نماد آخرین خبر

نگاهی به نخستین سریال  شبکه نسیم؛ به سادگی «سفر در خانه»

منبع
خراسان
بروزرسانی
خراسان/ مجموعه «سفر در خانه» به کارگرداني بهمن گودرزي و نويسندگي عليرضا مسعودي از دو هفته قبل روي آنتن شبکه نسيم رفته بود و ديشب، آخرين قسمت آن پخش شد. اين مجموعه به عنوان اولين تلاش سريال سازي در شبکه نسيم، به کام مخاطب عام شيرين آمد و با اين حال، مي توانست در دل داستاني عميق تر به ذائقه مخاطبان خاص هم پاسخ دهد. امروز به بهانه پايان پخش اين مجموعه، به بررسي آن مي پردازيم: نويسنده اي در قامت کارگردان بهمن گودرزي بعد از چند تجربه سينمايي، در نخستين تجربه کارگرداني خود در تلويزيون، بيشتر از آن که هدايت کننده باشد، همراه علي مسعودي به نظر مي رسد. در اين کار، رد پاي نويسنده را بيش از کارگردان در جاي جاي روايت و ساخت «سفر در خانه» شاهديم. مسعودي با داشتن سابقه نويسندگي و همکاري در چندين اثر تلويزيوني از اين دست، در اين مديوم پخته تر از گودرزي است و از طرفي، مسعودي از سال 87 که فيلم نامه «سفر در خانه» را نوشته، با خط داستاني «اکبر» زيسته است. نقشي که از همه متفاوت تر و شخصيت پردازي شده تر ديده مي شود و پيداست که آن را از ابتدا براي خود نوشته و روي آن وقت بيشتري صرف کرده است. همچنين علي مسعودي به جز نگارش و پيشنهاد ساخت اين مجموعه به گودرزي، در انتخاب بازيگران هم نقش داشته است. با همه اين دلايل، مسعودي تسلط بيشتري از کارگردان بر سريال و عوامل آن دارد و بايد خوب و بد سريال را هم بيشتر از هر کس ديگري به پاي علي مسعودي گذاشت. درک نويسنده از مشکلات شخصيت ها خط اصلي داستان مسعودي، خانواده اي متوسط با سه جوان دم بخت را تعريف مي کند که با مشکلات و محدوديت هاي ريز و درشت بسياري دست به گريبان اند؛ خانواده اي که بار ها در سريال هاي ديگر نمونه هاي آن را ديده ايم. آخرين نوشته علي مسعودي نيز چون قالب کار هاي طنزش «آقا و خانم سنگي»، «سه دونگ، سه دونگ» يا «سه در چهار»، روايت گر چند خانواده ساده و گرفتار است که اين بار بر بستري دراماتيک و ماجراجويانه سوار شده تا به بهانه يک سفر زيارتي به شهر مشهد، سختي هاي زندگي مردي عيالوار و بازنشسته را در کنار طرح داستان هاي فرعي ديگر به زباني طنز نشان دهد. نماياندن واقعي چالش هايي که ممکن است در مدت سفر براي هر کسي پيش بيايد، نقطه تمايز «سفر در خانه» با ديگر سريال هايي از اين دست است. از حسرت رفتن به سفري هرچند کوتاه، نداشتن بودجه انجام سفر براي کارگري بازنشسته، گرفتاري هاي رزرو بليت گرفته تا در اختيار نداشتن خودرو مناسب سفر، سختي قرض گرفتن ماشين از اقوام و خويشان، سرقت خودرو و دردسر هاي وابسته به آن، همه و همه بيانگر درک درست نويسنده از شرايط زندگي اين قشر از جامعه و آرزو هاي شان است. مشهدي بودن نويسنده هم از ديگر دلايل خلق متني نزديک به واقعيت هاي يک سفر زيارتي است. سطحي و عامه پسند با تمام نقاط قوت «سفر در خانه»، مؤلف مي توانست خط اصلي داستان را با جريان هاي فرعي با قوام تري از سرقت خودرو يا علاقه مندي به دختري با اختلاف سطح فکري و طبقاتي دست مايه کارش قرار دهد. ديالوگ ها هم در برخي از سکانس ها به قدري دم دستي و عاميانه مي شوند که گويي في البداهه از فکر بازيگر مي گذرد. همچنين بزرگ ترين حفره داستان گويي مسعودي را مي توان خالي بودن از معنا و درون مايه اي فراتر از طرح مسائل طبقات کمتر برخوردار جامعه در دل يک سفر ساده دانست که تنها براي ساعتي مفرح و سرگرم کننده مي نمايد و حرفي در لايه هاي عميق تر ندارد. کمدين هاي امتحان پس داده بازي رئال حسن پورشيرازي در نقش «آقا کريم» همسر و پدر مهربان و شريف خانواده در کنار هنرنمايي ملموس نسرين مقانلو به عنوان مادري دلسوز به انسجام و قوت ديگر نقش ها کمک کرده است. زن و مردي که با وجود کاستي هاي بسيار و قهر و آشتي هاي زندگي هاي معمولي براي حفظ کانون خانواده شان به آب و آتش مي زنند. با اين حال مخاطبان «سفر در خانه» از اين دو هنر مند سينما و تلويزيون بازي متفاوتي از ديگر کار هاي شان خاصه در اثري با درون مايه طنز نمي بينند. امير نوري و ماهان عبدي هم به عنوان کمدين هاي شناخته شده تر با وجود داشتن ديالوگ هاي طنز، شخصيت هاي تکراري هستند که فراتر از نقش هاي سابق شان چهره جديدي به نمايش نمي گذارند. دو پسر لوده که با وجود مشکلات پيش روي خانواده در مسير سفر معمولا به خوشگذراني و خوشمزگي مشغول اند. در واقع علي مسعودي در نقش داماد احتمالي و منجي خانواده «آقا کريم» ظاهر شده و بار سريال و دغدغه هايش را بر دوش مي کشد. او نقشي نزديک به خودش را بازي مي کند و به عنوان بازيگري تازه کار در مقايسه با بازي لوث شده نوري، واقعي تر نشان مي دهد. شايد علي سليماني را به خاطر خلاقيت در تغيير صدا و ميميک صورتش متفاوت از ديگر نقش آفريني ها مي بينيم. سوسن پرور هم با حجم ديالوگ ها و نقش کم رنگ تر در روند روايت داستان، با همان شخصيت شاد و سرزنده هميشگي ظاهر مي شود. در مجموع با وجود اين که هيچ يک از بازيگران اين کار هنرنمايي خاصي ارائه نمي دهند اما همين سادگي، «سفر در خانه» را طبيعي از آب درآورده است. شخصيت هايي از جنس مردم نقش آدم هاي مجموعه «سفر در خانه» از جنس خود مردم است. گاه آن قدر به افکار و رفتار هاي روزمره مردم کوچه و بازار نزديک مي شود که هرکس بخش هايي از خود را در ميان سکانس ها پيدا مي کند و اين مهم ترين دليل محبوبيت سريال در بين عامه مخاطبان است. نقش علي مسعودي در اين مجموعه تلويزيوني، نمايي از شخصيت و آرزو هاي خود اوست. پسر مجردي که به خاطر نداشتن سرپرست و حمايت از «ننه» و خواهرش تا سال ها تن به ازدواج نداده و به شغل عکاسي زيارت اشتغال دارد و به همين دليل قابل باور به نظر مي رسد. حتي نقش هاي فرعي تر مانند «ننه»، مادري دلسوز و زيادي کنجکاو و «شکوه»، خواهري کمک حال برادر و همسر، در خدمت اين واقع گرايي قصه خلق شده اند. از ديگر نقاط قوت و تمايز «سفر در خانه» نماياندن مشاغلي است که تا پيش از اين کمتر در قاب رسانه ملي ديده ايم يا در موضعي فرودست و تمسخرآميز به ياد داريم. عکاسي زيارت، کارگري کارخانه، تخيله چاه از جمله حرفه هايي هستند که با وجود دشواري و ضرورت وجودشان در جامعه، به خاطر نگاه شيک و بالاشهري برخي از فيلم سازان، کمتر راهي به فيلم و سريال ها داشته اند. در اين مجموعه، نقش «آقا کامبيز» در شغل کارگر تخليه چاه بيش از بقيه جذاب و در عين حال مفيد و بانمک نوشته شده. «کامبيز» با داشتن درد بي فرزندي، همسري عاشق و مرد کار و زندگي است و شغلش نه تنها نقطه ضعف او محسوب نمي شود بلکه شخصيتي است که همه او را در شهر سوادکوه مي شناسند و کارشان لنگ اوست. همان چهره هاي آشنا روي چهره هنرمندان اين سريال گريم خاصي نمي بينيم که اين موضوع به نزديک تر شدن مخاطبان به نقش ها و سوژه ها کمک کرده. شايد دليل کم رنگ بودن چهره پردازي را بتوان در تِم خودماني سريال جست وجو کرد تا از اين طريق هم بيشتر به ظاهر مردم شبيه شود. با اين وجود، گذاشتن مو براي علي مسعودي به منظور کمتر نشان دادن سنش در نقش پسر مجرد 35 ساله، تصنعي از کار درآمده است. در حالي که تغيير حالت موي سر علي سليماني در کنار تغيير صدا و بازي او به ايفاي نقشش کمک مي کند. ميزانسن در خدمت همذات پنداري مخاطبان يکي از مهم ترين عوامل موفقيت «سفر در خانه» به معمولي نشان دادن مجموعه احوال و عناصر وابسته به کار و زندگي آدم هاي آن برمي گردد. تماشاچي مانند غالب فيلم و سريال هاي ايراني شاهد خانه هاي لوکس و اشرافي، بازي هاي غلوشده، ماشين ها و امکانات مجلل و... نيست. چه در لوکيشن پايتخت و چه شمال، خانه هاي ساده با امکانات معمولي در کار گنجانده شده است. انتخاب لوکيشن هاي متنوع از تهران تا سوادکوه و مشهد و نما هاي لانگ شات جاده اي طبيعت شمال از ديگر جذابيت هاي سريال است. برخلاف مجموعه هاي اخير سيما، از نما هاي تيره و تار و حرکات دوربين سر دست هم کمتر استفاده شده تا بيننده هر چه بيشتر خود را در فضاي يک ملودرام خانوادگي شاد و آرام حس کند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد