جيم/هاليوود در سال 2013، سياستهاي چند سال اخيرش در تبديل داستانهاي مشهور افسانهاي و قصههاي کلاسيک پريان به فيلمهاي پرهزينه را با جديت بيشتر ادامه داد. در سالهاي گذشته و به خصوص سال 2013 داستانهاي مشهوري نظير «سفيد برفي و هفت کوتوله» با شکل و شمايلهاي مختلف و جزئيات متفاوتي در داستان از جنس کمدي با بازي جوليا رابرتز بگيريد تا نسخه خشنتر با بازي کريستين استيوارت و شارليز ترون، هانسل و گرتل معروف، جک و لوبياي سحرآميز، آليس در سرزمين عجايب، شنل قرمزي و... تبديل به فيلمهايي پرهزينه در سينما شدهاند. يکي از پايهها و عناصر جذاب در دنياي پر رمز و راز هنر هفتم، همين افسانهها و اسطورهها يا همان داستانهاي خيالي و جذابي است که در هر فرهنگ و تمدن به وفور يافت ميشود و بيشتر برگرفته از فرهنگ عامه مردم هر سرزمين است؛ داستانهايي که هر کدام به تنهايي ميتواند چندين و چند اقتباس سينمايي را شامل شود و درآمدهاي هنگفتي را هم براي سازندگان آن به دنبال داشته باشد. هاليوود هم که در اين زمينه پيشرو بوده و نه تنها از افسانهها و داستانهاي پريان در فرهنگ سرزمينش بهرههاي فراواني برده، بلکه افسانهها و اسطورههاي ساير فرهنگها و سرزمينها را نيز با ايجاد تغييراتي به سينماها کشانده است.
فرهنگ در خدمت گيشه
تلاش مضاعف در زنده نگه داشتن اين افسانهها به خوبي نشان ميدهد که هاليوود نه تنها ميخواهد فرهنگ عاميانه يا فولکلور را به هرشکلي حفظ کند، بلکه نيم نگاهي هم به درآمدهاي زيادي که از اين طريق عايدش ميشود دارد. توجه به عناصر فانتزي اين گونه داستانها و وجوه گوناگون آن در جذب مخاطب و البته جلوههايي که با به تصوير کشيدن آن جذابيتهاي فراواني خلق خواهد شد نيز موجب شده که هريک از داستانهاي افسانهاي و اسطورهاي در فرهنگ غربي از سفيد برفي و شنل قرمزي گرفته تا جک و لوبياي سحرآميزش و آليس با آن سرزمين عجايبش، تاکنون چندين بار روي پردههاي نقرهاي سينما نقش ببندد. به مناسبت اوج گرفتن اين موج تازه در هاليوود، نگاهي کوتاه خواهيم داشت به برخي افسانههايي که در سينما بيشترين جلوهگري و خودنمايي را داشتند و بر اساس آن تاملي خواهيم کرد به خودمان، افسانههايمان و سينماييکه هيچ جايي براي آنها باز نکرده است!
جک و لوبياي سحرآميز
تا دلتان بخواهد از اين افسانه انگليسي، فيلم، سريال و انيميشن ساخته شده است. جذابيتهاي بصري و داستان پر کشش آن موجب شده که تاکنون بارها و بارها پاي اين داستان به سينماها و قاب جادويي تلويزيون باز شود. جک و لوبياي سحرآميز بيشتر براي ما با آن انيميشن معروف که در آن جک تنها سرمايهاش يعني يک گاو را در ازاي چند لوبيا ميدهد شناخته شده است، هر چند اقتباسهاي متفاوت و بيشماري هم از آن صورت گرفته از جمله فيلم سينمايي «جک غولکش» که اوايل سال گذشته ميلادي در سينماها اکران شد و داستان آن در حقيقت چند سال پس از جک و لوبياي سحرآميز رخ ميدهد و دوباره پاي غولها توسط يک «جک» ديگر و البته توسط همان لوبياهاي جادويي به زمين باز ميشود.
هانسل و گرتل
يک جنگل پر از دار و درخت، خواهر و برادري تنها، يک کلبه کاملاً خوردني از کيک و شکلات و جادوگري پير و بيرحم! اينها شما را قطعاً ياد هانسل و گرتل، خواهر و برادري مياندازد که داستانش به افسانهاي براي همه مردم جهان تبديل شد. تاکنون از اين افسانه آلماني اقتباسهاي فراواني شده است؛ از اقتباس معروف سال 1954 و 1987 بگيريد تا همين سال 2013 که در کمال تعجب 4 اقتباس سينمايي از هانسل و گرتل اکران شد و البته يکي از آنها توانست به موفقيتي نسبي برسد. «هانسل و گرتل؛ شکارچيان جادوگر»، «هانسل و گرتل؛ جنگجويان جادو»، «هانسل و گرتل پخته شده» و يک اقتباس ترسناک و دلهره آوره از اين داستان، 4 فيلمي است که امسال با اقتباس از افسانه اين خواهر و برادر به روي پردههاي سينما رفت و به غير از فيلم اول که با بازي جرمي رنر در نقش هانسل اکران شد، بقيه فيلمها بسيار ضعيف و شکست خورده بودند.
آليس و سرزمين عجايبش
ماجراهاي آليس و سرزمين عجايب از همان سال 1865 که توسط لوئيس کارول نوشته و منتشر شد، توانست در طي يک قرن و نيم نه تنها در عرصه کتاب و چاپ و نشر بلکه در عرصه هنر اعم از فيلم، انيميشن، سريال تلويزيوني و موسيقي الهامبخش باشد. بعد از اقتباسهاي سينمايي خوب و کاملي همچون اقتباسي به کارگرداني تيم برتون که 2 سال پيش با بازي جاني دپ اکران شد و انيميشن خاطرهانگيز آن که در سال 1951 توليد شد، امسال اما شرکتهاي فيلمسازي تصميم گرفتند از ظرفيت داستاني آليس و سرزمين عجايب در عرصه سريالسازي بهره ببرند و نتيجه آن هم ساخت سريال تلويزيوني «روزي روزگاري در سرزمين عجايب» بود که پخش آن از سال 2013 در شبکه معروف abc آغاز شد و هرچند از لحاظ تکنيک ساخت و جلوههاي بصري ضعيف بود، اما توانست مخاطبان زيادي را به خود جذب کند. راستي هاليوود در راه بازسازي افسانههاي قديمي يک فيلم عجيب هم دارد، «برادران گريم» باز بازي مونيکا بلوچي و هث ليچر که در آن ضمن اشاره به افسانه قديمي دو برادر جنگير، نيم دوجين از افسانههاي فولکلور غربي زنده ميشوند، حالا حساب کنيد در سينماي ما در چند فيلم اشارهاي به يک داستان قديمي نميشود چه رسد به چند ماجرا در يک فيلم!!
نويسنده: وحيد تفريحي