ايسنا/ سعيد قطبيزاده درباره مستند «رودخانه ليان» گفت: اين فيلم نه تنها سوژهاش دستکاري نشده، بلکه رياکارانه هم نيست و به نظرم يک مستند محض است.در نوزدهمين برنامه از «شب ستارهها» که مروري بر آثار برگزيدهي ششمين جشنواره بينالمللي فيلم مستند ايران (سينما حقيقت) است، جلسه نقد و بررسي مستند «رودخانه ليان» به کارگرداني رامتين بالف با حضور منصور ضابطيان و سعيد قطبيزاده (منتقدان سينما) و جمعي از علاقمندان سينماي مستند، در سالن سينماحقيقت مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي برگزار شد.
بر اساس اين گزارش، رامتين بالف در ابتداي سخنانش درباره ساخت اين مستند گفت: حدود بيست و سه چهار سالي است که در زمينه ساخت آثار نمايشي و مستند مشغول فعاليت هستم و «رودخانه ليان» هم يازدهمين فيلم مستندي است که ساختهام. اين فيلم در جشنواره، کانديد دريافت چهار جايزه بود که در نهايت، تنديس بهترين فيلم مستند بلند و بهترين فيلمبرداري و ديپلم افتخار بهترين پژوهش را بدست آورد.پس از سخنان ابتدايي بالف، سعيد قطبيزاده منتقد اين جلسه با اشاره به موضوع فيلم اظهار کرد: خوشحالم که امروز قرار است درباره فيلمي حرف بزنيم که نه تنها سوژهاش دستکاري نشده، بلکه رياکارانه هم نيست و به نظرم يک مستند محض است. از اين بابت مي گويم «رودخانه ليان» مستندي محض است چون وقتي انسان سوژهي يک مستند قرار ميگيرد، اين سوال بوجود ميآيد که اين حضور چقدر نمايشي است و چقدر از آن حضور محض است و فيلمساز آن را شکار کرده است؟منصور ضابطيان هم با طرح پرسشي از بالف مبني بر نقش نويسنده در اين مستند بيان کرد: نام رامتين بالف در تيتراژ علاوهبر کارگردان، تهيهکننده و محقق به عنوان نويسنده هم آمده و با توجه به موضوع مستند، نقش نويسنده خيلي روشن نيست و شايد اين موضوع براي مخاطب هم سوال برانگيز باشد.بالف نيز در پاسخ گفت: وقتي نام نويسنده در تيتراژ ميآيد حتما اين تعبير به وجود ميآيد که بايد فيلمنامهاي براي کار نوشته شده باشد. ما دراين فيلم به معناي کلاسيک آن، فيلمنامهاي نداشتيم. اما زماني که طرح اين مستند را دنبال ميکردم، نقطه شروع و پاياني در ذهنم شکل گرفت و تصويرهايي هم که قرار بود در کار بگيريم براي من شکل فيلمنامه به خود گرفت. البته اين برنامهريزيها را روي کاغذ پياده ميکردم که به مرور زمان شکل فيلمنامه پيدا کرد و همين هم دستمايه کارمان قرار گرفت.بالف درباره تحقيقاتي که براي ساخت اين مستند انجام داده نيز عنوان کرد: ما از سال 84 تحقيقات ميداني براي اين کار داشتيم که در نهايت به فيلمنامهاي تبديل شد که هم در زمان فيلمبرداري و به خصوص بعد از آن تغييرات زيادي کرد. من قبل از ساخت اين مستند چند اثر با موضوع حياتوحش و حيواناتي که نسلشان رو به انقراض بود تهيه کردم؛ به همين دليل تا حدودي با فضاي کار اين چنيني آشنايي داشتم. ضمن اينکه براي ساخت مستند «رودخانه ليان» هم از سال 89 تا ارديبهشت سال 91 فيلمبرداري کرديم.
در بخش ديگري از اين نشست، قطبيزاده درباره استفاده نکردن نريشن براي اين فيلم مستند گفت: فيلمهايي که من با اين موضوع ديدهام، فيلمهايي بودند که نريشن به آنها کمک ميکند تا در کنار تصاوير، اطلاعات شفاهي هم به مخاطب ارائه کند. وقتي اين فيلم را ديدم از آنجايي هم که ابتدايش با صداي خود کارگردان شروع ميشود، احساس کردم نريشن دارد، اما هرچه جلوتر رفتيم ديدم فرمت و ساختار آن شبيه کليپ تصويري است، در واقع فيلم من را متقاعد کرد که نريشن لازم ندارد.
وي در ادامه تصريح کرد: من فيلمهاي قبلي آقاي بالف را هم ديدهام و به نظرم مستند «رودخانه ليان» نسبت به کارهاي قبليشان چند پله جهش داشته؛ اما با اين وجود يکي از نقصانهاي اصلي مستند اين است که به لحاظ جغرافيايي، منطقهاي که تصوير ميکند، را معرفي نکرده است و از همان اول به دل ماجرا ميزند. براي مخاطب قطعا اين سوال پيش ميآيد که اين رودخانه کجاي ايران است؟
قطبيزاده همچنين تيتراژ فيلم را يکي از اسيبهاي آن دانست و يادآور شد: به نظرم کار، تيتراژ شلوغي دارد و اين موضوع آسيبي است که کارگردان بايد مراقبش باشد و از اين دست تيتراژهاي مغرورانه دوري کند.