نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
سینما و چهره ها

هنرنمایی جمشید مشایخی در آخرین حضور سینمایی‌اش

منبع
باشگاه خبرنگاران
بروزرسانی
باشگاه خبرنگاران/ حميد کاوياني کارگردان «بن‌بست وثوق» در يادداشتي از ويژگي آخرين نقش جمشيد مشايخي در فيلم خود نوشت. حميد کاوياني کارگردان «بن‌بست وثوق» در يادداشتي اختصاصي براي باشگاه خبرنگاران جوان، از ويژگي آخرين نقش جمشيد مشايخي در فيلم خود نوشت. شخصيت «آقامستوفي» در فيلم «بن‌بست وثوق» را مي‌توان اينگونه تعرف کرد: پيرِ جماعتي بوده در محله و خانواده و در ميان دوستان، از جواني به عنوان پيرِ فرزانه‌اي شناخته شده که براي همه بزرگي‌اش سايه داشته و پناه بوده‌ست او... او مي‌گويد: «پيش همه عاقبت بخير شديم، ولي از تو شر افتاد به جونمون» پير ويلچير نشين که انگار در اين روزگار حتي بين اعضاي خانواده حرفش خريدار ندارد. ديالوگي ديگر: «شير هم که پير ميشه!، ... دستمايه خنده ميشه واسه روباه!...» گله دارد از پيرامون و نامردي جهان امروز... خسته‌است و روي صندلي چرخدار محبت نزديکان را تمنا مي‌کند. «اين صندلي با چرخهاش بيشتر از اينکه به کارم بياد نوه‌هام رو مياره دور و برم...» انگار با پيري جسم، به جزيره‌اي تبعيدش کرده‌اند!... هنوز، اما تلاش مي‌کند براي سايه داشتن و ياري کردن و بزرگ بودن... براي رفع مشکل نزديکان همچنان کوشش دارد. هنوز گره به دست او باز مي شود و حضورش عزيزست. هنوز بوي انسانيت گذشته را دارد و نور مهر از وجودش برمي خيزد. استاد مشايخي بعد از خواندن فيلمنامه براي اولين بار و پس از نشست اوليه‌ همکاري در آستانه‌ آغاز فيلمبرداري گفتند: ترجيح مي دهم اين فيلم با نقش آقا مستوفي آخرين کار من باشد... پاي کلامشان ماندند و بعد از «بن‌بست وثوق» به هيچ پيشنهادي براي بازي پاسخ مثبت ندادند. گرم بود و پر مهر وجود نازک، اما مردانه‌ي او... پيش از هر پلان، بيش از هر چيز برق اشتياق براي ثبت لحظه‌اي استوار از آقامستوفي با او بود... دل‌لرزه‌هايش براي کار آخر را (که تصميم او بود) همه مي‌ديدند... آرام نداشت اين درياي آرامش... سرشار بود از نقش و سرشار از سينما. جنس بازي او از درون به بيرون بود... گويي «آقامستوفي» قصه شده بود و خود در ميانه نبود. مي‌پرسيد مدام و اطمينان مي‌گرفت با اينکه خود اعتبارِ نقش بود و اطمينانِ من. پيش از دعوت، با واژه‌هايي که روي کاغذ روان کردم کوشيدم اشتياق خود براي حضورِ جانِ تپنده‌ي نقش‌هاي ماندگار را توصيف کنم، نامه همراه با فيلم‌نوشت به دستشان رسيد و بي‌درنگ تماس گرفتند و مهر جاري شد. کاش سينما بيشتر بهره مي‌برد از اين جانِ سرشار... از اين درخت کهنسال و استوار... از اين مردِ يگانه در معرفت و صفا... رفتنش باورکردني نيست او تا هميشه مي‌ماند با نقش‌هايي که جانانه بود و هيچ کم‌نداشت... (محمدهادي) حميد کاوياني نويسنده و کارگردان «بن‌بست وثوق» ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره