سکوت سنگین در باره قلب یخی ادامه دارد

با پخش و توزيع ۱۲ قسمت از مجموعه "قلب يخي" هنوز يخ بحث و بررسي در باره ريخت و محتواي اين مجموعه آب نشده است و کمتر مطلب جدي و قابل تاملي در باره اين پروژه نسبتاً سنگين منتشر شده است. اگر تصور بر اين است که منتقدان در انتظار به پايان رسيدن مجموعه هستند تا پس از آن شمشير از نيام برکشند و کاري کنند کارستان، چندان منطقي به نظر نمي رسد، زيرا اين قاعده براي سريال هاي تلويزيوني در حال پخش و مجموعه قهوه تلخ مصداق نداشت و انبوه مطلب در باره آنها به رشته تحرير در آمده و بازگو شده است. اين ادعا در باره مجموعه هاي خارجي قابل دانلود نيز صحت دارد. به عنوان مثال هنوز پخش قسمت دوم سريال"داون تاون ابي" به روي آنتن نرفته است، منتقدان داخلي به شروع درخشان و غافلگير کننده سريال اشاره کرده اند و در همين يکي دو روز گذشته در باب آن سخن ها گفته و نوشته اند.! سکوت در باره فصل سوم "قلب يخي" احتمالاً‌ معنايي جز اين ندارد که سريال در شبکه نمايش خانگي هنوز تشخص و منزلتي را که بايد به خود بگيرد نيافته و در کانون توجه منتقدان قرار نگرفته است. گله از ناتمام ماندن مجموعه "قهوه تلخ" اينجا خيلي عامل تعيين کننده اي نيست، چون سريال "ساخت ايران" گوش شيطان کر با هر کيفيتي به نقطه پاياني رسيد و "قلب يخي " هم با سرمايه گذاري مضاعفي مي خواهد- به گفته تهيه کننده اش- تبديل به يک برند نمايشي در بين مجموعه هاي نمايش خانگي در ايران گردد. بي مناسبت نيست که در اينجا بارديگر کمبود يک تيم هوشمند مديريت روابط عمومي را در کنار اين پروژه هاي بزرگ يادآور شوم و خلاء آن را در مجموعه هاي نمايش خانگي آسيب رسان بدانم. روابط عمومي سريال مي توانست با مدد از نويسندگان و منتقداني – ولو با سفارش- بخواهد آغاز کننده بحث هايي در رسانه ها بشوند و زمينه اظهار نظر سايرين را فراهم کنند. اين نهاد مي توانست زمينه مشارکت فکري مخاطبان را هم مهيا کند و از آنها بخواهد علاوه بر ارسال و انتشار نقطه نظراتشان، ادامه روند قصه و پايان آن را حدس بزنند وبا اتمام پخش پروژه همين مخاطبان مشارکت جو، به نوعي مورد تشويق قرار گيرند.