سينماپرس/ تمشک براي اولين بار طرح مساله رحم اجاره اي با فيلم «شهرت» به کارگرداني ايرج قادري و نويسندگي محمد هادي کريمي در سال 79 مطرح شد که در آن زمان موفق به اکران نشد و بعدها اين مسئله به سريال «ساعت شني» و فيلم دعوت رسيد اما اين بار سامان سالور دست به ساخت يک فيلم با اين مضمون را براي ششمين فيلمش در نظر گرفته است.
براي اولين بار طرح مساله رحم اجاره اي با فيلم «شهرت» به کارگرداني ايرج قادري و نويسندگي محمد هادي کريمي در سال 79 ساخته شد که در آن زمان موفق به اکران نشد و بعدها اين مسئله به سريال «ساعت شني» و فيلم دعوت رسيد اما اين بار سامان سالور دست به ساخت يک فيلم با اين مضمون را براي ششمين فيلمش در نظر گرفته است.
سامان سالور در ادوار جشنواره فيلم فجر يک حرکت سينوسي را در پيش گرفته است و در يک سال فيلم «سيزده 59» را مي سازد که مشخص است برآمده از کارگردان «چند کيلو خرما براي مراسم تدفين» نيست و سال بعد تصميم مي گيرد به سينماي خودش برگردد که مي شود «آمين خواهيم گفت» که به دليل ضعف ساختاري و داستاني پشت خط اکران مي ماند چرا که سالور در اين فيلم از عناصر غير عادي براي روايت قصه نخ نما استفاده مي کند و با روايت به شکل ضدپيرنگ سينماي تجربي خودش را پي گيري مي کند.
بعد از يک دوره جشنواره «سامان سالور» در جشنواره سي و دوم فيلم فجر با فيلم «تمشک» حاضر شده است و در خط اصلي داستان از الگوي امتحان پس داده استفاده کرده است اما در خلق داستانک نسبت به ساير آثار مشابه خوب عمل کرده است.
شروع «تمشک» با يک تصادف ساده و بد اجرا شده با موسيقي آرام و ناهمگون آغاز مي شود، بعد از اين سکانس فيلم وارد فضاي قصه زن اصلي قصه مي شود که ما بايد با او همراه شويم و فيلمساز به مخاطب توصيه مي کند که فعلا تصادف را رها کند و با اين قصه همراه شود در حالي که اين فضا با مخاطب بيگانه و ناشناس است و فيلمساز هيچ پيش زمينه براي آغاز آن در نظر نمي گيرد.
نمايش کليشه اي روحيه مادرانه در اين فيلم ادامه دارد اما خلق داستانک برادر شوهر با بازي خوب مهران احمدي موتور محرک داستان مي شود و هر لحظه مخاطب در انتظار يک اتفاق تازه از او است که در نهايت پايان تراژيکي را براي فيلم مي سازد.
همواره فيلمسازان علاقه زيادي به ساخت فيلم در جغرافيا شمال کشور را دارند، در حالي که اين جغرافيا براي کارکرد درام هيچ تاثيري ندارد چرا که اگر اين فيلم در شهرهاي ديگري ساخته مي شد و تاثيري روي قصه و روند تکامل آن نداشت.
نورپردازي ضعيف در اين فيلم باعث شده است که در صحنه ها فيلمبرداري از شخصيت ها داخل ماشين ما با پس زمينه بد رنگ و غير آشنا مواجه شويم و اين موضوع نه تنها در «تمشک» بلکه در فيلم هاي ديگر جشنواره ه ديده ايم و انگار در حال آزمون و خطا در استفاده از دوربين هاي ديجيتال هستيم.
سالور در اين فيلم سعي کرده که «تمشک» تجربه گرا نشود و در اين مسير حتي از نيکي کريمي در نقشي هرچند کوتاه استفاده کرده است، اما نداشتن مسير فيلمسازي در اين سالها نشان دهنده يک آشفتگي در سينماي اوست اينکه بعد از ششمين فيلم از عنوان «يک فيلم از سامان سالور» در ابتداي تيتراژ استفاده مي شود و نشان دهنده يک يخ زدگي انفرادي در فيلمساز است.