صبح نو/ قصه ما و فيلمهاي ضد ايراني، قصه امروز و ديروز نيست. بلافاصله پس از انقلاب اسلامي ايران در سال 1978، موجهاي متعددي از اينگونه فيلمها روي پرده رفت. هاليوود در اين بين با ساختن آثاري چون «آرگو»، «300»، «بدون دخترم هرگز» و... پيشتاز رقابت بر سر عداوت با ايران است؛ اما چند وقتي است که با يک پديده نسبتاً جديدتر مواجه شدهايم: ساخته شدن فيلمهاي ضد ايراني و ضد اسلامي توسط ايرانيان مقيم خارج از کشور. «تهران تابو» آخرين ورژن از اين فيلمهاست.
سال 2007، مرجانه ساتراپي، طراح و کاريکاتوريست متولد رشت که حالا فرانسوي شده، اقتباسي انيميشني از کتابهاي مصور خودش «پرسپوليس» انجام داد و با اين اثر پا به جشنواره بين المللي فيلم کن گذاشت. ساخته ساتراپي، به عنوان يکي از فيلمهاي بخش مسابقه، نامزد نخل طلاي مشهور فستيوال شد و در نهايت هم جايزه هيأت ژوري را به خود اختصاص داد. در همان زمان، سوني پيکچرز کلاسيک که در سالهاي اخير دايه مهربانتر از مادر فيلمهاي ايراني شده، پخش جهاني «پرسپوليس» را بر عهده گرفت و حتي توانست اين اثر را نامزد اسکار بهترين انيميشن سال هم بکند. هر چند سطح انيميشن «رتاتويي» ديزني و پيکسار آن قدر بالاتر بود که نگذاشت به صورت طبيعي «پرسپوليس» برنده اسکار شود.
سياهنمايي عليه سرزمين مادري
دقيقاً 10 سال بعد، نوبت «تهران تابو» ميشود که به جشنواره کن برود. هر چند اين اثر آن قدر ضعيف بوده که جايي در بخش رقابتي نداشته و به بخش جنبي هفته منتقدان تبعيد شده است. جايي که به فيلمهاي اول و دوم کارگردانها اختصاص پيدا کرده و اسپانسر جايزهاش هم يک شرکت توليد ماشينهاي اسپرسوساز و وابسته به کمپاني نستله است. «تهران تابو» يک فيلم انيميشني ديگر است که به کارگرداني علي سوزنده از آلمان و با قصد بازنمايي تابوهاي جنسي ايران بعد از انقلاب ساخته شده است. سوزنده که بيشتر به عنوان انيماتور شناخته ميشود با «تهران تابو» دومين تجربه خود در زمينه کارگرداني را به ثبت رسانده است. او قبلتر در سال 2010 انيماتور مستند «موج سبز» ساخته علي صمدي احدي، در حمايت از فتنه سال 1388 بوده و حالا در دومين تجربه کارگرداني، دوباره سراغ سياه نمايي عليه کشور مادريش آمده است. با اين تفاوت که اين بار علي صمدي احدي، تهيه کننده اثر به حساب ميآيد.
صداي بيگانه هم در آمد
هجمه «تهران تابو» عليه کشورمان آن قدر زياد است که حتي صداي دبورا يانگ، منتقد معروف هاليوود ريپورتر که نسبتاً از فيلم خوشش آمده را هم در آورده است. يانگ در يادداشت مفصل خودش نوشته که هر صحنه فيلم، نکتهاي سياسي در مورد دين و سرکوبي سياسي در زندگي خصوصي اشخاص در ايران دارد و اين موضوع آن قدر زياد است که گاهي فکر ميکنيم فيلمساز فهرستي از قوانين سرکوبگرانه و هنجارهاي اجتماعي داشته و بايد همه را وارد اثرش ميکرده است. جالب اين که يانگ با کنايه به سينماي ايران در انتهاي مطلبش مينويسد که با وجود همه اينها، «تهران تابو» چيزي ندارد که پيشتر در آثار فيلمسازان ايراني نديده باشيم! او با اشاره به نام فيلم «عصباني نيستم!» نوشته که اعدام محکومان در ملأ عام را پيشتر در اثر رضا درميشيان ديده و مواد مخدر و زن خياباني هم که ديگر تبديل به بخشي اساسي در فيلمهاي سينماي اجتماعي شده است.
جاي خالي فيلمهاي وطنپرستانه
وقتي «پرسپوليس» در جشنواره بين المللي فيلم کن اکران شد، معاون وقت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي طي نامهاي به رايزن فرهنگي دولت فرانسه در ايران، اعتراض رسمي کشورمان را به نمايش اين انيميشن در فستيوال اعلام کرد. اما با گذشت يک دهه، نه تنها اتفاق خاصي نيفتاد، بلکه ديگر جشنوارههاي دنيا هم به پخش فيلمهاي ضد ايراني رو آوردند. ساخته شدن فيلمهايي مثل «سنگسار ثريا ميم.»، «دختري که شبها تنها به خانه ميرود»، «زير سايه»، «شرايط»، «رقصنده صحرا»، قسمت دوم فيلم «300»، «آرگو» و بيش از 10 فيلم ديگر از بعد سال 2007 و بردن جوايز متعدد توسط آنها از اسکار بهترين فيلم توسط «آرگو» بگيريد تا جوايز سطح پايين در جشنوارههاي محلي- به وضوح نشان دهنده اين موضوع است که تاکتيک نامههاي اعتراض آميز جواب نداده و بايد جواب محصول فرهنگي را با محصول فرهنگي داد. اوضاع وقتي بدتر ميشود که تعداد فيلمهاي ضد ايراني يک دهه گذشته را با فيلمهاي وطن پرستانه توليد کشورمان مقايسه کنيم. حتي فارغ از اکران جهاني چنين فيلمهايي، ما حتي براي مخاطب داخلي هم پاسخ قابل قبولي نداريم. در خبرها خوانديم که فيلم «کوروش» آقاي مسعود جعفري جوزاني وارد پروسه توليد شده است. اين قطعاً خبر خوبي است اما با يک گل بهار نميشود. وقت آن رسيده که دوربينها را از آپارتمانها و کنج کافهها بيرون بياوريم و به دغدغههاي جديتر بپردازيم، به اين اميد که سالي چند فيلم ملي هم حداقل روي پرده سينماهاي خودمان ببينيم.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار