شبکه ايران/ مريلا زارعي بازيگر زن سينماي ايران که امسال با درامي دفاع مقدسي به نام «شيار 143» به جشنواره مي آيد در يادداشتي زيبا که بيشتر به دلنوشته شبيه است تا يادداشتهاي رسمي از تجربه بازي در اين فيلم سخن گفته است. به گزارش شبکه ايران زارعي در اين يادداشت ابايي نداشته که از ترديد ابتدايي اش بر سر قبول بازي در اين فيلم سخن گويد. متن کامل يادداشت زارعي را در ادامه مي خوانيد:
شياري عميق بر خاطراتم
قرار بود با ديدن فيلم «شيار 143» ، اين فيلم برايم تمام شود ولي چنين نشد و پرونده اش برايم همچنان باز ماند. فيلم، شياري عميق بر خاطراتم کشيد نه به عمق دو ماه همراهي با شخصيت مادر بلکه شياري به عمق خاطرات اين سرزمين .خاطرات مادراني که آرش هايشان را به اين سرزمين هديه دادند .
پيشنهاد اين نقش وسوسه اي دوگانه را در وجودم بيدار کرد. نقش مادر تازگي داشت اما مي ترسيدم از کم تجربگي خالق آن و اعتراف ميکنم اين ترس تا امروز که به تماشاي فيلم نشستم با من همراه بود . ترس از اينکه الفت قصه ما که به نوعي مام وطن بود به درستي خلق نشود . مي ترسيدم مرثيه هاي باشکوه و هول انگيز اين مادر که در جاي جاي سکانس ها تنيده بود در چينش و تقطيع پلانها گم شود . مي ترسيدم دوربين عظمت اين لحظه هاي مادر را نبيند . مي ترسيدم آن معدن با عظمت، مادر را حقير کند... .
فيلمنامه «شيار 143» را کنار رود راين خواندم ، همان جا که قهرمان فيلم «از کرخه تا راين» با خدايش نجوا مي کرد .... قصه همان عطر و طعم را داشت ولي اين بار روايتي زنانه بود و از زاويه مادران به فرزندان کرخه نگاه کرده بود .
بايد رها مي شدم
وقت انتخاب بود . من نيز در کنار رود راين با خدايم نجوا کردم. آيا «شيار 143» ميتواند گوشه اي از آلام مادران چشم انتطار را جبران کند؟ نمي دانم ...واقعا نمي شد پيش بيني کرد. بايد رها مي شدم ...غرق مي شدم ...خيس مي شدم.
نقش سنگين و استثنايي اين بزرگ مادر را پذيرفتم. رويارويي من با اين مادر در ماه ضيافت پروردگار آغاز شد و چه آغاز مبارکي بود. رمضان برايم نسيمي آورد از جنس همه مادران غيور سرزمينم. گرماي تابستان ، کوره ذوب مس، تنفس در هواي سنگين فلزي و چه با شکوه که با همت بلند همه يارانم در اين کار دست به دست داديم تا اين مادر را زنده کنيم.
«شيار 143» برايم آزمون صبوري بود و هست. خدارا شاکرم از اين فرصت مغتنم و در پايان قدردان خالق اثر خانم نرگس آبيار .