نماد آخرین خبر

تهمینه میلانی در «ملی و راه های نرفته اش» نسبت به فیلم های قبلی، عصبانی تر است

منبع
خراسان
بروزرسانی
تهمینه میلانی در «ملی و راه های نرفته اش» نسبت به فیلم های قبلی، عصبانی تر است
خراسان/ لطفا کودکان را به تماشاي فيلم خشن «ملي و راه هاي نرفته اش» نبريد! خودتان هم اگر تحمل تماشاي فيلم هاي ژانر وحشت را داريد، اين فيلم را انتخاب کنيد وگرنه قيد ديدن فيلم را بزنيد. معلوم نيست چرا در سينماي ما براي تماشاي فيلم ها در سالن سينما، قوانين محدوديت سني را اجرا نمي کنند؟ مخاطب کم سن وسالي که قصد تماشاي يک فيلم اجتماعي را دارد، چرا بايد اين همه خشونت و کتک کاري را تحمل کند؟ زماني که فيلم «ملي و راه هاي نرفته اش» در جشنواره فيلم فجر انتخاب نشد، خيلي ها تعجب کردند. تهمينه ميلاني، کارگردان شناخته شده اي است و فيلم هايش معمولا از استانداردي قابل قبول برخوردار است. حالا پس از تماشاي فيلم مي توان فهميد که چه کاسه اي زير نيم کاسه بوده! تهمينه ميلاني که در فيلم هايش همواره از حقوق بربادرفته زنان مي گفت، اين بار حرف هايش را تبديل به فرياد کرده است. در لايه هاي پنهان فيلم، مي توان ردپاي کارگرداني عصباني را ديد که مي خواهد حرفش را با تعصب بيشتر به کرسي بنشاند. امروز بررسي کرديم که موضع کارگردان نسبت به فيلم هاي قبلي اش چه تغييراتي داشته است؟ سرنوشت و مجازات فيلم هاي قبلي يکي از معيار هاي خوب براي شناخت موضع گيري مولف، اين است که ببينيم در هر اثر، شخصيت هاي اصلي چه سرنوشتي پيدا مي کنند. در «دو زن»، خواستگار قبلي فرشته، همسر فعلي او را به قتل مي رساند. فرشته پس از نابودي همسرش، احساس پرنده اي را دارد که از قفس آزاد شده است! او به کار هاي عقب افتاده اش فکر مي کند و از آزادي که به دست آورده، ذوق زده مي شود.شخصيت هاي مرد فيلم «زن زيادي» نيز سرنوشتي مشابه «دو زن» پيدا مي کنند. دو شخصيت مرد به جان هم مي افتند و مرد خيانتکار با اسلحه خودش کشته مي شود. در «آتش بس»، ميلاني موضع ملايم و متعادلي درباره روابط حقوق زن و مرد داشت و به همين خاطر فيلمش با اقبال بيشتري مواجه شد. در اين فيلم، زن و مرد در نهايت به ايستگاه صلح و آرامش مي رسند و زندگي مشترک را از سر مي گيرند. در «واکنش پنجم» شخصيت زن (فرشته با بازي نيکي کريمي) در کشاکش يک تعقيب وگريز با پدرشوهرش، در نهايت تسليم مي شود. لبخند پيروزي حاج صفدر (جمشيد هاشم پور) آن قدر رذالت بار است که مخاطب براي فرشته دل مي سوزاند و او را محق مي داند. ملي و راه هاي نرفته اش اين جا ترکيبي از مجازات هاي آثار قبلي را مي بينيم. مليحه، هم سيامک را مي کشد و هم خودش را. زن قصه در کنار خط آهن، انتقام همه خشونت ها را مي گيرد و با همسرش تسويه حساب مي کند. از طرف ديگر با خوردن قرص، خودکشي مي کند تا حس ترحم بيننده را هم زنده نگه دارد. نابودي مردان در فيلم هاي ميلاني بيانگر محکوميت قطعي آن هاست. ناکامي زنان نيز با رنگ و لعاب فراوان بازنمايي مي شود تا مظلوميت مورد ادعا پررنگ تر به چشم بيايد. خانم کارگردان در فيلم جديدش، از هر دو ابزار بهره گرفته است. قانون؛ بن بست فيلم هاي قبلي شخصيت هاي مظلوم «ميلاني» معمولا به دامان قانون پناه مي برند؛ ولي با اين روش دردشان درمان نمي شود. در «دو زن» قاضي، دلايل فرشته را براي طلاق نمي پذيرد. فرشته به قاضي مي گويد: «اين مرد داره هويت انساني منو نابود مي کنه. حاج آقا اين مرد مي خواد منو تبديل به زني کنه که نيستم. اون چيزي که اون مي خواد با اين چيزي که من هستم دو تا زن متفاوته حاج آقا» . فرشته از دادگاه دست خالي برمي گردد و به هدفش نمي رسد. ملي و راه هاي نرفته اش حالا زن قصه به حقوق اجتماعي خودش آگاه شده است. او مي داند که با شکايت به پزشکي قانوني، مي تواند همسرش را روانه زندان کند اما اهرمي فراتر از قانون وجود دارد که اجازه نمي دهد «مليحه» به حقش برسد. خانواده به او فشار مي آورند که به خاطر آبرو و اعتبار از دست رفته شان رضايت بدهد. رهايي سيامک (با بازي ميلاد کي مرام) از زندان نشان مي دهد که تکيه بر ابزار هاي قانوني در دنياي فيلم ثمر و فايده اي ندارد. در فيلم چندين بار بر روي اين نکته تاکيد مي شود. مثلا زني در دادگاه مي گويد: «فايده شکايت چيه؟ دفعه بعد آروم تر مي زنه» در سکانسي ديگر پليس از مليحه مي خواهد که سکوتش را بشکند و از سيامک شکايت کند اما مليحه به خواسته همسرش تن مي دهد و از شکايت صرف نظر مي کند. قهرمان زن؛ گل بي عيب! فيلم هاي قبلي زنان در فيلم هاي ميلاني مجموعه کاملي از ويژگي هاي مثبت و ارزشمند را همزمان دارند. مهرباني، استعداد، نشاط، فداکاري، بردباري، درايت، انعطاف، صداقت، ادب و... از جمله صفاتي است که کمابيش در بيشتر شخصيت هاي چند فيلم قبلي خانم کارگردان ديده مي شود. در «دو زن» شخصيت فرشته از همه دوستانش باهوش تر و درس خوان تر است. از هر انگشتش هنري مي بارد و در همه رشته ها حرف اول را مي زند. با همسرش مهربان است و همه محدوديت هاي وضع شده را تحمل مي کند. در «واکنش پنجم»، شخصيت اصلي زن (باز هم فرشته و باز هم نيکي کريمي) نمي خواهد زير بار حرف زور برود. او تن به ازدواج اجباري با پسر حاج صفدر نمي دهد و روي حرفش پافشاري مي کند. هدفي جز نجات فرزندانش ندارد و در اين راه هر چه در توان دارد صرف مي کند. در «آتش بس» شخصيت زن پس از گفت وگو با روان شناس مي پذيرد که اشتباه هايي داشته است و تصميم مي گيرد رفتارش را اصلاح کند. ملي و راه هاي نرفته اش هرچه بگرديد در شخصيت مليحه هيچ نقطه ضعفي پيدا نمي کنيد؛ تنها ايرادش اين است که فريب سيامک را خورده و با او ازدواج کرده است! علاوه بر آن، مليحه کاملا معصوم و بي گناه تصوير مي شود؛ جايي از دوستش مي پرسد تو که مي دانستي سيامک دست بزن دارد چرا به من نگفتي؟ اين سوال احتمالا در ذهن مخاطبان هم ايجاد شده است؛ سوالي بي پاسخ! علاوه بر مليحه، چند زن مظلوم و معصوم ديگر هم داريم. مثل زن مصدوم حاضر در دادگاه (با بازي ستاره اسکندري) که در چند ديالوگ سطحي دنياي خشن مرد ها را توصيف مي کند. او تعريف مي کند که شوهرش مادر و فرزند را با هم کتک مي زند. زن خودش هم نمي داند چرا کتک مي خورد. وقتي از همسر مي پرسد چرا مي زند متوجه مي شود که خود همسر هم دليل اين خشونت را نمي داند! ارائه چنين تصوير خشني از مردان چه فايده اي دارد؟ احتمالا دختراني که در آستانه ازدواج هستند از تماشاي اين همه خشونت وحشت زده مي شوند و با ترس ولرز به همسر آينده شان فکر مي کنند. ضد قهرمان مرد؛ شرور و کله شق! فيلم هاي قبلي در «زن زيادي» شخصيت هاي مرد (رحيم با بازي پارسا پيروزفر و احمد با بازي امين حيايي) هر دو چرک و پليد هستند. اولي هوس باز و عياش و دومي هم مرتکب قتل شده است. در «دو زن» با دو مرد مواجهيم که هيچ کدام دوست داشتني نيستند. حسن (با بازي محمدرضا فروتن) هميشه چاقو به دست دارد و مي خواهد زن داستان را با خشونت از آن خود کند. احمد (با بازي آتيلا پسياني) مردي شکاک است که زنش را زنداني مي کند و فرصت تحصيل و پيشرفت را از او مي گيرد. ملي و راه هاي نرفته اش سيامک فردي شرور و کله شق است که همسرش را بي دليل به باد کتک مي گيرد. يکي از بهانه هاي سيامک اين است که خطاب به مليحه مي گويد: «چرا سر سفره عقد با دايي ات بگو و بخند راه انداختي؟» مرد امروزي هرچقدر شکاک و بددل باشد باز هم مي داند که خنديدن دايي عروس سر سفره عقد، گناهي نابخشودني نيست. سيامک کپي ناشيانه اي است از شخصيت محمدرضا فروتن در فيلم «قرمز» فريدون جيراني. آن جا با آدمي مواجه بوديم که نشانه هاي يک فرد بيمار را از خودش بروز مي داد. عشق جنون آميز آن شخصيت به يک زن در پس زمينه اي علمي و واقعي قابل باور بود. ناصر فيلم «قرمز» عشق و خشونت را همزمان به نمايش مي گذاشت. عشق پرسوزوگداز مرد داستان در قالب کلام، نگاه و رفتار منتقل مي شد و چهره اي باورپذير داشت اما در سيامک فيلم «ملي و راه هاي نرفته اش» هيچ رد و نشانه اي از دلدادگي را نمي بينيم. او نه بيمار است و نه عاشق. شخصيتي تصنعي و اضافي است که براي بيان شعار هاي کارگردان به فيلم چسبانده شده است. تحول يک باره او بعد از ازدواج با هيچ منطقي قابل توجيه نيست. چطور سيامک خودش را به عنوان مردي مدرن و امروزي جا مي زند و پس از ازدواج، از اعضاي «داعش» هم خشن تر و متعصب تر مي شود؟ نه تنها مرد قصه، بلکه ديگر وابستگانش هم در قالب انسان هايي پليد طراحي شده اند. پدر و مادر سيامک، جلوي خشونت او را نمي گيرند و تنها نظاره گر ماجرا هستند. پدرشوهر و مادرشوهر پس از هر بار شنيدن صداي کتک، به فکري عميق فرو مي روند! در ديالوگ هايشان به ما مي فهمانند که اين کتک کاري از نسل قبل به نسل جديد منتقل شده است. آيا اين توجيه بي پايه براي دخالت نکردن کافي است؟ مادري که خودش قرباني خشونت است چطور راه فرزند بداخلاقش را سد نمي کند؟ سوال ديگر اين است که مادر سيامک چرا با فحش و ناسزا به استقبال همه مي رود؟ او هم به دخترش فحاشي مي کند و هم پسر و عروس و همسايه را با ناسزا هاي آبدار مي نوازد! با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد