نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
سینما و چهره ها

گوینده زن و دخترانش که گزارشگر تلویزیون هستند

منبع
فارس
بروزرسانی
فارس/ خبرنگاري کار سخت و طاقت‌فرسايي است حالا چه برسد به اينکه يک خانواده درگير اين شغل باشند! خبرنگاري از آن دست شغل‌هايي است که تا عاشق نباشي نمي‌تواني در آن دوام بياوري. استرس، خستگي و پيگيري‌هاي مداوم از جمله آفت‌هايي است که درگير اين شغل است و خيلي‌ها را همان اول راه پشيمان مي‌کند. حالا فکر کنيد در وانفساي اين سختي‌ها و درست و درمان نبودن وضعيت بيمه خبرنگاران و حقوق و خيلي چيزهاي ديگر، يک خانواده عاشق اين کار شوند. کاري که نه شب دارد و نه روز! و جمع‌کردن اعضاي اين خانواده حتي براي يک دورهمي ساده چقدر مي‌تواند سخت باشد! اما خانواده «چخماقي» اين سختي‌ها را به جان خريده‌اند. مادر آنها «فريده فرخي‌نژاد» گوينده قديمي اخبار تلويزيون است، پدرشان آقاي عليرضا چخماقي از دور دستي بر آتش دارد و بيشتر مشغول کارهاي گرافيکي است. محمدحسين و محسن هر دو در کارهاي فرهنگي و هنري و مشغول هستند و زينب و زهرا هم هردو خبرنگارند و تصويرشان را زياد در قاب تلويزيون ديده‌ايد. همه اين ويژگي‌ها بهانه‌اي شد تا خانم فرخي‌نژاد و خواهران چخماقي را به خبرگزاري فارس دعوت کنيم و گپ‌وگفتي با آنها داشته باشيم. ** خانم فرخي‌نژاد شما کار حرفه‌اي را از کجا شروع کرديد؟ فرخي‌نژاد: در ابتدا روز خبرنگار را به شما عزيزان تبريک مي‌گم و از اينکه ما را دعوت کرديد نيز تشکر ويژه‌اي دارم. قبل از اينکه وارد دنياي خبر بشم هيچ ذهنيتي درباره اين حوزه نداشتم و خيلي اتفاقي پا به اين حيطه گذاشتم. يک اتفاق باعث شد که وارد حوزه خبر بشوم. سالي که انقلاب شد بعد از گرفتن ديپلم و يادگيري فنوني مثل خياطي و ماشين نويسي،‌ هنوز شروع به کار نکرده بودم که جنگ شد و ما را از آبادان به بندرعباس فرستادند. زمانيکه به بندرعباس رفتيم و در آنجا ساکن شديم يکي از دوستان مرا به صدا و سيماي خليج فارس دعوت کرد و تست گويندگي دادم و در حاليکه ۱۹ سال سن داشتم، در واحد خبر صدا و سيماي بندرعباس در سال ۵۹ استخدام شدم. بعد از استخدام در سيماي بندرعباس به ما گفتند که هر کدامتان بايد يک حوزه را انتخاب کنيد و من نيز حوزه گويندگي و خبر را انتخاب کردم. **چه زماني ازدواج کرديد؟ فرخي‌نژاد:در بندرعباس و در راديو با آقاي چخماخي که آن زمان صدابردار و نويسنده راديو بودند آشنا شدم و بعد از اينکه چند بار با پدر و مادر از کرمانشاه به منزل ما آمدند در سال ۶۰ با هم ازدواج کرديم و در سال ۶۱ زمانيکه دختر اولم زينب به دنيا آمده بود که مصادف شده بود با پذيرش قطع‌نامه به آبادان رفتيم. ** اولين اجرايي که داشتيد را يادتان هست؟ - بله در بندرعباس بودم و آن زمان اغلب خبرها درباره نماز جمعه در شهرستان، تشييع پيکر شهدا و اعزام به جبهه‌هاي نبرد بود. يادم هست خبر تشييع پيکر دو پسرعمويم را هم خودم خواندم. ** چه زماني به تهران آمديد و مشغول شديد؟ - بعد از تولد آخرين فرزندم در سال ۷۰ به خاطر انتقال کار همسرم به تهران همگي به تهران آمديم. من نيز از شهريور ۷۶ در معاونت سياسي سازمان کارم را شروع کردم. راديو پيام، اولين بخش خبري بود که در آن حضور داشتم. بعد از آن اخبار سراسري شبکه ۱، شبکه دو و بخش‌هاي مختلف خبري در سيما را اجرا مي‌کردم. ** خانم زينب چخماخي شما دختر بزرگتر اين خانواده رسانه‌اي هستيد. حضور در چنين خانواده‌اي قطعا براي ورود شما به اين حيطه موثر بود؟ زينب: بله حتما همين طور است و رسانه‌اي بودن خانواده‌مان باعث شد تا ما هم به اين سمت بياييم. از کودکي خيلي از اوقات من و زهرا سوژه برنامه‌سازي پدر مي‌شديم. مثلا تابلوي نقاشي بابا را در حياط سازمان در دست مي‌گرفتم و او از من عکاسي مي‌کرد. يا در دوران راهنمايي در مرکز سيماي خليج فارس برنامه کودکي اجرا مي‌شد که از شبکه يک سيما پخش مي‌شد و من و زهرا جزو عوامل آن کار بوديم و از اجرا تا نويسندگي متن‌ها و ... به عهده ما بود. يادم هست بعد از پايان ساعت کاري مدرسه خودمان را به سازمان صدا و سيما مي‌رسانديم و مشغول به کار مي‌شديم. ما از بچگي در اين فضا بزرگ شده و رشد کرديم. زهرا: پدرم به غير از فعاليت در صدا و سيما، اهل کتاب و مطالعه بود و هر روز با تعدادي مجله و روزنامه به خانه مي‌آمد. در دسترس بودن همين مجله و روزنامه‌ها باعث شد تا ما هم در کنار پدر به مطالعه علاقه مند بشويم. آن زمان مجله فيلم را از کودکي آن‌قدر دقيق مي‌خواندم که همه را حفظ شده بودم و همين باعث شده بود روي شناختم از سينما و حاشيه‌هاش تاثير بگذارد. فرخي‌نژاد: جالب بود که همسرم براي هر کدام از اهالي منزل و بنا به سن و سال هر کدام از ما برايمان مجله و روزنامه مي‌خريد. يکي از مجله‌هايي که هميشه براي من مي‌خريد «زن روز» بود و يا براي بچه‌ها کيهان بچه‌ها و سروش کودکان و ... تهيه‌ مي‌کرد. زهرا: يکي از برادرهايم نقاش است و چندي پيش از يکي از نقاشي‌هايش رونمايي شد. پدر از کودکي برايش مجله کيهان بچه‌ها را مي‌خريد و از همان سن نقاشي‌هايش را به آدرس پستي اين مجله مي‌فرستاد. ما در همان استوديوهاي سازمان صدا و سيما بزرگ شديم و برخي اوقات که منتظر بوديم تا کار پدر و مادر تمام شود و با هم به خانه برگرديم من و زينب در همانجا خوابمان مي‌برد. بعضي مواقع هم پدر مي‌گفت که به استوديو برو و اسامي بچه‌هايي که براي برنامه نقاشي فرستادند را بخوان. من هم در اين کار مهارت پيدا کرده بودم و روي نقاشي بچه‌ها با همان لحن کودکانه حرف مي‌زدم و پدر هم ضبط مي‌کرد. به عبارتي از ما سوء استفاده مي‌کرد (خنده). يکي ديگر از کارهاي جالبي که پدر از کودکي ما انجام مي‌داد اين بود که به ما مي‌گفت قصه بگو و حين قصه گفتن صدايمان را ضبط مي‌کرد و هنوز هم اين نوار کاست‌ها را نگه داشته‌ايم. ** کارهاي مادر را نگاه مي‌کرديد نسبت به کارشان نقد و نظر هم ارائه مي‌کرديد؟ زهرا: يادم نمي‌آيد که به خبر خواندن مامان ايرادي گرفته باشيم. به اين خاطر که اغلب سر کار بود و ما از تماشاي برنامه‌هاش به عنوان ابزاري براي رفع دلتنگي استفاده مي‌کرديم. در مواقعي البته حتي شاکي مي‌شديم که چرا اين شغل را انتخاب کرده؟! و مي‌گفتيم اگر روزي ما بخواهيم شغلي را انتخاب کنيم، قطعا اين شغل را انتخاب نمي‌کنيم! زينب: همان زمان يکبار پدر گفت که براي اجرا به اين برنامه بيا و من نيز با اکراه رفتم چراکه به شدت از اين فضا اغنا شده بودم. ** با اين اوصاف چه اتفاقي افتاد که هر دو به سمت خبر آمديد؟ فرخي‌نژاد: من که از ابتدا شاهد رشد بچه‌ها در اين حيطه بودم خودم بهشان پيشنهاد دادم چون بالاخره يک توانايي‌هايي در آنها ديده بودم. از طرفي در تهران به قدري رقابت زياد است که هيچ راهي نبود که من نوعي بتوانم به اعتبار خودم فرزندانم را به اين عرصه بياورم. به همين خاطر به بچه‌ها گفتم تا زماني‌که شغل دلخواهتان را انتخاب مي‌کنيد دوره‌هاي خبر را در باشگاه خبرنگاران جوان بگذرانيد. دخترها آنجا آموزش ديدند و از رانت و سابقه و اعتبار ما هم استفاده نکردند. اما هيچ کس باورش نمي‌شود. اوايل به نظرم براي اخبار جوانه‌ها مناسب آمدند و خواستم که معرفي‌شان بکنم. مسئول وقت گفت براي تست بيايند اما بعد از آن به من گفتند که اين همه از بچه‌هايت تعريف مي‌کردي همين بود؟ آن زمان خيلي از اين حرف ناراحت شدم اما اين باعث نشد که بچه‌ها دست از تلاش بردارند و خوشبختانه چندي پيش همان مسئول وقت اعتراف کرد که دخترانت چقدر در کارشان خوب و موفق هستند. ** شما در چه رشته‌اي تحصيل کرده بوديد؟ زهرا: من مهندسي نفت و زينب مهندسي کشاورزي خوانديم.البته من بعدا رشته خبرنگاري را دنبال کردم و فارغ‌التحصيل کارشناسي خبرنگاري استراتژيک از دانشکده خبر هستم. زينب: يکدفعه به خودمان آمديم و ديديم درسمان تمام شده است. ** حوزه‌هاي کاريتان را چطور انتخاب کرديد؟ زينب: روحيه من فرهنگي اجتماعي بود و زهرا هم دغدغه فرهنگ و هنر داشت. اوايل که آمده بودم، گفتند در بخش کشاورزي که مربوط به رشته تحصيلي‌ات هست کار کن و بعد از آن گفتند که در چه زمينه ديگري مي‌تواني کار کني؟ گفتم فرهنگي و اجتماعي و در اين بخش مشغول شدم. قبل از حضور در سازمان صدا و سيما در نشريه‌هاي مختلف همشهري محله، سروش هفتگي، خانه، همشهري جوان و ... هم کار مي‌کردم. ** کار تصويري را از کجا آغاز کرديد؟ زهرا: من به راحتي کار تصويري‌ام را شروع کردم. سردبيرم در باشگاه خبرنگاران جوان مي‌دانست که مادرم خانم فرخي است و به من اعتماد کرد. يادم مي‌آيد آن زمان برنامه «کوله پشتي» از شبکه سه سيما پخش مي‌شد و من به سردبيرم گفتم مي‌خواهم بروم پشت صحنه کوله پشتي و گزارش تهيه کنم. او هم قبول کرد و گفت که برايت هماهنگ مي‌کنم. خودم نريشن نوشتم و مصاحبه‌هايم را به هم چسباندم. اولين کارم خوب بود و مورد پسند قرار گرفت. باشگاه خبرنگاران شايد نيروهاي زيادي داشته باشد اما نيروهاي کارآمد زياد ندارد. بعد از اينکه گزارش اولم قبول شد گزارش‌هاي بعدي را هم به من سپردند و زودتر از آنچه فکر کنم پيشرفت کردم. بعد از آن گفتند بيا و خبرنگار سياسي شو. دقيقا آن زمان مناظره‌هاي انتخاباتي رياست جمهوري بود. **مقطع حساسي از تاريخ. زهرا: دقيقا. آن زمان اتفاقاتي افتاد که بسيار حيرت آور بود. **از حواشي مناظره‌ها خاطره‌اي داريد؟ زهرا: خاطره که بسيار زياد است. مثلا يادم هست بعد از مناظره موسوي و احمدي‌نژاد شيشه‌اي که استوديو و بخش خبرنگاران را از هم جدا مي‌کرد خرد شد و اگر کمي جلوتر بوديم حتما اتفاقي برايمان مي‌افتاد. همان روزها هر زمان که از استوديو و سازمان خارج مي‌شديم صداي شعار مردم با اينکه فاصله‌مان با خيابان خيلي زياد بود به گوشمان مي‌رسيد. **شيشه‌ها براي چه شکست؟ نامزدها شکستند؟ يا دعوايي رخ داد؟ زهرا: نه. کار نامزدها نبود. آن موقع حساسيت مناظره‌ها خيلي بالا بود و ازدحام افرادي که با کانديداها مي‌آمدند و همچنين حضور حداکثري خبرنگاران براي تهيه مصاحبه و گزارش باعث مي‌شد محوطه سازمان بسيار شلوغ شود و شيشه‌ها هم بر اثر همين ازدحام شکست. بعد از برگزاري انتخابات هم گفتند بيا و دبير فرهنگ و هنر باشگاه شو و همزمان براي بخش اخبار تست گرفتند و پذيرفته شدم. گزينش ساده‌اي شديم و ۴ نفر براي اجرا انتخاب شدند و بالاخره کارت ورود و خروج به سازمان را به ما دادند. آن زمان قانوني بود که بچه‌هاي باشگاه حق رفتن به جاهاي ديگر سازمان را نداشتند اما بعد از دوران آقاي سرافراز، رئيس باشگاه هم رفت و رئيس جديد که آمد به ما اجازه داد به سازمان منتقل بشويم. البته دستور از سمت معاونت سياسي بود که نيروهاي باشگاه را به سازمان تزريق کنيد و اين يکي از اتفاق‌هاي خوبي بود که هميشه از آن ياد مي‌کنم. زينب: من هم از سال ۸۳ در اداره کل اخبار جام جم (برون مرزي) فعال شدم. سياست ما فرق داشت و حال و هواي مثبت اخبار را بايد نشان مي‌داديم و من هم تا سال ۹۳ در آن بخش بودم. بعد از اين ساختار واحد مرکزي خبر تغيير کرد و باعث شد از اداره کل جام جم به خبرگزاري صدا و سيما برم و اينطور شد که هر دوي ما به خبرگزاري صدا و سيما رفتيم. زهرا: من هنري بودم و زينب تجسمي و موسيقي. ** در کارهايتان با هم مشورت مي‌کنيد؟ زينب: جنس نگاه من و زهرا با هم يکي نبود. همديگر را نقد نمي‌کنيم اما اغلب به همديگر مشاوره مي‌دهيم. زهرا: من هميشه قبل از گزارش‌هايم نظر زينب را مي‌پرسم. فرخي‌نژاد: من مدام کارهاي بچه‌ها را رصد مي‌کنم و آنها را از جهت درست‌خواني، پوشش، خوشايند مخاطب بودن، تاثير گذار بودن و ... بررسي مي‌کنم و اگر نقدي داشته باشم همه را در گروه خانوادگي‌مان مي‌نويسم و همين باعث شده تا برادرهايشان حسادت کنند (خنده). ** به نظر مي‌رسد نسبت سابق و زمان قديم تفاوت‌هاي بسياري در حيطه خبر و حتي ورود به اين عرصه وجود دارد. فرخي‌نژاد: نگاه بچه‌ها و مهارت قلم و ... شان خيلي با زمان ما فرق دارد. شکل خبر و نوع اجرا تفاوت پيدا کرده است. زهرا: الان دسترسي به اطلاعات نسبت به گذشته خيلي راحت‌تر شده. زينب: آن‌قدر کارهاي ديروز و امروز زهرا با همديگر فرق دارد و متفاوت است که حتي مديرشان هم تعجب مي‌کند! ** رمز نو بودن سوژه‌هايتان در چيست؟ زهرا: ريسک پذيري، شجاعت و جسارت لازمه جذاب بودن يک گزارش است و گاهي که اثر مي‌گذارد ادامه‌‌اش مي‌دهيم. من به شدت خودم را از لحاظ اطلاعات و اخبار و نکات فني به روز نگه مي‌دارم. ** براي به روز بودن شبکه‌هاي خارجي را هم دنبال مي‌کنيد؟ زهرا: بله من حتما رصد مي‌کنم و هميشه حضور زينب برايم سازنده‌است و از ايشان کمک مي‌گيرم. ** برخي مواقع خبرنگار نمي‌تواند بي‌طرف باشد! در اين موارد چه مي‌کنيد؟ زهرا: ما در همين تلويزيون ايران که بايد ترويج دهنده افکار ما باشد ياد گرفتيم که نقد يا حمايت کنيم. هرچند سعي مي‌کنيم طوري مطلب را ارائه دهيم که که نشان دهنده ضعف يا قوت آن کار باشد. با اين وجود مردم از ما انتقاد مي‌کنند که چرا الان به سوژه‌هاي اينچنيني مي‌پردازيد؟ بايد ديد نگاهي که داريم تزريق مي‌کنيم با جامعه ما همخواني دارد يا نه؟ ** خانم فرخي‌نژاد شما از همان ابتدا که وارد سازمان شديد پوشش چادر داشتيد؟ فرخي‌نژاد: بله با همين پوشش کارم را شروع کردم. آن زمان براي گوينده‌ها مرسوم نبود و قبل از ورود به استوديو چادرم را برمي‌داشتم و بدون چادر جلوي دوربين مي‌نشستم. بعد از اينکه اولين گوينده خانم با چادر خبر خوند من هم ديگر چادرم را درنياوردم. **يکي ديگر از نکات قابل توجه در خانواده شما چادري بودن خود شما و دخترانتان است. چقدر در پوشش بچه‌ها اجبار وجود داشت؟ فرخي نژاد: نه از همان اول هم هيچگونه اجباري براي بچه‌ها قائل نبوديم و خودشان هميشه مرا با چادر ديده بودند. در دوره راهنمايي چادري شدن را بهشان پيشنهاد کردم و خيلي راحت قبول کردند شايد به اين دليل بود که هيچ محدوديتي را در چادر نديده بودند و از همان کودکي ديده بودند که من به راحتي و با چادر بيرون از خانه کار مي‌کنم. زينب: محبوبيت مامان در جامعه باعث مي‌شد که ما ببينيم يکي از دلايل اين محبوبيت چادر است و ما هم به اين نتيجه رسيديم که اين پوشش مي‌تونه براي ما هم امنيت و اعتبار بياره. زهرا: هميشه وقتي پدر من مجله مياورد خانه خودش هم يک چيزايي را تاکيد مي‌کرد که حتما بخوانيد و برايمان هم توضيح مي‌داد. حتي پدرم بود که مادرم را انقلابي کرد. در هر نهادي ممکن است برخي افراد به کارشان اعتقادي نداشته باشند اما خانواده ما از آن دسته نيست و ما همه‌مان به کارهايي که مي‌کنيم اعتقاد داريم و ما به هر گزارشي که مي‌بنديم معتقديم. در اين راه البته سختي‌هاي بسياري مي‌کشيم. خيلي‌ها به ما متلک ميندازند و مي‌گويند شما در خانه سازماني زندگي مي‌کنيد و ماهي ۲۰ ميليون تومن درآمد داريد! فرخي نژاد: عده‌اي هم مي‌گويند به دلار حقوق مي‌گيريد! زهرا: جيره خور و نون به نرخ روز خور از معمولي‌ترين فحش‌هايي است که زياد به من مي‌دهند! در جواب اين افراد فقط مي‌توانم بگويم که متاسفانه يا خوشبختانه اعتقادم همين است! فرخي‌نژاد: ولي کارهايي که از دل برمي‌آيد بر دل هم مي‌نشيند و مخاطب زيادي هم دارد. ** پر واکنش ترين گزارشي که در اين سالها داشتيد کدام گزارش بوده؟ زهرا: سال گذشته درباره شعري که ميثم مطيعي در روز عيد فطر خوانده بود گزارشي رفتم که استقبال خوبي از آن شد. يادم هست همان زمان بيشترين فحش‌ها را خوردم. زينب: هيچوقت مردم درباره گزارش‌هايم موضع نگرفتند! من در صفحه‌هاي مجازي فعال نيستم که بازخوردي ببينم و در خبر هم به اندازه زهرا فعال نيستم. زهرا: زينب دغدغه اخبار و گزارش‌هاي چالشي را ندارد. ** وقتي که سه تايي با هم بيرون مي‌رويد شما را مي‌شناسند؟ زهرا: من را مي‌شناسند ولي زينب را نمي‌شناسند. فرخي‌نژاد: به من مي‌گويند خانوم خبر! هميشه از سمت مردم احترام ديديم و همين هم دلگرممان مي‌کند. حتي شده از خبرمان هم خوششان نمي‌آيد اما هميشه دلگرممان کردند و رفتار خوبي با ما داشتند. ** به نظر شما رسانه و صدا و سيما به بلوغ رسيده؟ زينب: کار خيلي سختي است. اما هميشه جسارت مديران بوده که حرف اول را زده. در زمان آقاي سرافراز جسارت‌هايي به خرج داده شد که واقعا نياز بود. اين بلوغ و رسيدن به آن هزينه‌هايي دارد و جسارت مي‌خواهد. دقيقا شبيه به کاري که الان زهرا مي‌کند و قبلا نجف‌زاده و دلاوري مي‌کردند. زهرا جسارت به خرج داد و نشان داد که مي‌شود خط قرمزها را جا به جا کرد. ** در حال حاضر رسانه به جايگاهي که بايد رسيده؟ فرخي‌نژاد: در حال حاضر در فضاي مجازي رقابت زياد شده و ما از اين جريان عقبيم و بايد سرعتمان را بالا برده و جسارتمان را بيشتر کنيم. بايد از نيروهاي معتقد استفاده کنيم. جهاد فکري بايد در عرصه رسانه ايجاد شود و افتخارات گذشته را بازيابي کنيم زهرا: بايد از نيروهاي جسور و کار درست استفاده کنيم. فرخي‌نژاد: بايد ديد رسانه‌هاي معتبر جهان با چه روشي پيش رفتند و ما هم همان روش را به کار ببريم. زهرا: گاهي اوقات از مديران مياني ضربه خورديم که جسارت ندارند و اميدواريم در دوره‌هاي بعدي مديران به روزتر و آگاه‌تر شوند. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره