نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

«پیمان قاسم‌خانی»؛ سرمایه‌ سرگرمی‌سازی سینمای ایران

منبع
بروزرسانی
«پیمان قاسم‌خانی»؛ سرمایه‌ سرگرمی‌سازی سینمای ایران
رويداد 24/ قاسم‌خاني يکي از سرمايه‌هاي سرگرمي‌سازي در سينماي ماست. سينمايي که فقدان سرگرمي يکي از معضلات مهم آن است به وجود امثال قاسم‌خاني نياز دارد تا بتواند هم به لحاظ اقتصادي رشد کند و هم کمدي‌هاي خوش‌ساختي مثل ورود آقايان ممنوع را جايگزين نمونه‌هاي نازل اين ژانر نمايد. پيمان قاسم‌خاني خيلي دير و پس از سال‌ها فيلم‌نامه نويسي به فکر ساخت اولين فيلمش افتاده. فيلمي که هر چند اثر شاخصي محسوب نمي‌شود اما توانسته به تمام اهدافي که از پيش براي خود تعيين کرده برسد. خوب بفروشد، لحظات مفرحي براي تماشاگران رقم بزند و کاري کند که قاسم‌خاني به عنوان يک کارگردان پذيرفته شود. اما پيش از ساخت خوب‌ ، بد ، جلف قاسم‌خاني نويسنده‌اي زبردست و خوش قريحه در عرصه سينما و تلويزيون کشور به حساب مي‌آمد. نويسنده‌اي که توانست فرديتش را ضمن کار با غولي مثل مهران مديري حفظ کند و امضاي شخصي خودش را در نوشته‌هايش داشته باشد. تبحر و چيره‌دستي قاسم‌خاني به حدي بود که پس از جدايي او از مديري، مديري ديگر نتوانست اثر طنز شاخصي در تراز آن‌چه با قاسم‌خاني خلق کرده بود بسازد. تبحر قاسم‌خاني در نوشتن فيلم‌نامه‌هاي طنزآميز به حدي بالا بوده و هست که بسياري از آثاري که از روي نوشته‌هاي او ساخته شده‌اند بيشتر فيلم او هستند تا کارگردان. ردپاي پررنگ قاسم‌خاني را مي‌توان در آثاري همچون ورود آقايان ممنوع، نقاب و مکس ملاحظه کرد. آثاري که بيش از آن‌که محصول خلاقيت کارگردان باشند محصول نبوغ و تبحر قاسم‌خاني هستند. قاسم‌خاني حتي زماني که کنار نام‌هاي بزرگ قرار گرفته فرديت خودش را به عنوان نويسنده به خوبي حفظ کرده و توانسته هم‌پاي کارگردان و بازيگران در ساخت يک محصول آبرومند سينمايي سهيم باشد. مارمولک، نان، عشق و موتور1000 و طبقه حساس چنين آثاري هستند. قاسم‌خاني کارش را با حضور در کلاس‌هاي فيلمنامه‌نويسي مرکز آموزشي باغ فردوس آغاز کرد. راز و رمز و فنون نوشتن را در آن‌جا آموخت و فعاليت رسمي‌اش در سينما را با فيلم من زمين را دوست دارم در سال 1372 در سينما آغاز کرد. ردپاي علائق قاسم‌خاني را مي‌توان در همين اولين نوشته سينمايي‌اش به خوبي ملاحظه کرد. خلق يک دنياي فانتزي که براي گرفتن خنده از تماشاگر بيش از هر چيز روي عناصر اغراق آميز تاکيد مي‌کند و سعي دارد داستاني غيررئاليستي تعريف کند از جمله اين عناصر هستند. قاسم‌خاني بعد از اين تجربه فيلم‌نامه بوي خوش زندگي را براي ابولحسن داوودي بازنويسي کرد و در فيلم عاشقانه عليرضا داوودنژاد به عنوان بازيگر حضور به هم رسانيد. اين دو تجربه دستاورد چنداني براي قاسم‌خاني به همراه نداشت. خصوصاً تجربه بازيگري که يک فاجعه تمام عيار محسوب مي‌شد و آنقدر بد بود که قاسم‌خاني تا سال‌ها قيد بازي در فيلم‌هاي سينمايي را بزند. سال 1376 قاسم‌خاني به تلويزيون آمد و سريال فراموش‌شده گالري9 را نوشت. اما در سال 1377 بود که با نوشتن فيلم‌نامه مشترک دختري با کفش‌هاي کتاني بار ديگر نامش بر سر زبان‌ها افتاد. فيلم که متاثر از فضاي فرهنگي پس از دوم خرداد ساخته شده بود به نوعي اثري خط‌شکن به حساب مي‌آمد. دختري با کفش‌هاي کتاني يکي از اولين فيلم‌هايي بود که فرار دختران از خانه را دست‌مايه خود قرار داده بود. هر چند که فيلم در بازبيني‌مجدد و پس از هجده سال قدري کهنه به نظر مي‌رسد اما همچنان فيلم مهمي است و يادآور دوره‌اي مهم در حيات فرهنگي/سياسي ايران زمين. بعد از نوشتن دختري با کفش‌هاي کتاني قاسم‌خاني به تلويزيون بازگشت و چندين قسمت از مجموعه هتل مرضيه برومند را نوشت. مجموعه‌اي جذاب و شيرين که بيش از هر عنصر ديگري ردپاي خود برومند در جاي جاي سريال به چشم مي‌خورد. پس از آن با نوشتن چند قسمت از سريال خانه ما بخشي ديگر از علائق خود در ژانر فانتزي را پيگيري کرد تا آن‌که در سال 1380 همراه با ابولحسن داوودي فيلم‌نامه کمدي بسيار موفق نان، عشق و موتور 1000 را نوشت. فيلم يک تلفيق بسيار موفق از عناصر فانتزي، مسائل سياسي روز و داستاني شبه رمانتيک به حساب مي‌آمد و پر بود از شوخي‌هاي تصويري درخشاني که نوشتنشان کار هر کسي نيست. فيلم اکران بسيار موفقي داشت و توانست بحث‌هاي فراواني را ميان اهالي سينما و منتقدان برانگيزد. اما سال 1381 را مي‌توان سال اوج‌گيري قاسم‌خاني ناميد. همراهي با مهران مديري به عنوان اصلي‌ترين قطب طنز تلويزيون و خلق دنياي خيالي برره در سريال پاورچين چنان نقطه اوجي را براي قاسم‌خاني و مديري رقم زد که تا سال‌ها هيچ‌کدام از آن‌ها نتوانستند به آن نزديک شوند. قاسم‌خاني با خلق دنياي خيالي برره توانست نيشترهاي عميقي به خلقيات منفي ايرانيان بزند و عادات و رفتارهاي غلط ما را به شدت نکوهش نمايد. رفتارهايي مثل پاچه‌خواري، زير آب زني و دروغگويي که به وفور در جامعه ايران ديده مي‌شد براي اولين بار و با صراحتي کم‌نظير پيش چشم مخاطب قرار گرفت. از طرف ديگر قاسم‌خاني با خلق تيپ‌هاي به شدت جذاب توانست طيف‌هاي مختلف فکري در ايران را نمايندگي کند تا همه مردم بخشي از رفتارهاي غلط‌شان را در سريال ببينند و با آن به شدت همذات‌پنداري کنند. اما بعد از اين سريال قاسم‌خاني يکي از جنجالي‌ترين فيلم‌نامه‌هايش را به سفارش منوچهر محمدي نوشت. مارمولک که براي اولين بار باب شوخي با لباس روحانيت را گشوده بود و سعي داشت تا در مرز خطوط قرمز حرکت کند و به نرمي از آن‌ها عبور نمايد. قاسم‌خاني در کنار پرويز پرستويي و کمال تبريزي نقش به سزايي در تاليف اين اثر داشت و بار به ثمر نشستن بسياري از شوخي‌هاي فيلم به روي دوش متن قاسم‌خاني بود. هر چند فيلم چند گاف وحشتناک روايي داشت اما انقدر شوخي‌هايش به جا بود و داستانش را به گرمي تعريف مي‌کرد که مخاطب لحظه‌اي به اشتباهات روايي‌اش فکر نکند و از آن استقبال خيره‌کننده‌اي نمايد. فيلم‌نامه بعدي قاسم‌خاني هم اثر پرفروشي از کار درآمد. مکس يک کمدي موزيکال وطني بود که دست‌مايه‌هاي سياسي فراواني را درون خودش مي‌پروراند. اين فيلم که لحظات طنزآميز خودش را بر مبناي تضاد مکس با موقعيتي که در آن قرار گرفته بنا نهاده بود به فيلمي پرفروش تبديل شد. فيلمي که برخي از لحظات طنزآميز آن مثل برگزاري جلسه هيئت دولت به صورت موزيکال از ياد نرفتني است. نقاب هم اثري جذاب و متفاوت در کارنامه قاسم‌خاني به حساب مي‌آمد. اثري که کمدي نبود و يک تريلر جذاب با نگاه به نمونه‌هاي هاليوودي به حساب مي‌آمد. فيلم چند توئيست و پيچ داستاني غافلگيرکننده دارد که به تماشاگر رو دست مي‌زند و او را شوکه مي‌نمايد. در اين فيلم بر خلاف آثار قبلي قاسم‌خاني با پاياني تلخ مواجه هستيم که شخصيت‌هاي اصلي در آن کشته مي‌شوند. قاسم‌خاني بعد از نوشتن فيلم‌نامه نقاب چند سالي از فضاي سينما جدا شد و به تلويزيون بازگشت. بازگشت قاسم‌خاني به تلويزيون مساوي بود با خلق يکي ديگر از آثار طنز تلويزيوني موفق او و مديري. شب‌هاي برره که به ريشه‌ها و نحوه زيست مردم دنياي خيالي برره در گذشته مي‌پرداخت. اين سريال توانست خيلي زود مخاطبين انبوهي را جذب کند و بسياري از تکيه کلام‌هاي مورد استفاده در اين سريال به سرعت بين مردم رايج شد. اين تکيه کلام‌ها در زمان پخش سريال به قدري بين مردم متداول گشت که برخي اساتيد زبان فارسي به سريال معترض شدند و در برابر آن موضع گرفتند و اعلام کردند اين سريال در صدد آسيب زدن به زبان فارسي است. سال بعد قاسم‌خاني مجموعه آيتمي فضانوردان را براي شبکه خانگي نوشت و کارگرداني کرد. باغ مظفر و مرد هزار چهره ادامه همکاري موفقيت‌آميز زوج مديري/قاسم‌خاني به حساب مي‌آمد. از باغ مظفر استفاده خلاقانه تيم نويسندگان از مباحث تبليغاتي بيش از هر چيز در خاطر‌ه‌ها باقي مانده است. اما مرد هزار چهره که اقتباس آزادي از يک رمان ترکي به حساب مي‌آمد بار ديگر موفقيت عظيمي را براي تيم مدير/قاسم‌خاني رقم زد. استفاده از تم امتحان پس داده يک غريبه در موقعيت‌هاي غلط اينجا هم جواب داد و مسعود شصت‌چي به عنوان يک انسان آداب‌دان و تا حدي بي‌عرضه که در موقعيت‌هاي اشتباهي قرار مي‌گيرد توانست بار ديگر دل مخاطبان را به دست بياورد و سريال را بدل به موفق‌ترين سريال نوروز آن سال نمايد. در سال 1388 سرانجام طلسم غيبت قاسم‌خاني در سينما شکسته شد و او با سن‌پطرزبوگ به عنوان نويسنده و بازيگر به سينماها بازگشت. بازگشتي که مي‌توان به آن عنوان نسبتاً موفقيت آميز را اهدا کرد. مشکل فيلم‌نامه سن‌پطرزبورگ آشفتگي آن است. تعدد داستانک‌ها به اين فيلم‌نامه آسيب جدي وارد آورده و نويسنده نتوانسته قصه منسجمي را براي مخاطبان خود تعريف کند. از طرف ديگر اين فيلم قاسم‌خاني بازيگر را هم به مردم معرفي کرد. بازيگري که اين‌بار بر خلاف فيلم عاشقانه خوب بازي مي‌کرد. قاسم‌خاني سرپرستي نويسندگان سريال رامبد جوان را در همين سال به عهده گرفت. سريالي که به خوبي توانست در قالبي فانتزي دغدغه‌هاي مهمي را در زمينه حقوق شهروندي و محيط زيست را مطرح کند. سال 1389 هم سال موفقيت‌آميزي براي قاسم‌خاني بود. نوشتن سريال موفق ساختمان پزشکان و کمدي بسيار خوب ورود آقايان ممنوع که اولي با استقبال گسترده مخاطبان مواجه شد و دومي به يکي از پرفروش‌ترين آثار سينمايي سال بدل شد موفقيت بزرگي را براي قاسم‌خاني رقم زد. قاسم‌خاني در سال 1391 بار ديگر بازيگري را تجربه نمود که حاصل اين تجربه حضور نسبتاً موفقيت آميز در فيلم آقاي محمودي و بانو بود.بعد از نوشتن طبقه حساس که دستاوردي براي او و تبريزي محسوب نمي‌شد او در تلويزيون سريال موفق پژمان را نوشت که نان موقعيت به شدت بکر و پرداخت درست اين موقعيت را مي‌خورد. قاسم‌خاني توانست در اين سريال زواياي پنهان زندگي يک فوتباليست به آخر خط رسيده را در قالب طنز به خوبي نشان دهد.بعد از مشاوره در يکي دو پروژه تلويزيوني قاسم‌خاني عظمش را براي کارگرداني اولين فيلمش جزم کرد.خوب، بد، جلف اولين تجربه کارگرداني قاسم‌خاني به عنوان آخرين دستاورد سينمايي او هم‌اکنون روي پرده سينماهاي کشور است. فيلمي که شايد ضعف‌هاي متعددي داشته باشد اما مانند تمام آثاري که قاسم‌خاني نوشته و کارگرداني کرده در ارتباط با مخاطب بسيار موفق بوده و توانسته به فروشي رويايي دست پيدا کند. قاسم‌خاني يکي از سرمايه‌هاي سرگرمي‌سازي در سينماي ماست. سينمايي که فقدان سرگرمي يکي از معضلات مهم آن است به وجود امثال قاسم‌خاني نياز دارد تا بتواند هم به لحاظ اقتصادي رشد کند و هم کمدي‌هاي خوش‌ساختي مثل ورود آقايان ممنوع را جايگزين نمونه‌هاي نازل اين ژانر نمايد.