موسيقي ما/ دهه شصت عصر طلايي سينما و تلويزيون کودک و نوجوان بود. سالهايي که سالنهاي سينما پر از کودک و نوجوان ميشد و والدين هم بدون دغدغه در کنار فرزندانشان به تماشاي فيلمها مينشستند. البته که آن سالها سرگرمي ديگري هم نبود، نه بازيها تا اين حد گسترش يافته بودند و نه خبري از سيديهاي روز دنيا و اينترنت و حتي کامپيوتر بود. در واقع سينما و تلويزيون در کنار بازيهاي کوچه و خيابان و البته تعداد محدودي از کنسولهاي بازي، اصليترين سرگرمي کودکانِ آن روزها محسوب ميشد.
آن سالها، موسيقيهاي برنامههاي کودک در کنار آثار تصويري اين ژانر، اتفاق ويژهاي بود که تبديل به خاطره شنيداري مشترک يک نسل شد. از برنامههاي عروسکي مثل «خونه مادر بزرگه» و «مدرسه موشها» تا «دزد عروسکها»، «گلنار»، «زير گنبد کبود»، «قصههاي مجيد»، «علي کوچولو» و حتي برنامههاي راديويي مثل «شب بخير کوچولو». برنامههايي که اگر تصاوير آن هم به وضوح در ذهنمان نمانده باشد اما حتماً ملودي و ترانههاي آن را به خاطر ميآوريم.
در اين گزارش، به بهانه روز جهاني کودک (16 مهر) مروري داشتيم بر قطعات ساخته شده براي کودکان که البته تعدادشان بيش از اينها است و ما سعي کرديم به معرفي خالقان بعضي از خاطرهانگيزترينشان بپردازيم. موزيسينهايي که شايد بعضيها چهرههايشان را زياد نديده باشند اما حتماً آثارشان را شنيدهاند.
«مدرسه موشها»، «گلنار»، «دزد عروسکها» و «کلاه قرمزي» - محمدرضا عليقلي
محمدرضا عليقلي يکي از آهنگسازان با سابقه فيلم و سريال است که فعاليت حرفهاي خود را از سال 1361 آغاز کرد. او تا امروز آهنگسازي دهها فيلم و سريال را انجام داده که بسياري از آنها در زمره توليدات پرمخاطب پرده نقرهاي و رسانه ملي بودهاند. اما يکي از بخشهاي مهم در آهنگسازي محمدرضا عليقلي، آثار حوزه کودکان است. جالب است که تقريباً تمام ساختههاي اين آهنگساز در بخش کودک ماندگار شدهاند و با وجود گذشت سالها، همچنان در ذهن مخاطبان باقي مانده است.
اولين فعاليت جدي عليقلي در زمينه موسيقي کودکان مربوط به سريال «مدرسه موشها» است. مدرسه موشها بخشي از يک جُنگ بود، يک جُنگ ده، يازده قسمتي که سال ۶۰ پخش ميشد و قرار بود بچهها را براي مدرسه رفتن تشويق کند. اين برنامه عروسکي را مرضيه برومند کارگرداني و از عروسکگردانان و صداپيشگاني نظير ايرج طهماسب، حميد جبلي و فاطمه معتمد آريا استفاده کرد. اما اين مجموعه به چنان محبوبيتي رسيد که شبکه 1 ساخت آن را به مرضيه برومند سفارش داد و در بخشها و قسمتهاي مختلفي تا سال 63 ادامه پيدا کرد.
موسيقي آن نيز به همان اندازه محبوب شد. اشعاري که تا مدتها نقل دهان کودکان و حتي پدر و مادرهايشان بود و يا «ميرم مدرسه. جيبام پره، فندق و پسته» را ميخواندند که شعرش را صوفيا محمودي سروده بود و محمدرضا عليقلي آن را تنظيم کرده بود يا «ک مثل کپل...» که براي تيتراژ سريال «مدرسه موشها» استفاده شده بود و شاعرش يک روحاني با نام سيدابوالقاسم حسينيژرفا بود.
شهرت و محبوبيت موشهاي دوستداشتني تا حدي ادامه پيدا کرد که فيلمسينمايي «شهر موشها» در سال 1364 به کارگرداني «محمدعلي طالبي» ساخته شد و اين بار هم محمدرضا عليقلي سازنده موسيقي و آوازهاي کودکانه اين پروژه بود. موسيقي يکي از اِلِمانهاي اصلي اين فيلمسينمايي بود و عليقلي به خوبي توانست حسهايي نظير عاطفه، هيجان، شادي و حتي ترس از کاراکتر «اسمشو نبر» را در اين کار منتقل کند.
تجربه بعدي عليقلي در حوزه کودک مربوط به فيلمسينمايي «گلنار» بود. اثري به کارگرداني کامبوزيا پرتوي که چندسال پس از «شهر موشها» ساخته شده بود و توانست بار ديگر کودکان را همراه با والدينشان راهي سينماها کند و در سال 67 تبديل به پرفروشترين فيلم سال شود. عليقلي در عين استفاده از ظرافتهاي موسيقي کودکانه در اين پروژه، تلاش کرده بود تا از چاشني موسيقي محلي هم استفاده کند. «گلنار مثل گلي بود که گفتن پرپرگشته /شکر خدا دوباره به ده ما برگشته» بخشي از ترانه اصلي فيلم گلنار بود.
محمدرضا عليقلي پس از چند فيلم و سريال در سال 1368 به پروژه سينمايي «دزد عروسکها» به کارگرداني محمدرضا هنرمند ملحق شد. فيلمي با ترانه معروف «آهاي آهاي ننه، من گشنمه» که شايد بتوان آن را يکي از ماندگارترين فيلمهاي سينماي کودک ايران دانست. اين فيلم پس از اکران در سال 69 توانست فروشي 24 ميليون توماني را در اکران سينماها بهدست بياورد و عنوان پرفروشترين فيلم سال را از آن خود کند. عليقلي در اين پروژه هم چند قطعه با کلام و چند قطعه بيکلام داشت. اما جالبترين قطعه با کلام آن همان «آهاي آهاي ننه من گشنمه» بود که توسط اکبر عبدي به شکل جالبي اجرا ميشد!
پس از يک وقفه پنج ساله، محمدرضا عليقلي دوباره به دنياي کودکان بازگشت و به نوعي ميتوان گفت در اين دنيا ماندگار شد. يکي از مولفههاي اصلي محبوبيت عروسک «کلاه قرمزي» در ميان مردم ايران، قطعاتي است که براي آن ساخته شد. کارهايي که بيشتر مخاطبان از زمان فيلمسينمايي «کلاه قرمزي و پسرخاله» به ياد دارند و بيراه نيست اگر بگوييم که برخي از آنها هيت هستند. چون همين الان اگر به خيابان برويد و آهنگي نظير «آقاي راننده يالا بزن تو دنده» يا «سلام الاغ عزيز حالت چطوره» را پخش کنيد بعيد است کسي نشنيده باشد!
فيلم کلاه قرمزي و پسرخاله در سال 1373 پخش شد که يکي از پرفروشترينهاي دوره خودش بود و تا سالها قطعاتش به بهانههاي مختلف در ميان مردم زمزمه ميشد. همکاري بعدي عليقلي با زوج هنري موفق ايرج طهماسب و حميد جبلي در فيلمسينمايي «کلاه قرمزي و سروناز» در سال 1381 بود. از اين اثر هم با وجود چند کار با کلام و بيکلامش، يک قطعه با مطلع «سرتو بالا کن سروناز/کوچه رو نگاه کن سروناز» در ذهنها باقي مانده است. از سال 1389 پخش مجموعههاي نوروزي کلاه قرمزي آغاز شد که تا امروز در تمامي فصلهاي اين مجموعه محمدرضا عليقلي آهنگساز بوده و تيتراژ اول اين مجموعه با مطلع «به به دوباره آمد فصل بهاري» در سطح وسيعي شنيده شده است.
خصوصاً که آهنگسازي اين مجموعه دستخوش تغيير گستردهاي نميشود و هر سال با يک تم ثابت روي آنتن ميرود. البته در اين بين عليقلي با جبلي و طهماسب در فيلم سينمايي «کلاه قرمزي و بچه ننه» هم همکاري کرد که اين فيلم در بخشهاي مختلف از جمله بخش موسيقي نتوانست نظر مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کند. شايد جالب باشد بدانيد که تمامي اشعار کلاه قرمزي از ابتدا تا الان سروده ايرج طهماسب است و در برخي موارد حميد جبلي هم با او همفکري داشته است. در تمامي قطعات هم حميد جبلي که صداپيشه کلاه قرمزي است، کارها را اجرا کرده است.
«بچههاي کوه آلپ» - مجيد انتظامي
«بچههاي کوه آلپ» عنوان يک انيميشن 48 قسمتي بود که پخش آن از ژانويه 1983 در تلويزيون ژاپن آغاز شد و چندي بعد هم به تلويزيون ايران هم راه پيدا کرد. بچههاي کوه آلپ از همان روز اول با موسيقياي پخش شد که رنگ و بوي ساختههاي چشم باداميها را نداشت و تا همين چند سال پيش هم کسي نميدانست آهنگ تيتراژ آن سريال اصلاً ژاپني نيست! آهنگساز اصلي تيتراژ مجموعه بچههاي کوه آلپ «هيروس ريوهه» بود اما به دليل استفاده از صداي زن، اين قطعه موسيقي در تيتراژ از تلويزيون ايران پخش نشد.
مسئولين وقت سازمان صدا و سيما آن زمان براي حل اين مشکل خلاقيت جالب و عجيبي به خرج دادند و بخشي از موسيقي زال و سيمرغ ساخته «مجيد انتظامي» را بدون اطلاع خود او و اعلام رسمي، جايگزين کردند. اين اتفاق تا همين چند سال پيش هم مغفول مانده بود اما به لطف شبکههاي اجتماعي، براي مخاطبان موسيقي روشنگري شد.n
«خونه مادربزرگه»، «قصههاي تا به تا» و «زير گنبد کبود» - بهرام دهقانيار
بهرام دهقانيار خالق بخشي از نوستالژيهاي دهه شصت است و با اينکه سن و سال زيادي ندارد، بخش زيادي از خاطرات خوش کودکي ما را در گوشهاي از ذهنمان براي هميشه حک کرده است. موسيقي «خونه مادربزرگه»، «قصههاي تابه تا»، «زير گنبد کبود» که هنوز هم بعد از سه دهه شنيدنشان لذتبخش است.
عمده موسيقيهاي کودک اين هنرمند در همکاري با مرضيه برومند شکل گرفته که «خونه مادر بزرگه» اولين اثر او محسوب ميشود. درباره نحوه ورودش به اين ژانر گفته: «در دوران سربازي پيانو تدريس ميکردم و مريم سعادت شاگردم بود؛ يکبار به من گفت که اثري براي کودکان در دست ساخت است و آيا شما اين توان را در خودتان ميبينيد که برايش موسيقي بنويسيد؟ اتفاقا من هم آن زمان در همسايگي با بابک بيات زندگي ميکردم و گاهي در موسيقي فيلمهايش پيانو ميزدم. با او مشورت کردم و گفتم تا به حال فعاليت حرفهاي در اين ژانر نداشتم و نميدانم کار را بپذيرم يا نه؟
او به من قوت قلب داد که ميتوانم اين کار را انجام دهم و حتي گفت اگر سوالي داشته باشم، کمکم ميکند. دليل ترديدم اين بود که تجربههاي پيشينم در اين زمينه خيلي عميق نبودند. بدين ترتيب با مرضيه برومند براي «خونه مادربزرگه» آشنا شدم و شعرها را دريافت کردم.»
«زير گنبد کبود» يا همان «آقاي حکايتي»، برنامه ديگري بود که آن سالها طرفداران زيادي پيدا کرده بود و شايد خيليها ندانند که خواننده آن حميد غلامعلي بوده است. او درباره حضورش در اين برنامه به موسيقي ما گفته بود: «سال 65 يا 66 از طريق آشنايي با آهنگسازان مختلف براي اجراي آهنگ تيتراژ «آقاي حکايتي» معرفي شدم. فکر ميکنم اين اولينباري بود که من به عنوان سوليست يک کار را ميخواندم و پخش ميشد. وقتي ديدم اولين کار من به اين شکل و در مدت طولاني پخش شد، برايم شيرين بود. بچهها و نوجوانان آن نسل، هنوز اين کار را در خاطر دارند و بعضيها فکر ميکردند اين کار را «بهرام شاهمحمدلو» (ايفاگر نقش آقاي حکايتي) خوانده است.»
اما در بين اين آثار، مجموعه «قصههاي تا به تا» برايش لذتبخشتر بوده چراکه متقد است خيلي به فضاي زندگياش نزديک بود و به خاطر غيرزميني بودنش با آن راحت بوده است.
«باز مدرسم دير شد...» - محمد شمس
«اي واي، باز مدرسم دير شد»، جمله آشنايي که خيلي از بچه مدرسهايهاي دهه شصت با آن همذاتپنداري ميکردند؛ در واقع جمله کليدي سريال «باز مدرسم دير شد...» با بازي ماندگار اکبر عبدي که در تيتراژ سريال هم از آن استفاده شده بود.
سريالي به کارگرداني حسين افصحي است که در سال ۱۳۶۲ ساخته شد و موسيقي آن کار محمد شمس بود. موسيقي دستگاهي ايراني که از بخشهاي فرحبخش و محرک اين نوع موسيقي براي آن استفاده شده بود و ميتوان آن را به عنوان نمونهاي براي کساني برشمرد که معتقدند در موسيقي ايراني غمي نهفته که قابل استفاده براي موسيقي کودک و نوجوان نيست.
محمد شمس، آهنگساز، تنظيمکننده و رهبر ارکستر که موسيقي را با ساز تمبک آغاز کرد و از آموزشهاي استاداني مانند حسين دهلوي، مرتضي حنانه، مصطفي کمال پورتراب، علي رهبري، کامبيز روشنروان، فرهاد فخرالديني، اسماعيل تهراني، جواد معروفي، افليا پرتو، حسن ناهيد و بسياري ديگر از هنرمندان موسيقي ايراني بهره برد. آثار محمد شمس، در فرمها و سبکهاي بسيار متنوعي خلق شده که شامل قطعاتي براي ارکستر بزرگ، موسيقي الکترونيک، ارکستر ايراني، ارکستر تلفيقي و انواع ترانه، تصنيف و سرود است.
«شب بخير کوچولو» - محمود منتظم صديقي
لالايي نخستين پيمان آهنگين و شاعرانهاي است که ميان مادر و کودک بسته ميشود و تأثير جادويي آن هم، خواب ژرف و آرام کودکان است. شايد بتوان «گنجشک لالا» را از مشهورترين ترانههاي شناخته شده بعد از انقلاب دانست که اواخر دهه 60، شبها در برنامه «شب بخير کوچولو» از راديو پخش ميشد و بخش قابل توجهي از محبوبيت اين برنامه مديون همين ترانه دلنشين بود.
شعر لالايي، سروده مصطفي رحماندوست است که پس از واقعه رودبار سال 1369، شاهد کودکي زنده زير آوار بود و در حالي که با خود آواز زيباي لالايي مي خواند. رحماندوست آن چنان تحت تأثير اين صحنه قرار ميگيرد که شعر زيباي لالايي را براي تمام کودکان ايران زمين ميسرايد.
خواننده اين ترانه يعني «پرشات پيروزکار»، زماني که فقط هشت سال داشت آن را در استوديو راديو خواند. او درباره آن خواندن اين ترانه گفته: «هشت ساله بودم که داييام (محمود منتظم صديقي) از من خواست ترانهاي را که براي برنامهاي کودکانه تنظيم کرده بود، بخوانم. بعد از بارها مرور و تمرين، انگار که رضايت دايي جلب شده بود و ظهر يک روز پاييزي همراه دايي و پدرم وارد استوديوي ساختمان شيشهاي محل قديمي ضبط برنامههاي راديو شدم. بعد از دوبار تمرين کردن در حالي که استرس فراواني داشتم و کاملاً با محيط غريبه بودم، دلم را به دريا زدم و شعر را خواندم. هرچند که در حين خواندن چند بار اشتباه کردم ولي سعي کردم با نشاطي مضاعف آن را ادامه دهم و اين شد ماحصل شعر لالايي، سروده مصطفي رحماندوست.»
«ماجراهاي علي کوچولو» - بابک بيات
رضا کوچولو که بعداً نامش به علي کوچولو تغيير کرد، در دوران بمب بارانهاي تهران ساخته شد. داستان زندگي پسرک خردسالي که پدرش به جبهه رفته بود و با مادرش در يک خانه کوچک با حياط نقلي زندگي ميکرد. فارغ از فضاي سريال که به شيوه «فتوانيميشن» ساخته شده بود، موسيقياش حال و هواي ديگري داشت. تيتراژي که م.آزاد (محمود مشرف آزاد تهراني) شعرش را سرود و زندهياد بابک بيات موسيقياش را ساخت و تبديل به يک لالايي براي خوابيدن کودکان شد و علي کوچولو اين مرد کوچک، تبديل به يک اثر ماندگار.
«خواهران غريب» - ناصر چشمآذر
يکي از ويژگيهاي فيلم «خواهران غريب» ترانههايش بود؛ آن هم با صداي خسرو شکيبايي و البته موسيقي ناصر چشمآذر که ثبت و ماندگار شد. کيومرث پوراحمد در اين فيلم از آوازهاي جذابي بهره برد و توانست توأمان مخاطب کودک و نوجوان و بزرگسال را جذب کند.
«خواهران غريب» اوايل دهه 70 توليد شد؛ سالهايي که خيلي خبري از فيلم موزيکال نبود و مخاطب را به يکباره با فيلمي روبهرو کرد که از همان ابتدا با موسيقي گره ميخورد. تيتراژ ابتدايي فيلم به پيشنهاد کيومرث پوراحمد که ميخواست با شعري از نظامي گنجوي باشد، با شعر «اي نام تو بهترين سرآغاز» آغاز ميشود و سکانس آغازين فيلم هم سرودخواني بچهها در آمفيتئاتر را نشان ميدهد.
«جان مريم» قطعه ديگري است که با ملودي قطعه «جان مريم» و ترانهاي از کيومرث پوراحمد اجرا ميشود. علاوه بر اين ترانههايي از کتاب فارسي دبستان همچون «صد دانه ياقوت» و «باز باران» نيز در آن اجرا شدند. «مادر من» با صداي زنده ياد خسرو شکيبايي قطعه ديگري بود که توانست نظر بسياري را به خود جلب کند. ترانهاي که ناصر چشمآذر درباره آن گفته: «ترانه «مادر من» را خسرو شکيبايي و کيومرث پوراحمد مشترکاً سرودند. ظاهرا اشتياق و علاقه زنده ياد شکيبايي به مادرش سبب شده بود که پيشنهاد اجراي اين قطعه را به پوراحمد دهد.»
چشمآذر درباره چگونگي ضبط ترانهها با صداي خسرو شکيبايي گفته: «به خاطر دارم که کيومرث پوراحمد در ابتدا بازي در نقش پدر دوقلوها و آهنگساز را به خود من پيشنهاد داد که البته شخصاً براي قبول آن ترديد داشتم و در نهايت نيز با صحبتهايي که ميان کارگردان و تهيه کننده انجام شد، خسرو شکيبايي براي ايفاي آن نقش انتخاب شد. شکيبايي زمينه صدا و گرايش يادگيري موسيقي را داشت که اين اتفاق براي همکاري اهميت بسياري دارد. پيش از ضبط قطعات، جلساتي را به تمرين اختصاص داديم و فيگورها و پوزيشنهاي آهنگسازي را با او کار کرديم. در نهايت اين تمرينها به خوبي جواب داد و دو قطعه «مادر من» و «صد دانه ياقوت» به گونهاي دلنشين با صداي زنده ياد شکيبايي اجرا شد. البته در بخشهايي که دوربين صرفاً دستهاي آهنگساز را براي نواختن کيبورد نشان ميدهد، در واقع دستهاي يکي از هنرجويان من است.»
موسيقي فيلم «خواهران غريب» در چهاردهمين دوره جشنواره فيلم فجر (1374) کانديد سيمرغ بلورين بهترين موسيقي متن و همچنين بهترين موسيقي فيلم جشنواره فيلم مالزي شد.
«رنگين کمون» - ثمين باغچهبان
«رنگين کمون» يکي از آثار مهم ثمين باغچهبان است که هر چند براي کودکان ساخته شده اما مطابق با بسياري از آثار کودک در آن سالها، بزرگترها را نيز به خود جذب ميکند. اين اثر که به لحاظ ارکستراسيون اثري قابل تأمل است، بهار 57 توسط موسسه فرهنگي هنري ماهور منتشر شد که با گروه همسرايان ميترا و تعدادي از نوازندگان ارکستر سمفونيک راديو وين، به رهبري توماس کريستين داويد و صداي منصوره (بهجت) قصري و اِولين باغچهبان اجرا شد. اين آلبوم که حالا ديگر نزديک به چهل سال از انتشارش ميگذرد، شامل ده قطعه به نامهاي «نوروز تو راهه»، «روز برف بازيه»، «گنجشک و برف و بارون»، «ترن قشنگ من»، «جاي آهو»، «گربهاي که مادره»، «کرنگ بلا»، «عروسک جون»، «پنج تا نقاشي» و «باغ ما پرچين داره» است که در برخي از آنها حالت سرخوشي کودکانه موج ميزند و گاهي هم احساسات و حسرتهاي کودکي آهنگساز را به تصوير ميکشد.
ترانههاي اين آلبوم همراه با نقاشيهاي پرويز کلانتري براي آنها و نت ملودي قطعات آن، در کتابي به همين نام منتشر شد.
«قصههاي مجيد» - ناصر چشمآذر
«قصههاي مجيد» عنوان مجموعهاي تلويزيوني بر پايه کتابي با همين نام از هوشنگ مرادي کرماني است. قصههاي مجيد به زبان صميمي و دوستداشتني نگارش شده و روايتگر لحظاتي از زندگي نوجواني به نام مجيد است. بعدها مجموعه تلويزيوني از روي آن ساخته شد که در دهه هفتاد خورشيدي در برنامه کودک و نوجوان از صدا و سيماي ايران پخش شد.
موسيقي اين مجموعه از ساختههاي ناصر چشمآذر است که مطابق با اکثر ساختههاي اين آهنگساز، به صورت ارکسترال نوشته شده و تم ثابتي را در داستان دنبال ميکند. ناصر چشمآذر مهرماه سال 94، براي اولينبار بعد از انقلاب در تالار وحدت روي صحنه رفت و قطعات نوستالژيک و برخي موسيقي فيلمهايش را اجرا کرد که موسيقي فيلم «قصههاي مجيد» هم در رپرتوار آن جاي داشت.
«گربه آوازهخوان» - فريبرز لاچيني
فريبرز لاچيني با وجود سابقه طولاني فعاليت در زمينه موسيقي فيلم و سريال و همچنين همکاري با خوانندههاي ديگر، در زمينه موسيقي کودک هم آثار گوناگوني را توليد کرده است. يکي از خاطرهانگيزترين آنها موسيقي فيلم سينمايي «گربه آوازهخوان» به کارگرداني کامبوزيا پرتوي است. فيلمي که در سال 69 اکران شد و در حقيقت يک ملودرام کودکانه بود. در آن فيلم، گربههاي عروسکي که همراه خواهر و برادر نقش اول فيلم بازي ميکردند، چند قطعه را با موسيقي ميخواندند. اما معروفترين آنها با مطلع «گربه آوازهخوان منم» آغاز ميشد و سردسته گربههاي آن فيلم که اين آهنگ را ميخواند يک ساز زنبورک در دست داشت و مينواخت.
فريبرز لاچيني همزمان با روز کودک سال 90 درباره موسيقي فيلم گربه آوازهخوان در گفتگويي اعلام کرده بود: «در مورد موسيقي فيلمها فقط ميتوانم اشاره کنم که کودک چيزي را به عنوان فيلم ميبيند که در لابلاي آن تعدادي «شو» تعبيه شده تا کودک حوصلهاش سر نرود. مثلاً در فيلم «گربه آوازهخوان»، کودک با عروسکها ارتباط برقرار ميکند اما در برخورد با مضمون فيلم دچار مشکل ميشود و آنچه او را جذب ميکند، موسيقي و ترانههايي است که عروسکها ميخوانند.
در زمينه موسيقي کودک موسيقي ملوديک اهميت زيادي دارد، يک موسيقي سنگين، کودک را دچار ابهام ميکند. هرچند ممکن است به انتقال تصاوير کمک کند. همچنين استفاده از ملوديها و ترانههاي ساده در جهت حرکت فيلم و استفاده از ارکستراسيونهاي کوچک و ساده اهميت ويژهاي در فيلمهاي کودکان دارد.»
فعاليت اين نوازنده و آهنگساز سرشناس در عرصه کودکان به همين فيلم ختم نميشود. او چهار آلبوم به نامهاي «کارناوال حيوانات»، «آواز فصلها و رنگها»، «کودکانه» و «بزبز قندي» را هم در کارنامه دارد که شامل مجموعه قطعات باکلام و بيکلام براي کودکان است.
«چرا و چيه» - بنيامين بهادري، بهنام صفوي و علي راستگفتار
در تابستان سال 1381 پخش برنامه کودک جديدي از تلويزيون آغاز شد که در آن مقطع توانست پرمخاطب باشد. برنامهاي به نام «رنگين کمان» که شخصيت اصلي آن يک عروسک به نام «چرا» با صداپيشگي «آزاده مويديفرد» بود. اين عروسک از همان روزهاي اول به دليل کاراکتر و طراحي ظاهرياش توانست نظر حتي بزرگترها را هم به خود جلب کند. در ادامه، پخش قطعاتي با صداي عروسک چرا در برنامه «رنگين کمان» آغاز شد که اين کارها اِلمانهاي دقيق موسيقي کودکان را داشت.
قطعاتي که در فصل اول برنامه رنگين کمان پخش ميشد، ساخته علي راست گفتار بود. اما در فصلهاي بعدي کار آهنگسازي قطعات برنامه رنگين کمان براي عروسکِ چرا توسط «بنيامين بهادري» و «بهنام صفوي» انجام ميشد. بعداً هم عروسک «چيه» به عنوان خواهر چرا به آن پروژه اضافه شد که آن شخصيت هم قطعاتي را اجرا ميکرد. هيتترين قطعه در ميان مجموعه آهنگهاي عروسک چرا، «آهويي دارم خوشگله» بود که آهنگ آن به بنيامين تعلق داشت.
آثار عروسک چرا در قالب پنج آلبوم موسيقي کودک از سوي شرکت «پويا موزيک» به بازار عرضه شد که در اغلب آنها بهنام صفوي نقش تنظيمکننده را داشت. بهنام صفوي حدود ده سال پس از پخش برنامه رنگين کمان در گفتگويي اعلام کرده بود: «من و بنيامين سال 79 با هم کار ميکرديم که آن زمان هنوز بنيامين آلبومي بيرون نداده بود. ما آن زمان براي عروسک چيه و چرا که از شبکه تهران پخش ميشد، ملوديهاي کودکانه ميساختيم. به نظر من موسيقي کودکانه خوب براي بچهها ميتواند خوراکي باشد براي اينکه گوششان را آماده کند و بزرگتر که شدند موسيقي خوب بشنوند.
من خودم هم کار کودک را خيلي دوست دارم و هميشه هم کار کودک کردهام. مثلا «عروسک چشم عسلي» را من کار کردم، «رنگين کمان 3و 4» با من بود. ملودي آهنگ «آهويي دارم خوشگله» براي بنيامين بود و به نظرم او يکي از ملودي سازهاي خوب کشورمان است. فکر نکنيد ملوديهايي که براي موسيقي پاپ ساخته ميشود ربطي به موسيقي کودک ندارد، اتفاقاً ربط زيادي هم دارد و اصولاً بسياري از ملوديهايي موفق است که ريشه کودکانه هم داشته باشد.»
بعداً هم با صداي عروسک چرا آلبومي به نام «زيباترين رنگين کمان» منتشر شد که در آن آلبوم هم بهنام صفوي تنظيمکننده قطعات بود.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار