harold Ramis) فيلمنامه نويس، فيلمنامه به کلي بازنويسي شد. به اين ترتيب فيلمنامه اي خلق شد که از ايده هاي خلاقانه آيکرويد و مهارت راميس در واقعي نشان دادن اين ايده ها بهره مي برد. هنگام فيلمبرداري هم بداهه گويي هاي «بيل موري» (Bill Murray)، ستاره کمدي آن سال ها هم، کمک زيادي به طنز فيلمنامه کرد. هنگام فيلمبرداري مشخص شد که در سال 1975 (1354) از شبکه سي بي اس سريالي با همين نام پخش شده است. به همين دليل مسئولان کمپاني «کلمبيا»، استوديو سازنده فيلم، فهرستي از اسامي جديد را براي فيلم آماده کردند. اما وقتي استقبال مردم از اين عنوان را ديدند، تصميم گرفتند حقوق اين اسم را خريداري کنند. نکته خيلي جالب اين است که در نمايش آزمايشي اوليه اين فيلم بيش از نصف جلوه هاي ويژه صحنه هاي مربوط به ارواح آماده نبودند، اما با اين وجود تماشاگران واکنش بسيار خوبي داشتند. از آن جا بود که معلوم شد به احتمال زياد اين فيلم بسيار پرفروش خواهدشد. چرا اين قدر محبوب شد؟ اول از همه گروه بازيگران. اين بازيگران به چنان رابطه خوبي در فيلم رسيده اند که هر ديالوگي مي گفتند به نظر بامزه بود. از همه بيشتر بيل موري که در آن سال ها در اوج دوران کاري خود بود و چنان سهل و ممتنع اين نقش را بازي کرده که انگار سال ها شغلش شکار ارواح بوده است. اين بازيگران جوري در فيلم هستند که گويا بهترين دوران زندگي خود را تجربه مي کنند. نکته اي که در کمتر فيلمي شاهد آن هستيم. دليل ديگر براي محبوبيت اين فيلم، شهر نيويورک است. موضوع اين فيلم کاملا شهري است و لوکيشين هاي متنوعي دارد. کدام فيلم با موضوع روح سراغ داريد که شخصيت هايش به جاي کلبه ها و خانه هاي تنگ و تاريک، درشهري واقعي و ملموس گردش کنند؟ دليل ديگر فيلمنامه فيلم است که توانسته به طور باورپذيري داستاني با اين موضوع را تعريف کند. خلاصه داستان کلي اين فيلم به اين صورت است: «روح ها شهر نيويورک را به تسخير خود در آورده اند و سه مرد تصميم مي گيرند اين روح ها را شکار کنند.» واقعا نوشتن فيلمنامه اي با اين خط داستاني کار سختي است. (البته شکارچيان روح، با وجود اين که به فيلم نيويورکي معروف است، اما صحنه هاي کمي از اين فيلم در نيويورک فيلمبرداري شد و کار فيلمبرداري آن عمدتا در کاليفرنيا انجام شد.) شکارچيان روح جزء معدود فيلم هايي است که توانسته مولفه هاي ژانر وحشت و کمدي را به خوبي با هم تلفيق کند، جوري که اصلا گل درشت به نظر نيايد. در اين مجموعه فيلم ها، بيش از هر چيزي شاهد قصه گويي هستيم و به قول معروف، داستان بر کل فيلم سوار است و نخواسته اند فيلمي پر از کمدي موقعيت به همراه داستاني کم رنگ داشته باشند. ديالوگ نويسي اين فيلم ها جوري است که اکنون بعد از 32 سال از پخش فيلم اصلي، هنوز ديالوگ هاي اين دو فيلم ورد زبان بسياري از افراد است. نيازي به ذکر نيست که جلوه هاي ويژه فيلم در آن زمان بسيار خلاقانه بود و افراد بسياري مجذوب همين جلوه ها شده بودند. اما در آخر يکي از مهم ترين دلايل محبوبيت اين فيلم ها آهنگ اصلي آن به خوانندگي «ري پارکر جونيور» (Ray Parker Jr) است. اين آهنگ به گونه اي است که به احتمال زياد هر تماشاگري بعد از يک بار تماشاي فيلم تا مدت ها آهنگ در ذهنش باقي خواهدماند. چرا فيلم جديد محبوب نشد؟ بالاخره بعد از سال ها انتظار، فيلم جديدي از اين مجموعه ساخته شد. البته آن طور که طرفداران دوست د اشتند، ادامه فيلم هاي قبلي نبود و پاول فيگ به عنوان کارگردان تصميم گرفت با استفاده از بازيگران زن در همان حال و هواي فيلم هاي اصلي، داستاني جديد تعريف کند. اما مشکل اصلي براي اين فيلم پيش از شروع به ساخت آن آغاز شد. وقتي که در شبکه هاي اجتماعي عده زيادي نسبت به ساخت چنين فيلمي با شخصيت هاي زن، واکنش منفي نشان دادند. وقتي تريلر اين فيلم منتشر شد، تعداد ديسلايک هاي آن رکورد زد. رکوردي که باعث شد تريلر اين فيلم در حال حاضر بيشترين ديسلايک را در بين تريلرها در سايت يوتيوب داشته باشد. البته مسئله فقط بر سر بازيگران زن نيست، مسئله اصلي تغيير بنياد اصلي آن فيلم است که اصلا به مذاق تماشاگران خوش نيامد. بسياري از سايت ها قبل از اکران اين فيلم نوشتند مهم نيست چنين فيلمي شاهکار باشد يا به شدت احمقانه، مهم اين است که فيلم شکست خواهدخورد. مسئله اصلا حملات ترول هاي اينترنتي نسبت به اين فيلم نيست، بلکه مشکل به خود فيلم اصلي بر مي گردد. درست است که شکارچيان روح، «همشهري کني»، فيلم ستايش شده اورسون ولز، نيست، ولي به فيلمي کالت و نوستالژي برانگيز تبديل شده است و در فيلم جديد، هر چقدر هم شوخي ها جذاب باشند و بازيگران در اوج بدرخشند، باز هم با فيلم اصلي مورد مقايسه قرار مي گيرد. در سال 1984 (1363) موفقيت زياد فيلم به خاطر تازه بودن نوع داستان آن بود، اکنون که همه مي دانند جريان چيست، پس کنجکاوي هم ايجاد نمي شود. در نهايت، اين فيلم با بودجه 144 ميليون دلاري فقط 218 ميليون دلار فروش کرد که شکست بدي است. شخصيت هاي اصلي فيلم پيتر و نکمن با بازي بيل موري دکتر «پيتر ونکمن» (Peter Venkman) (با بازي بيل موري) يکي از سه شخصيت داراي درجه دکترا در رشته فراروان شناسي است که در گروه فعاليت دارد. او که حرفه اصلي اش متمرکز پديده هاي ماواريي بود، به وجود روح ها اعتقاد نداشت، تا زماني که با چشمان خودش يک روح ديد او در نقش رهبر و روابط عمومي گروه عمل مي کند و خرابکاري هاي آن ها را سر و سامان مي دهد. بعضي از منتقدان اين شخصيت را به دليل رفتارهايش با «گروچو مارکس» (Groucho Marx)، کمدين معروف، مقايسه کرده اند. در سال 2008 (1387) و در نظرسنجي مجله «امپاير»، پيتر ونکمن به عنوان يکي از 100 شخصيت برتر در فيلم ها انتخاب شد. ري استنتز با بازي دن آيکرويد دکتر «ريموند استنتز» (Raymond Stantz)، هم دکترا دارد و تخصصش در مسائل تاريخ ماورايي و متالورژي است. او به کارش به شدت علاقه دارد و با توضيحات تخصصي طولاني اش حوصله همه را سر مي برد. او به همراه «ايگون اسپنگلر» (Egon Spengler) مسئول طرح تئوري هاي علمي و ساخت دستگاه هاي متنوع براي گرفتن روح ها هستند. ايگون اسپنگلر با بازي هارولد راميس «ايگون اسپنگلر» سومين نفري در گروه است که مدرک دکترا دارد. او شخصيت کم حرف و خجالتي گروه است. به دليل ساخت دستگاه هايي متنوع براي شکار ارواح، ايگون، مغز متفکر اين گروه محسوب مي شود. ايگون بسيار جدي و همان طور که در فيلم اول نشان داده مي شود، معتاد به شيريني و شکلات است. او تقريبا در 24 ساعت فقط 14 دقيقه مي خوابد. هارولد راميس، يکي از نويسندگان فيلمنامه، ابتدا قرار نبود نقش اين شخصيت را بازي کند، اما بعد از نوشتن فيلمنامه و احساس نزديکي به نقش تصميم گرفت اين نقش را خودش ايفا کند. وينستون زدمور با بازي ارني هادسون در فيلمنامه پرجزييات و اصلي «وينستون زدمور» (Winston Zedmore) (با بازي «ارني هادسون» (Ernie Hudson)) يک ارتشي سابق است که چندين مدرک دکترا دارد، اما در فيلمنامه نهايي هيچ کدام از اين موارد ذکر نشد. او شخصيتي است که هرچيزي را نشاني از آخرالزمان مي داند. اول مي خواستند ادي مورفي اين نقش را بازي کند که به دليل فيلمبرداري فيلم «پليس بورلي هيلز» امکانش پيدا نشد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد