صبح نو/ فيلم «يتيمخانه ايران» ساخته آقاي ابوالقاسم طالبي، چندي است که روي پرده سينماها قرار گرفته است. فيلمي که روايتي از قحطي بزرگ ايران در سالهاي جنگ جهاني اول در سالهاي 1296 هجري شمسي به بعد است.
درکنار مردمنگاري به شيوه مرسوم و کلاسيک، مردمنمايي در مديوم سينما با توجه به اقبال زايدالوصف افراد به تصوير، امروزه فرصت گرانبهايي است که بهسادگي از کنار آن نميتوان گذشت. انتقال اطلاعات در عصر کم حوصلگي بشر معاصر، بيشتر سويهاي ديداري دارد تا خواندني و به همين دليل ظرفيتهاي جادويي و جذاب هنر هفتم در قالب توليد آثار ارزشمند در اين شرايط در همهجاي دنيا مورد استفاده قرار ميگيرد. نگاهي به مردمپردازيهاي شاخص در قاب سينما مويد اين نکته ساده اما مهم است؛ دوگانههاي «رنج با اميد» و نيز «درد با رفاه» قرابت ديرينهاي در لايههاي معيشتي مردمان داشته و دارد.
هيچگاه سکه زندگي يکرو نبوده و صد البته اراده افراد در تغيير اوضاع نابسامان تأثير گذار بوده است. رخوت و سستي در جايي در انديشه ملل ترقيخواه ندارد و اساساً افق آينده در نگاه مردماني که ايمان و دين در پوست و جانشان آميخته، روشن است. آنچه مردمنمايي يتيمخانه ايران را از مردمنمايي موارد مشابه ديگر ممتاز ميکند، توجه توامان به اين دوگانههاست؛ در اين فيلم روح انقلابيگري و قيام عليه بيعدالتي وجود دارد و قهرمان فيلم مروج مؤلفههاي ستودني مروت، جوانمردي، انصاف، بخشش، ايثار، دستگيري از ضعيفان و انفاق است.
مردمي که قرباني قدرتهاي جهاني شدهاند
يکي از ويژگيهاي بارز کليدواژه «مردم» در فيلم ابوالقاسم طالبي، قرباني شدن آنها در معرکه و جنگ ميان قدرتهاي جهاني است؛ در جنگ جهاني اول، با وجود اعلام بي طرفي ايران، ناخواسته کشورمان درگير بلاي خانمانسوز نزاعي بينالمللي ميشود و لطمات زيادي را از اين جهت در عرصههاي مختلف متقبل ميشود. در حقيقت يکي از ويژگيهاي مهم مردم در فيلم يتيمخانه ايران، مظلوم بودن آنهاست. ظلمي که در اين فيلم از آن صحبت ميشود، از سوي بيگانه سوداگر و غير خودي منفعتطلب و نه خودي همرگوريشه بر ايراني جماعت تحميل ميشود؛ اين احساس مظلوميت در جريان فيلم مخاطب را به سمتوسوي تظلمخواهي پيش ميبرد و محرک احساسات ارزشمند استقلال خواهي،وطن دوستي و دفاع از آب، خاک و تماميت ارضي است.
بهطورکلي وقايع اجتماعي 2 دستهاند؛ دسته اول رويدادهايي شيريناند که وجهه مثبتي داشته و عمدتاً حماسي و غرور انگيزند؛ پيروزيها ،فتحها، پيشرفتها و... در اين دسته قرار ميگيرند. دسته دوم رويدادهاي تلخياند که وجهه منفي داشته و غالباً غمبار و تأثر برانگيزند؛ شکستها، ناکاميها، تجاوزها، بندها و... در اين دسته قرار ميگيرند. قحطي و اشغال ايران در طي سالهاي ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ از سنخ دوم است و فيلم يتيم خانه ايران رويکردي عبرت پژوهانه نسبت به اين واقعه اجتماعي دارد.
نفي دل سپردن به بيگانه
اين فيلم متوقف در تم تاريخي و دوره زماني خاصي نميشود و در پسِ تلخي آن عنصر بصيرتافزايي و هوشياري را پيشکش مخاطب ميکند؛ اينکه نبايد دل به بيگانه سپرد و دلخوش به وعدههاي سر خرمن او شد. در طول تاريخ اين سرزمين منافع استبداد چه از نوع داخلي و چه از نوع خارجياش ارجح بر منافع ملت قلمداد ميشود و اصلاح وضع نامساعد روزگار جز به همت خود امکانپذير نيست از جمله نکات آموزنده و ذيقيمتي است که در اين فيلم بر آنها تاکيد ميشود.
آخرين ساخته ابوالقاسم طالبي، برخلاف رويه متعارف در سينماي به اصطلاح روشنفکري کشورمان، سراغ سياهنمايي نميرود و سياهيهاي منعکس در اين فيلم، حقايق تلخ و گزندهاي است که در حيات گذشته و تاريخ اين ملت حقيقتاً رخ داده است؛ بنابراين در تحقق آن شک و شبههاي وجود ندارد. نکته مهم ديگري که در اين فيلم قابل ذکر است تبيين منطقي و درست نسبت مصائب اجتماعي و معضلات جاري در جامعه با مقوله سياست و امر حکومت است؛ يتيمخانه ايران نگاهي ريشهيابانه و جريانشناسانه به گرفتاريهاي جامعه ايراني عصر خود دارد و از اين منظر با رويکردي منصفانه و مستند به حقايق تاريخي ميکوشد تا تصور ذهني مخاطب را از مسببان و عاملان داخلي و خارجي بروز يک واقعه اجتماعي بر مردم ايران در برههاي خاص سامان بخشد.
نگاه به سياست مزورانه انگليسيها
سياست روبه مسلکانه انگليسيها از ديرباز تا امروز سياستي مزورانه، خودخواهانه و جاهطلبانه بوده است؛ نشانه کوچکي از اين نوع سياست را -که بيگانه با اصول مسلم انساني و اصول اخلاقي اوليه نوع دوستي و حقوق نخستين بشر يعني «حق حيات» است -ميتوان در فيلم يتيمخانه ايران مشاهده کرد. تلقي غرب از شرقيان، موجوداتي است که اساساً هم رتبه با انسان غربي نيستند؛ اين تلقي در جغرافياي فکري غربيان منجر به شکلگيري مفهوم «شهروند درجه دوم» ميشود.
فهم و نقد تفاخر طبقاتي غربي-شرقي در فيلم يتيمخانه ايران يکي از اهداف قابل احترام فيلمساز بوده است. نسل کشي خاموش ايرانيان و از بين بردن نيمي از جمعيت کشور که در اين فيلم به آن اشاره ميشود، نه فقط موجب کدورت خاطر انگليسيها نميشود بلکه رضايت قلبي و دروني آنها را به دنبال دارد و اين عکسالعمل خبيثانه ماهيت پليد و شيطاني انگليسيها را هويدا ميسازد.
در طول تاريخ انگليسيها با سياستهاي ماکياوليستي شان براي رسيدن به اهداف نظامي و سياسي خود از انجام هيچ عملي فروگذار نکردهاند؛ آنها طي سالهاي ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ نيز از ملت ايران استفاده ابزاري کرده و در جهت مطامع جنگافروزانه خود سوءاستفاده کردند؛ در آن سالها انگليسيها به صورت گسترده اقلام اصلي خوراکي و مواد غذايي را از بازارهاي کشور قبضه کردند و از ورود کسري اين اقلام از خارج کشور به ايران به دلايل نامعلومي ممانعت به عمل آوردند. از سوي ديگر بدهيهاي تجاري خود را خصوصاً در صنعت نفت به ايرانيان پرداخت نکردند و در مجموع شرايط رياضتي سختي را براي ملت ايران در بعد معيشتي به وجود آوردند.
آنها بيش از 3.5 سال کشورمان را اشغال و در طي اين مدت بنيانهاي استقرار رژيم سفاک پهلوي را آرام آرام پيريزي کردند. انگليسيها در شرايط آشفته اجتماعي و اقتصادي جاري در جامعه آن زمان زمينه را براي ظهور منجيمآبانه رضاخان مير پنج مهيا کردند. به عبارتي ديگر همانگونه که در فيلم يتيمخانه ايران به تصوير درآمده است از اوضاع بغرنج پيش آمده انگليسيها نهايت سوءاستفاده را کردند. به هر تقدير قحطي سالهاي ۱۲۹۵ تا ۱۲۹۷ در ايران از حيث جامعهشناختي يک واقعه اجتماعي و به تعبير دقيقتر يک فاجعه اجتماعي است و فراموشي، سکوت و هرگونه بايکوت در برابر اين فاجعه خيانت به حافظه تاريخي ملت رشيد ايران است.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد