باشگاه خبرنگاران/ اجراي تلويزيوني براي هر کسي مملو از خاطرات، چالشها و استرسهاي خاصي است.
تلويزيون قاب جادويي که هر کس در آن جاي ميگيرد، فارغ از روزمرگيها و مشغلههاي زندگي مهمان خانههاي مردم ميشود. اما اين اجراي تلويزيوني براي هر کسي مملو از خاطرات، چالش ها و استرسهاست. در اين باره با دو تن از مجريان تلويزيوني گفتگو کرديم که در ادامه آن را مي خوانيد؛
مجري شبکه خبر: با دوربين بيگانه بودم
مژگان صارمي گوينده شبکه خبر در گفتگو با خبرنگار حوزه راديو تلويزيون گروه فرهنگي باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص شکل گيري علاقهاش به اجرا گفت: از ابتدا علاقه زيادي به اجرا داشتم و زماني که صدا و سيما فراخواني در اين زمينه منتشر کرد، من هم در آن شرکت کردم. در عين ناباوري توانستم رتبه قبولي را کسب کنم. فعاليتم را ابتدا از اخبار راديو شروع کردم و بعد از تاسيس شبکه خبر، اجراي بخش تصويري اخبار را بر عهده گرفتم.
وي در ادامه درخصوص استرس اجرا بيان کرد: روزهاي اول اجرا خيلي استرس داشتم و تا بخواهم با دوربين به اصطلاح دوست شوم، زمان برد، اما امروز ديگر در زمان اجرا دوربين را حس نميکنم و تنها تصورم از لنز دوربين، چشمان مخاطباني است که عضوي از خانوده ام شدند و به خوبي حضور آنها را حس ميکنم. همين باعث ميشود ديگر استرسي براي اجرا نداشته باشم.
صارمي در ادامه در خصوص علاقه اش به تماشاي برنامههاي تلويزيون اظهار داشت: زمان زيادي را براي تلويزيون ميگذارم، به مستند علاقه بيشتري دارم و زمانهايي که در خانه باشم شبکه مستند را انتخاب ميکنم. تلويزيون عضوي از خانواده من است به طوري که نبودش حس خلا را در خانه ايجاد ميکند. روزهاي اول که تازه تلويزيون وارد ايران شده بود، پدرم اين جعبه جادويي را به خانه آورد و خاطرات وصف نشدني را در ذهنمان ماندگار کرد. برنامههاي کودکي که هنوز هم يادآوري اش لبخند را به لبانم ميآورد. زماني هم که مادر شدم با فرزندانم برنامههاي خاطره انگيزي، چون محله بروبيا، هاچ زنبور عسل و يا مسابقه هفته تماشا ميکردم.
وي خاطرنشان کرد: امروز با گذشت سالها از حضور تلويزيون در خانه هايمان اين رسانه هنوز هم ارزش و اهميت خود را حفظ کرده و هر ساله برنامه سازان تلاش ميکنند تا برنامههاي آموزنده و مفيدي را براي مخاطبان تهيه کنند.
مجري برنامه هاي فوتبالي: پتو روي تلويزيون مي انداختم!
محمد حسين ميثاقي مجري برنامههاي ورزشي هم در ادامه اين گفتگو در مورد حس عجيب اجرا گفت: اجرا به خودي خود حس عجيبي دارد؛ به طوري که اصلا در حين اجرا محيط اطرافت را حس نميکني و آزاد و رها به ارتباط با مخاطب ميپردازي. روزهاي اول که اجرا ميکردم دستانم به قدري عرق کرده بود که تصوير بردار برنامه فکر ميکرد از سقف آب ميچکد؛ اما بعد از آن متوجه دستان عرق کرده من شد.
وي در ادامه در خصوص ورودش به سازمان اظهار داشت: من از سال ۷۳ وارد سازمان شدم؛ پدرم مشوق من بود و زماني که در کرمانشاه مشغول تحصيل بودم، فرم ورود به سازمان را به دستم داد تا پر کنم. من هم تا آن روز اصلا به اجرا فکر نميکردم و به خاطر اينکه دل پدرم را نشکنم، فرم را پر کردم. البته منکر علاقه ام به فوتبال نيستم و امروز خوشحالم که پدرم اين لطف را در حقم کرد و من را به آرزويم رساند.
ميثاقي درباره علاقه اش به شبکههاي تلويزيوني گفت: من فقط شبکه ورزش و فوتبال را نگاه ميکنم. يکي از خاطرههاي جالبي که برايم اتفاق افتاد زمان پخش مجدد برنامه ورزشي ۱۲۰ بود؛ پسرکوچک يکي از اقوام کنار من نشسته بود و تلويزيون نگاه ميکرد و از ديدن همزمان من در تلويزيون و نشستن در کنارش، به قدري تعجب کرد که يک دفعه برگشت و به من گفت: شما بالاخره کجايين؟ انقدر از واکنشي که داشت خنده ام گرفته بود که خودم هم نميدانستم بايد چه جوابي به او بدهم.
وي درباره جايگاه تلويزيون در خانه پدري اش افزود: در خانه پدري ما تلويزيون نقش مهمي داشت و هر زمان که برنامهاي پخش ميشد، هر شش نفرمان جلوي تلويزيون جمع ميشديم و زمانهايي که تلويزيون خاموش بود، به جاي تير دروازه از آن استفاده ميکرديم. يادم است روزهايي که خانه سبز داشت همه تشک هايمان را جلوي تلويزيون پهن ميکرديم و و قطاري پاي ديدن آن مينشستيم و بعد از آن هم ميخوابيديم. بعضي شبها که بقيه خواب بودند و من ميخواستم برنامهاي را ببينم، پتو را روي تلويزيون ميانداختم تا نورش بقيه را اذيت نکند!
وي در خصوص استرس رسيدن به آنتن پخش زنده تلويزيون اظهار داشت: سر يکي از برنامهها ماشينم خراب شده بود. آن را گوشهاي از خيابان پارک کردم و به يک مغازه دار سپردم و با موتور به سرعت خودم را به سازمان رساندم.
بازار