نماد آخرین خبر

ماجرای عشق و عاشقی علی حاتمی و همسرش

منبع
سيمرغ
بروزرسانی
ماجرای عشق و عاشقی علی حاتمی و همسرش
سيمرغ/علي حاتمي کارگردان بزرگ کشورمان در ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ در تهران متولد شد و در ۱۵ آذر ۱۳۷۵ از دنيا رفت. ***** ازدواج علي و زهرا حاتمي برخلاف آنچه به نظر مي رسد اصلا ساده و بديهي نبود. آن روزها زهرا خوشکام بازيگر معروفي بود و در دو سال فعاليتش کلي فيلم سينمايي بازي کرده بود. از طرف ديگر علي حاتمي هم کارگردان جواني بود که اسمش با فيلم هاي متفاوتي که کارگرداني مي کرد سر زبان ها افتاده بود اما با وجود همه مشترکاتي که يک بازيگر و يک کارگردان جوان هم دوره مي توانند با هم داشته باشند، اين زوج تا قبل از آشنايي اتفاقي شان هرگز با هم برخوردي نداشتند؛ به همين دليل هم بود که اگر علاقه دورادوري به وجود آمده بودبه خاطر عدم برخوردشان، همانطور دورادور باقي مانده بود و تا مدت ها فقط از دور، آن هم توي دلشان هم را تحسين مي کردند؛ به خصوص زهرا خوشکام که هميشه در مصاحبه هايش از جوان محجوب و معقولي حرف مي زد که قصد دارد با او ازدواج کند. جواني که بعدها معلوم شد خيالي بوده و وجود خارجي نداشته و در واقع آرزوي زهرا خوشکام بوده که به وسيله علي حاتمي به حقيقت تبديل مي شود. جوان معقول و محجوب و هنرمندي که دوران آشنايي تا ازدواجش با زهرا خوشکام زمان زيادي طول نکشيد اما همين دوران کوتاه آغازي بود براي يک زندگي طولاني و خوش که طعم شيرينش هنوز در کام زهرا خوشکام مانده و مي شود آن را در نامه هايش خواند. گرچه سال هاست با کسي درباره آن حرف نمي زند و ترجيح مي دهد قصه روزهاي بعد از علي آقا را فعلا از مطبوعات دور نگه دارد. اول آشنايي علي حاتمي و زهرا خوشکام قرار بود فيلمي به کارگرداني علي حاتمي ساخته شود. لوکيشن، يکي از شهرهاي شمالي بود و به همين دليل همه عوامل جمع شدند و به آن شهر رفتند و نکته جالب ماجرا هم اين بود که زهرا خوشکام از طرف تهيه کننده به عنوان نقش اول زن فيلم در نظر گرفته شده بود؛ فيلمي که هرگز ساخته نشد اما فرصتي به وجود آورد براي آشنايي دو جوان 26 و 23 ساله که هرگز نتوانسته بودند از نزديک يکديگر را ببينند. اينطور که زهرا خوشکام مي گويد، همان روزهايي که به خاطر پيش توليد مترسک در شمال بودند هر دويشان فهميده اند به هم علاقه دارند اما هيچ کدام اين علاقه را بروز نداده اند. با وجود اينکه در شمال هيچ حرفي بين شان رد و بدل نشده باز هم زهرا خوشکام داستان آن شمال رفتن و کلا فيلم هرگز ساخته نشده مترسک را مهمترين عامل رسيدنشان به هم مي داند. «علي را به بهانه خلق اثري به نام مترسک شناختم. گويي «مترسک» پل محکمي بود تا چشم اندازي مملو از سبزه، گل و درخت به سوي درياي خزر، تا عشق ميان من و او را رقم زند. مترسک ساخته نشد اما فقط چند هفته بعد ميثاق زندگي مشترک ما بسته شد.» داستان هم اينطوري بوده که بعد از آمدن به تهران بالاخره علي آقاي حاتمي پيشقدم مي شود و مثلا به بهانه اينکه درباره فيلم ساخته نشده حرف بزنند زهرا خوشکام را به شام دعوت مي کند؛ شامي که احيانا در طول آن هيچ حرفي درباره فيلم و مترسک و سينما و اينها زده نشده چون در پايان آن زهرا خوشکام بدون اجازه بزرگترها و البته به طور غيررسمي، بله را به کارگردان جوان مي گويد؛ بله اي که تا روز عقدشان که فقط چند هفته بعد بوده به جز خانواده هايشان هيچ کسي از آن خبردار نمي شود و بين خودشان مي ماند. و اما عشق علي حاتمي و همسرش علي و زهرا حاتمي تا 3 ماه بعد از عقدشان با هيچ نشريه اي گفتگو نکردند. با اينکه خبر ازدواجشان در روزنامه ها و مجله هاي آن روزها مثل بمب ترکيده بود، هيچ کسي خبر موثقي از ماجرا نداشت. به خصوص اينکه در مراسم ازدواج شان هم چهره هاي سينمايي و تلويزيوني حضور چنداني نداشتند و همين هم باعث شده بود مراسم خيلي سري باقي بماند اما بالاخره بعد از 3 ماه علي حاتمي با روزنامه ها صحبت کرد و گفت زندگي شان ساده تر و بي دردسرتر از آنچه فکر مي کردند شروع شده و از اين به بعد هم مثل سابق به کارهايشان مي رسند. يعني علي کارگرداني مي کند و همسرش هم بازيگري اما چيزي نگذشت که همه متوجه شدند عشق به خانه و زندگي و نوزاد تازه از راه رسيده بر عشق زهرا به بازيگري چربيده و از آن به بعد کمتر اتفاق افتاد که زهرا در فيلمي بازي کند. البته هميشه دورادور نقش هايي را به عهده مي گرفت و بازي مي کرد اما در واقع نقش همسري براي علي آقاي حاتمي و مادري براي ليلا، آن روزها بزرگترين و مهمترين نقش هايي بود که زهرا آنها را قبول کرده بود و با عشق و علاقه به آنها مي پرداخت. عشق و علاقه و رضايتي که مي شود آن را در لبخندهاي اين خانواده کوچک که در عکس هايشان ثبت شده به خوبي ديد. باز هم دوربين اينطور که دوستان نزديک زهرا مي گويند او هميشه عاشق سينما بوده و در طول سال هايي هم که از بازي دور بود به صورت حرفه اي کارها را دنبال مي کرد و همان نقش هاي کوتاهي که بازي مي کرد هم باعث شده بود به عنوان يک هنرپيشه از يادها نرود اما آن چيزي که يک بار ديگر به طور جدي او را چهره کرد و براي خودش هم بازي جدي به حساب مي آمد نقش اميرزاده خانم در سريال اميرکبير بود. نقشي که برايش از جذاب ترين نقش هاي دوران بازيگري اش بود. زهرا حاتمي معتقد است عشق سرشاري که در زندگي با علي داشته، باعث شده نقش همسر عاشق و وفادار اميرکبير را با تمام وجود درک و بازي کند و البته همين عشق هم باعث شده سختي هاي آن کار و سخت تر از آن در ماجراي هزاردستان و شهرک سينمايي اش هميشه کنار همسرش باشد. «از صفا و محبت زندگي مان کمک گرفتم و در کنارش نقش همسر فداکار اميرکبير را ايفا کردم. با او ادامه دادم راه پر فراز و نشيب و خطير شهرک سينمايي هزاردستان را تا خلق شاهکار هزاردستان.» زندگي بعد از مرگ علي حاتمي زندگي مشترک شان 25 سال طول کشيد و حاصل آن تک دختري به نام ليلا بود. البته در گفتگوهايي که در سال اول ازدواج شان کرده اند، زهرا گفته است يک پسر و يک دختر مي خواهد و علي آقا هم گفته است طرفدار خانواده پرجمعيت است اما به هر حال انگار ليلا براي آنها همه چيز داشته و به همين دليل فرزند ديگري وارد خانواده حاتمي نشده تا بعد از فوت علي حاتمي اين خانواده تا مدت ها دو نفره بماند. حالا زهرا حاتمي تنهاست و مثل همه مادربزرگ ها سرگرم خانواده دخترش و نوه هايش است. بعد از علي آقا، زهرا حاتمي هيچ وقت نخواست مصاحبه کند يا درباره همسرش حرفي بزند. نه حرف زد و نه دليل حرف نزدنش را گفت. هر چيزي هم که از او مي دانيم مربوط به نامه ها و يادداشت هاي گاه به گاه و عاشقانه اي است که به بهانه تولد علي آقا مي نويسد. زني که هرگز از رفتن زودهنگام همسرش گله اي نکرد و هميشه از شيفتگي اش به او گفت، شيفتگي که در لحظه لحظه زندگي مشترک زهرا و علي حاتمي به خوبي قابل مشاهده است. زهرا حاتمي شيفته و عاشق همسر هنرمندش بود. عشقي که باعث شد سر ميز اولين شام بله بگويد، سه هفته بعد بنشيند پاي سفره عقد، يک سال بعد مادر شود و 25 سال همسرداري کند و سال هاي بعد از او را هم عاشق مردي بماند که براي او هنرمندي بي نظير است. «دريغا نمي دانستم هجراني ابدي در انتظار ماست و چطور جدايي مان زودهنگام رقم مي خورد. دريغا دست سرنوشت فرزندي عاشق هنر ايران را شتابان از دامان مردمش ربود.» با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد