گفتگویی با حاج محمدرضا طاهری از جبهه تا مداحی اهل بیت(ع)
باشگاه خبرنگاران
بروزرسانی
باشگاه خبرنگاران/ نوآوريهاي او در شيوه مداحي هرچند به مذاق بسياري از جوانان خوش ميآمد اما باعث اعتراض عده ديگري شده بود که اساسا با اين روشهاي جديد مشکل داشتند. با اين حال خيلي زود ثابت کرد که استفاده از روشهاي جديد مداحي بهمعناي ناديده گرفتن شيوههاي سنتي نيست.او تلاش کرد هر دو شيوه را در نقطهاي بههم برساند. به همين دليل کمکم فضاي جامعه تلطيف شد و مخالفان نيز به جمع موافقان پيوستند.
برنامههايي که او همراه محمود کريمي در مهديه تهران اجرا ميکرد هنوز که هنوز است در حافظه خيليها مانده و صداوسيما به بهانههاي مختلف آنها را پخش ميکند. آن مداح جوان حالا يکي از پيشکسوتان و صاحبنظران عرصه ستايشگري اهل بيت شده و امروز که محاسنش رو به سفيدي رفته، با کولهباري از تجربه حرفهاي شنيدني زيادي درباره مداحي، مجالس اهل بيت و نقش هياتها در شکلگيري سبک زندگي دارد. اتفاقا امروز پسر بزرگ او نيز به جمع مداحان جوان پيوسته و نکتههاي شنيدني بسياري درباره مداحي و فضاي خانوادگي مداحان دارد.
محمدرضا طاهري امروز يکي از مداحان تاثيرگذار کشور است. از کجا شروع کرديد که امروز به اين جايگاه رسيديد؟
البته اينطور که ميگوييد نيست. گاهي مردم فکر ميکنند يک نفر وضع مالي بسيار خوبي دارد و او را بهعنوان سرمايهدار حساب ميکنند ولي وقتي حساب جارياش را چک ميکنيد، ميبينيد يک ميليون هم ندارد! ما هم در اصل همينگونه هستيم. به خودم که نگاه ميکنم ميبينم چيزي ندارم وحساب جاريام خالي است. اگر چيزي هم داشته باشم بهخاطر دوران رويايي دفاع مقدس است که با بهترين بندگان خدا مراوده داشتم.
خيلي کمسن و سال بوديد که به جبهه رفتيد. درست است؟
13 ساله بودم که براي اولين بار اعزام شدم ولي هميشه گفتهام از برکت همنشيني با افرادي که واقعا مثل برادرانم بودند، درسهاي زيادي گرفتهام.
از همان زمان مداحي را شروع کرديد؟
تقريبا. البته پيش از جبهه هم مداحي ميکردم ولي در جبهه پررنگ شد. آن زمان بيشتر در زمين صبحگاه پادگان دوکوهه و حسينيه حاج همت مداحي ميکردم اما اولين اعزام من براي مداحي، پادگان ابوذر گيلانغرب بود. البته عدهاي ميخواستند اين مداحي اول و آخر من باشد. به همين دليل ميخواستند من را از گردان اخراج کنند!
جرمتان چه بود؟
کارهاي نو تا زماني که جا بيفتند مخالفاني دارند. آن زمان حاج منصور ارضي دست به نوآوري زده بودند. من از ايشان ياد گرفته بودم که بچهها با ذکر «حسين جان» هروله کنند و سينه بزنند. خدا شهيد بهمن نجفي را رحمت کند. فرمانده گردان ما بود، ميگفت مگر اينجا رقاصخانه است؟ چرا اينقدر بالا و پايين ميپريد؟البته آن موقع بهخاطر سن کمي که داشتم از حرف او ناراحت شدم که چرا نسبت به روضه امام حسين اينگونه سخن ميگويد. شهيد نجفي براي آنکه جلوي اين کارها را بگيرد، با قاطعيت گفت هر کس ميخواهد در گردان بماند بايد تعهد بدهد از اين کارها نکند! من هم از گردان انتقالي گرفتم و رفتم.اگر شهيد نجفي شورهاي امروز مجالس را ميديديد، حتما از کوره درميرفت. شايد اگر شورهايي که بچههاي اين دوره ميگيرند زمان جنگ وجود داشت حتما حکم تکفير ما را ميدادند. البته حق داشتند چراکه به اين سبک مداحي اصلا آشنايي نداشتند. يادم هست يک دوره نوارهاي حاج منصور قدغن شده بود تا اينکه کمکم جا افتاد.
يعني آغازکننده اين تحول حاج منصور بود؟
بله، نخستين کسي که شکل مداحي هيات و روضهها را تغيير داد حاج منصور بود. البته ايشان استادي بهنام مرحوم چمني داشت که او در اين تحول بسيار دخيل بود. بعد از آن هر يک از ما در اين نوآوري دخالت داشتيم. معتقدم اين نوآوريها بايد همراه با سنت باشند. چون من در خانوادهاي بزرگ شدم که پدربزرگ مرحومم، پدر مرحومم و مرحوم داييام همگي خادم امام حسينبودند. ما نسل به نسل ذاکر امام حسين بوديم. هم اکنون يکي از نوههاي عمو و يکي از خواهرزادهام در اين راهند. ما در همه اين سالها ميگفتيم نوآوري بايد همراه با سنت باشد. بعدها متوجه شدم مقام معظم رهبري هم در يکي از برنامههاي ميلاد حضرت زهراh تاکيد داشتند نوآوري بايد همراه با سنت باشد. براي همين خدا را شکر کردم که در سالهاي گذشته راه را درست رفتيم.
شما همه افتخارتان اين است که محضر رزمندگان دوران دفاع مقدس را درک کردهايد ولي نسل جديد بهويژه مداحان نسل جديد چنين توفيقي نداشتهاند. تکليف آنها چيست؟
نميدانم اين حديث را شنيدهايد يا نه. يکبار وقتي پيامبر از جنگي برميگشت فرمود ميخواهيم با يک دشمن بزرگتر بجنگيم. همه با تعجب گفتند چه دشمن بزرگتري وجود دارد؟ حضرت فرمود بايد با نفس اماره بجنگيم. جنگ در سال ۶۷ تمام شد اما مسير فرقي نکرده. حتي اگر نسلها تغيير کنند باز مسير عوض نميشود. اکنون جوانان متدين زيادي داريم که در اين سن و سال حسرت اخلاص آنها را ميخوريم.آقا بارها فرمودهاند خيلي از جوانان و نوجوانان اين نسل ميتوانند بهتر از جوانان گذشته باشند، که البته هم هستند. من که مداحي ميکنم ميخواهم روز قيامت شرمنده شهدا نباشم و اگر آنها از من پرسيدند ما جانمان را براي دين خدا داديم؛ تو چه کردي؟ حرفي براي گفتن داشته باشم. براي همين باارزشترين و مهمترين دقايق براي من زماني است که براي امام حسين مداحي ميکنم. اصلا يکي از دلايلي که اين حرفه را بهعنوان شغل ادامه ندادم همين بود.
يعني براي اينکه نگاه مادي به مداحي نداشته باشيد، دوست نداشتيد کار اصليتان شود؟
بله، چندين بار به من گفتند اين کار ايرادي ندارد. من هم قبول دارم ولي ميگويم جوانان ما جانشان را در راه مملکت دادند. آن وقت من براي 10دقيقه مداحي مبلغ تعيين کنم؟! امام حسينg ميتواند زندگي کسي که نوکرياش را ميکند اداره کند. آقا زير دين دشمنانش نميماند، چه برسد به کسي که نوکرياش را ميکند.
يعني شما با مداحاني که از اين راه امرار معاش ميکنند مخالفيد؟
مخالف نيستم ولي بهنظرم بهتر است خادمين امام حسين اين کار را بهعنوان شغل نشناسند و حرفه ديگري داشته اشند تا چندان به پول جلسات متکي نباشند. البته ايرادي ندارد کسي حرفه و شغلش مداحي براي اهل بيت باشد اما وقتي بحث پول وسط ميآيد ديگر خيلي مسائل رنگ و بوي دنيوي پيدا ميکند.جايگاه نوکري امام حسين آنقدر والاست که بايد وزين عمل کنيم و خيلي از کارها را انجام ندهيم. در تشکيلات اباعبدالله«دلم ميخواهد» معنا ندارد. امام حسين تمام هستياش را خرج دين خدا کرد. اگر بخواهم حنجرهام را خرج دين خدا کنم نميشود کنارش پول دربيارم.
پس شما معتقديد مداحان بايد سبک زندگي خاصي داشته باشند؟
بله، وظيفه يک مداح در اين خصوص بسيار سنگين است. من به دوستانم گفتهام نبايد بگذاريم اختلاف طبقاتي بين ما و مستمع ايجاد شود. حالا اگر وضع ماليام هم خوب شد، بايد زندگي و وسايل رفاهيام طوري باشد که اختلاف طبقاتي بين من و مستمع ايجاد نشود يا در حد متعارف باشد. مردم نبايد ما را در ماشين 3۰۰، 4۰۰ ميليوني ببينند. چون نوع نگاهشان به ما تغيير ميکند. در صورتي که پول درآوردن و خرج کردن خلاف شرع نيست ولي سبک زندگي مداح بايد با توجه به همين نکتههاي ظريف شکل بگيرد.
قبول داريد که اين طرز فکر براي مداحان جديد، مثلا حسين آقاي خودتان کمي سخت باشد؟
گاهي به حسين ميگويم اگر موضوعي را زياد متذکر ميشوم براي اين است که تو دو جايگاه داري: يکي جايگاه خودت بهعنوان يک جوان است و ديگري جايگاهت به عنوان يک مداح. اين جايگاه سنگيني است. براي خودت زياد نگران نيستم. چون ميدانم جواني و اگر اين دوران بگذرد حواست جمع ميشود اما زماني که ميکروفون دستت ميگيري، آنقدر اين ميکروفون سنگين است که بايد پاي سنگين بودنش بايستي.براي همين ديگر نميتواني هر کاري را انجام دهي. بايد سبک زندگيات را اصلاح کني. با خدمت به اهل بيت و امام حسين جور درنميآيد که بگويي ميخواهم مثل بيشتر جوانان امروزي تيپ و قيافه خاصي داشته باشم. کسي به جوانان شناخته نشده ايرادي نميگيرد ولي تو را به عنوان نوکر امام حسين ميشناسند. بايد مراقب باشي کاري نکني که به دستگاه سيدالشهدا ضربه بخورد.
اتفاقا مجلس شما هميشه پر از جواناني بوده که شايد در ظاهر چندان مذهبي نباشند.
خدا را شکر. البته من از اول قصدم اين بوده که جوانان خوشپوشتر را جذب کنم. در گذشته با بعضي از رفقا که به پوشش بعضي از اين بچهها ايراد ميگرفتند برخورد ميکردم. ميگفتم ما حقي نداريم دخالت کنيم. فقط بايد کارمان را انجام دهيم. انشاءالله خودشان در مسير درست قرار ميگيرند اما به پسر خودم بهخاطر جايگاهي که دارد و هر روز وظيفهاش سنگينتر ميشود ايراد ميگيرم و گاهي سختگيري ميکنم.
حساسيت و دقت نظرتان فقط براي حسينآقاست يا اين نگاه پدرانه را به همه مداحان جوان هم داريد؟
جواب شما مصداق حديثي از امام جواداست که ميفرمايد: «انسان ابتدا بايد واعظ درونش زنده باشد تا اگر حرف و سخني به کسي گفت آن را بپذيرد». اگر واعظ درونيات خواب باشد يا خداي نکرده از بين رفته باشد اصلا فايده ندارد. ما به کساني که پذيرش دارند گوشزد ميکنيم اما با کساني که حرف گوش نميدهند کاري نداريم و سعي ميکنيم فقط نظارهگر باشيم ولي به پسرم گوشزد ميکنم اگر با بعضيها حشر و نشر نداشته باشد برايش بهتر است. بههر حال آرزوي قلبي ماست که همه جوانان موفقتر و جلوتر از نسل قبل باشند. انتظار ما اين است که نسل جديد کارهايي را که ما نتوانستيم انجام دهيم انجام دهند.
سبک زندگي خانوادگي يک مداح بايد چگونه باشد؟
در سبک زندگي يک مداح نبايد افراط و تفريط باشد. کسي که وارد تشکيلات امام حسين شد حق ندارد زندگي شاهانه داشته باشد. البته نبايد به زن و فرزندانش سخت بگيرد چراکه طبق سفارش ائمه بايد رفاه زندگي خانوادهاش را فراهم کند. نخستين دستوري که رسيده اين است که بايد يک رفاه معمولي و ايدهآل را براي زن و فرزندانمان ايجاد کنيم ولي نميشود هم در تشکيلات امام حسين خدمت کرد و هم زندگي شاهانه داشت.اصلا با هم نميخوانند. کساني که ما را به نوکري امام حسين ميشناسند انتظار دارند در راهي قدم برداريم که انتهاي آن به سيدالشهدا ختم شود. بعضي از آقايان ميگويند مگر ائمه زندگي بدي داشتند. امام حسن وضع مالي خوبي داشت. بايد به آنها بگوييم هر وقت مثل آن حضرت توانستيم سه بار همه زندگيمان را به مستمندان ببخشيم و دوباره از صفر شروع کنيم آن وقت ميتوانيم چنين ادعايي داشته باشيم. درست است. ائمه پول داشتند ولي پولشان را در راه خدا خرج ميکردند.
حسينآقا چرا ساکتي! بگو اين روزها چه کار ميکني؟
کار خاصي نميکنم. فعلا در کنکور رشته انساني شرکت کردهام و اگر خدا بخواهد ميخواهم براي ادامه تحصيل وارد دانشگاه شوم.
فرزند ارشد خانواده هستي؟
خير، من فرزند دوم هستم. يک خواهر بزرگتر و يک برادر ۷ ساله به نام عليرضا دارم.
نخستين بار کجا مداحي کردي؟ اگر اشتباه نکنم بايد در مدرسه خودت باشد؟
دقيقا اولين بار يادم نيست ولي مداحي را بهصورت رسمي در مدرسه شروع کردم. اما از سال ۸۶ يا ۸۷ بود که بهصورت جدي مداحي را ادامه دادم. نخستين بار در چيذر کنار حاجمحمود «جام شراب نوشينت» را مداحي کردم. فيلمش هم در اينترنت هست. متن و سبک نوحه را حاجمحمود براي من ساخته بود.
از نقش بابا هم در مداح شدنت برايمان بگو.
نقش پدر که صددرصد است. يعني اگر راهنمايي پدر و مادرم نبود به اين اندازه موفق نميشدم. شايد بهقول خودشان بعضي مواقع که به من ميگويند کاري را انجام نده، دليل آن را نفهمم ولي کمي که به حرفهايشان فکر ميکنم متوجه کمک بزرگشان ميشوم.
يعني اگر پدرتان حاج محمدرضا طاهري نبود مداح نميشدي؟
نميدانم. شايد مداح ميشدم ولي قطعا جايگاه امروز را نداشتم.
شاهکليد توصيههاي پدرچيست؟
پدرم هميشه ميگويد حرمت مداحي امام حسين را نگهدارم. همچنين ميگويد تو ميکروفون امام حسين را زمين بگذار، من ديگر کاري ندارم چه ميکني يا چه لباسي ميپوشي. خيلي مواقع پيش آمده که من حرمت دستگاه امام حسين را نگهنداشتهام و پدر اين مسئله را به من يادآوري کرده.
محمدرضا طاهري: حسين بسياري از مسائل را رعايت ميکند و انصافا چيزهايي را که از او خواستهام به لطف امام حسين انجام ميدهد. معتقدم هيچ نقشي در تربيت اولادمان نميتوانيم داشته باشيم الا اينکه به مرحمت اهل بيت توفيقي حاصل شود و بچهها مسيرشان مسير امام حسين و اهل بيت باشد. هميشه از امام رضاخواستهام در پناه آن حضرت باقي بمانيم و بچههايم را به او سپردهام.حتي در بحث ازدواج دخترم در سفري که با حاج سعيد حداديان به عتبات داشتيم، از حرم امام جوادتا حرم امام حسين هر جا ميرفتم ميگفتم آقا! دخترم کنيز شماست؛ خودتان ميدانيد. اگر صلاح است اين ازدواج سربگيرد و اگر صلاح نميدانيد سرنگيرد. واقعا اين مسئله را به اهل بيت واگذار کردهام. پسرم حسين را به امام رضا واگذار کردهام. انشاءالله حضرت تا لحظه آخر در مسيري که صلاح ميداند حفظش کند. در دعاي ابوحمزه ثمالي ميخوانيم: «ما در خلوت رعايت نکرديم و در جلوت هم مراقبه نداشتيم». بنابراين نوکران امام حسين حداقل مراقبه را بايد داشته باشند. چون راه که ميروند با انگشت نشانشان ميدهند.
رابطه پدر و پسري شما فارغ از بحث مداحي و مسائلي از اين قبيل چگونه است؟
حسين: پدر صميميترين رفيق من است. اگر روزي اشتباه بزرگي کرده باشم به رفيقم نميگويم ولي حتما به پدر ميگويم. شايد کسي اين حرفها را به پدرش نزند ولي صميميتي که بين ما هست باعث شده من با پدر راحت باشم. شايد بعضي وقتها ايشان حرفي بزنند و من ناراحت شوم اما وقتي با هم صحبت ميکنيم مرا قانع ميکنند. همين چند روز پيش بحثي بين ما بود که من اول بهظاهر قبول نکردم ولي در نهايت وقتي متوجه شدم پدرم دلشان با کاري که ميخواهم انجام دهم نيست، کار را کنسل کردم. البته ربطي به مداحي نداشت؛ مربوط به کارم بود.
پس هميشه به پدر چشم ميگويي؟
ماجراي چشم گفتن نيست. با هم صحبت ميکنيم و به يک نقطه مشترک ميرسيم. بهعنوان مثال قبل از ماه رمضان امسال پدر گفت ميخواهد لامپهاي مجلس را جمع کند تا هنگام مناجاتخواني فقط يک لامپ سبز روشن باشد. بههر حال پدر دنبال اين هستند که مردم مناجاتها را درک کنند و نور اذيتشان نکند. من مخالفت کردم و گفتم الان زمان اين کار نيست. بايد مناجاتهايي که خوانده ميشوند روي سايت برود تا کسي که در آمريکاست هم بتواند از آنها استفاده کند. ديگر به رسم ادب چيزي نگفتم و تصميم را به خودشان واگذار کردم. چند روز بعد فهميدم پدر مثل هميشه براي حرف من ارزش قائل شدهاند.
اينکه کمکم در جامعه بهعنوان مداح شناخته شدهاي و عکسها و فايلهاي صوتيات بلوتوث ميشوند نگرانت نميکند که تبعات منفي شهرت بهسراغت بيايد؟
بهنظرم تبعات منفياي ندارد. امثال من بايد معقولتر رفتار کنند و کارهايي که يک فرد عادي ميتواند انجام دهد انجام ندهند؛ حالا هر سني داشته باشند. بههر حال وقتي اسم ما در چند سايت و تلفن همراه پخش شود نبايد هر جور دوست داشتيم بگرديم و خيلي از کارها را بکنيم و هر جور خواستيم حرف بزنيم. اگر مريض باشيم و سلام ديگران را سرد پاسخ بدهيم ميگويند غرور سراپايش را گرفته و خودش را گم کرده. نميدانند که مريض شدهايم. اين مسئله سخت است. واقعا در اين مواقع به خدا توکل ميکنم. امتحان سختي است.
در نهايت دوست داريد در مسيري که وارد شدهايد به کجا برسيد؟
راستش نميدانم چه بگويم ولي دوست دارم مثل پدر بشوم. شايد الان پدر بگويد مثل من نشو ولي دوست دارم يکي مثل او بشوم.
بالاخره شما پشتوانه محکمي مثل پدر، پدربزرگ و عموهايتان داريد. اين يک توفيق بسيار بزرگ است.
درست ميگوييد. البته حرفي از عمومهايم نزدم. آنها استاد خيلي از مداحانند. چند روز قبل صداي عمو مرتضي از تلويزيون پخش ميشد. تحريرهايشان بسيار عالي بود. همان موقع به خودم گفتم بايد بروم اين تحريرها را از ايشان ياد بگيرم. شعرهايي که عمو مرتضي ميخواند بسيار عالياند.
حسينآقا! براي شرکت در جلسات چقدر در زمينه تاريخ اسلام و شعر مطالعه ميکنيد؟ فکر ميکنيد اينها چقدر ميتوانند در موفقيت شما تاثيرگذار باشند؟
مسلما بسيار مهم است. روزي که مطالعه ميکنم با زماني که بدون مطالعه به هيات ميروم فرق ميکند؛ هم از نظر روضه و هم از نظر منبر. هر قدر بيشتر مطالعه داشته باشيم چنته ما پرتر است و مجلس بهتري خواهيم داشت. مدتي هست که کتاب «منتهيالآمال» را مطالعه ميکنم. خواندن چنين کتابهايي براي مداحان بسيار لازم است.
حاجآقا تا حدود زيادي از شما راضياند. مادرتان چه؟
در بحث مداحي بله ولي در انجام کارهاي خانه تنبلم! چند وقت پيش با مادرم صحبت کردم و کمي دلم قرص شد که از من راضي است. يکي از دلايل رضايتش اين بود که مثل پدر نوکر امام حسينهستم. خوشحالم که توانستهام دل مادرم را شاد کنم.