نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
سینما و چهره ها

بهترین فیلم‌های علمی‌ - تخیلی تاریخ سینما

منبع
برترين ها
بروزرسانی
بهترین فیلم‌های علمی‌ - تخیلی تاریخ سینما
برترين ها/ موجودات فضايي، فضانوردان، سفر در زمان و هر چيز علمي تخيلي که به آن فکر کنيد در قالب دستکم يک فيلم به نمايش درآمده است. بدين ترتيب تهيه فهرستي از بهترين فيلم‌هاي علمي تخيلي تاريخ سينما دشوار مي‌شود. براي درک اين که ژانر علمي تخيلي از کجا آمده بايد به عصر ظهور سينما بازگرديد. درست در همان ابتداي صنعت سينما، فيلم «متروپوليس» (Metropolis) که در سال ۱۹۲۷ اکران شد، از جلوه‌هاي بصري خارق العاده‌اي براي خلق نقطه ارجاعي براي تمامي داستان‌هاي مربوط به يک دنياي پادآرمانشهري استفاده کرد و تاثير آن را مي‌توان در فيلم «بليد رانر» (Blade Runner) ديد. سپس نوبت به فيلم «نبرد دنياها» (War of the Worlds) در سال ۱۹۵۳ رسيد، سپس «دکتر استرنجلاو» (Dr. Strangelove) در سال ۱۹۶۴ و البته شاهکاري ديگر از استنلي کوبريک بزرگ با عنوان «۲۰۰۱: يک اوديسه فضايي» (۲۰۰۱: A Space Odyssey) در سال ۱۹۶۸ که مي‌توان آن را تاثيرگذارترين فيلم علمي تخيلي تمام دوران ناميد. در ادامه اين مطلب مي‌خواهيم شما را با بهترين فيلم‌هاي علمي تخيلي از دهه ۱۹۷۰ تاکنون آشنا کنيم و اولين مورد را نيز با شاهکاري ديگر از کوبريک آغاز مي‌کنيم. ۱. پرتقال کوکي (۱۹۷۱) فيلم «پرتقال کوکي» (Clockwork Orange) ساخته استنلي کوبريک که بر اساس رماني به همين نام ساخته شده يک کلاسيک در ژانر پادآرمانشهري است. الکس با بازي مالکوم مک داول يک نوجوان هرزه با علاقه‌اي شديد به موسيقي کلاسيک و خشونت است. با افزايش جنايات و خشونت هايش، الکس به زندان فرستاده مي‌شود، بدين اميد که عطش او براي خشونت و رابطه جنسي با يک روش درماني آزمايشي جديد درمان شود. اين فيلم با لنز‌هاي زاويه بسيار باز گرفته شده تا کيفيت رويايي و فانتزي که از فيلم بيرون مي‌جهد را ثبت نمايد و بدين ترتيب اين فيلم از کوبريک به يکي از بحث برانگيزترين فيلم‌هاي عصر خود تبديل شد. ۲. سولاريس (۱۹۷۲) «سولاريس» (Solaris) داستان يک روانشناس را روايت مي‌کند که به پايگاه فضايي در مدار زمين فرستاده مي‌شود تا سعي کند علت رفتار‌هاي نامتعارف دانشمندان مقيم اين مرکز را کشف نمايد. وقتي او به پايگاه مي‌رسد براي دنياي تکان دهنده‌اي که آنجا مي‌بيند آماده نيست و آن شخصيت‌هايي که او انتظارشان را داشت حضور ندارند. آندري تارکوفسکي، نويسنده و کارگردان فيلم، با اين فيلم قصد دارد احساس عاطفي و عمق ژانر علمي تخيلي را به بيننده نشان دهد، چيزي که الهام بخش فيلم‌هاي علمي تخيلي خوش ساخت و موفق اخيري مانند «ورود» (Arrival) و «جاذبه» (Gravity) مي‌شود. بازسازي اين فيلم در سال ۲۰۰۲ با بازي جورج کلوني نتوانست موفقيت فيلم تارکوفسکي را تکرار نمايد. ۳. وست ورلد (۱۹۷۳) «وست ورلد» (Westworld) بسيار متفاوت از سريال تلويزيوني اخير با همين نام با بازي آنتوني هاپکينز بود. با اين وجود داستان هر دو تا حدود زيادي يکي است: وست ورلد يک پارک سرگرمي متعلق به آينده است که گروهي از موجودات شبه انسان در آن زندگي مي‌کنند که کاربرد اصلي آن‌ها به حقيقت تبديل کردن خواست‌هاي گاه ديوانه کننده مهمانان ثروتمند پارک است. با اين وجود ترس و وحشت در نسخه سينمايي بسيار بيشتر از نسخه سريالي است به خصوص براي عصري که چنين داستاني بسيار خلاقانه و ترسناک بود. ۴. ارتباط نزديک از نوع سوم (۱۹۷۷) فيلم «ارتباط نزديک از نوع سوم» (Close Encounters of the Third Kind) متفاوت‌تر و خشن‌تر از فيلم‌هاي قبلي استيون اسپيلبرگ است، اما نمي‌توان آن را تنها فيلمي در مورد موجودات فضايي و کودکان دانست که نگاه به آسمان دارند. فيلم روابط انسان‌ها با اين موجودات و حيرت اين موجودات از دنياي زميني را به تصوير مي‌کشد. جلوه‌هاي ويژه آن براي فيلمي که در سال ۱۹۷۷ منتشر شده خارق العاده است و نت‌هاي موسيقي که براي ارتباط برقرار کردن با سفينه‌هاي فضايي مورد استفاده قرار مي‌گيرد حاصل ذهن خلاق نابغه‌اي به نام جان ويليامز است. ۵. استاکر (۱۹۷۹) فيلم «استاکر» (Stalker) ديگر ساخته آندري تارکوفسکي يکي از شاهکار‌هاي هنري دوران اتحاد جماهير شوروي است که تماشاي آن بسيار لذت بخش است هر چند در بخش علمي.فلسفي ژانر علمي تخيلي قرار مي‌گيرد. اين فيلم داستان سه مرد را روايت مي‌کند. يک نويسنده، يک دانشمند و يک راهنما. که به منطقه‌اي ناشناخته، بي آب و علف و خطرناک مي‌روند که هر کسي وارد آن شود را گيج و سردرگم مي‌کند. به مدت نزديک به ۳ ساعت و اکثراً به زبان روسي، «استاکر» با آن لانگ شات‌هاي تارکوفسکي فراتر از سرگرم کننده و بهتر بگوييم، ميخکوب کننده است. تاثير اين شاهکار را مي‌توان در سريال‌هاي «وست ورلد» و بيشتر در فيلم «نابودي» (Annihilation) ساخته الکس گارلند ديد. ۶. بيگانه (۱۹۷۹) فيلم «بيگانه» (Alien) ساخته ريدلي اسکات داستان اعضاي يک کشتي فضايي تجاري را روايت مي‌کند که با يک موجود مرگبار که بدنبال خود ردي از مرگ و نابودي به جاي مي‌گذارد روبرو مي‌شوند. فضاي تنگ و تاريک فيلم از داستان‌هاي کلاسيک علمي تخيلي الهام گرفته و يکي از تکنيک‌هاي خارق العاده آن را مي‌توان نشان ندادن وحشت کامل موجود موسوم به «بيگانه» دانست که سبکي خارق العاده و بسيار ترسناک براي ساخت تعليقي است که از زمان به بعد به طور مرتب کپي برداري شده و مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ۷.بليد رانر (۱۹۸۲) داستان فيلم «بليد رانر» در سال ۲۰۱۹ در شهر لس آنجلس رخ مي‌دهد، جايي که رايان دکارد يکي از بليد رانر‌هاي مشهور است. بليد رانر به کسي گفته مي‌شود که نسخه‌هاي شبه انساني ساخته شده با مهندسي زيستي را تعقيب کرده و به قتل مي‌رساند. او براي پيدا کردن چهار شبه انساني که به طور غيرقانوني روي زمين زندگي مي‌کنند فرستاده شده و همچنين نظارت بر تستي که قرار است انسان‌ها را از شبه انسان‌ها تشخيص دهد. فيلم اورجينال «بليد رانر» از نقاشي‌هاي کلاسيک ادوارد هوپر و فضاي آسمان شهر هنگ کنگ براي خلق ظاهر نمادين و تکنولوژيک فضا‌هاي شهري که تاريکي فيلم نوآري خاصي دارد استفاده مي‌کند. ۸. موجود (۱۹۸۲) قاره قطب جنوب. جان کارپنتر. کرت راسل. فيلم «موجود» (The Thing) يکي از آن دسته فيلم‌هاي علمي تخيلي ترسناک کلاسيک است که هنگام انتشار مورد بي مهري منتقدان قرار گرفت، اما با تماشاي چند باره و گذشت زمان زيبايي‌هاي خود را نشان داد. با فرو رفتن بيشتر و بيشتر دانشمنداني که در يک مرکز تحقيقاتي در قطب جنوب گرفتار شده اند در ترس و پارانويا، تنش و تعليق در داستان افزايش مي‌يابد و مواجهه با يک موجود بيگانه تاريخي و با قدرت تغيير چهره و فرو رفتن در قالب انسان ها، شرايط براي اين افراد به چيزي فراتر از يک کابوس تبديل مي‌شود. ۹. ۱۲ ميمون (۱۹۹۵) فيلم «۱۲ ميمون» (۱۲ Monkeys) به کارگرداني تري گيليام در دوران اوج کاري اش و با بازي بروس ويليس و برد پيت، يک فيلم سفر در زماني نئو.نوآري خارق العاده است که در آن يک ويروس مرگبار اغلب انسان‌ها را به کام مرگ فرستاده است. بازماندگان اين فاجعه در سال ۲۰۳۵ در زير زمين زندگي مي‌کنند، جايي که گروهي از دانشمندان درمانده يک جنايتکار با بازي ويليس را به گذشته باز مي‌گردانند تا از شيوع ويروس جلوگيري کند، ويروسي که گمان مي‌رود توسط گروهي موسوم به ۱۲ ميمون ساخته و منتشر شده است. وقتي که او به زماني نادرست فرستاده مي‌شود خيلي زود دستگير شده و به يک بيمارستان رواني فرستاده مي‌شود، جايي که در آن با يک بيمار رواني با بازي پيت آشنا مي‌شود و آنجا سعي مي‌کند يکي از پزشکان را متقاعد کند که راست مي‌گويد. اتفاقاتي که پس از اين ماجرا مي‌افتد شبکه‌اي بي نقص از اتفاقات پارادوکسي است که گاهي اوقات عقلاني نيست، اما شما را شيفته خود مي‌سازند. ۱۰. ماتريکس (۱۹۹۹) واچوفسکي‌ها با ساخت فيلم «ماتريکس» (The Matrix) دنياي فيلم‌هاي علمي تخيلي را تغيير دادند. فيلم آن‌ها يک آينده پادآرمانشهري را به تصوير مي‌کشد که در آن تمام انسان‌ها در داخل يک واقعيت شبيه سازي شده گرفتار شده اند و به عنوان يک منبع انرژي توسط مخلوقاتي که با هوش مصنوعي ساخته شده اند مورد استفاده قرار مي‌گيرند. يک هکر به نام نئو از دروغين بودن دنيايي که انسان‌ها در آن هستند مطلع مي‌شود و خيلي زود شروع به جستجو براي کشف واقعيت مي‌کند. اين فيلم سوالاتي را در مورد فلسفه وجودي و پوچ گرايي در مخاطبان ايجاد کرده و آن را با سکانس‌هايي اکشن، هنر‌هاي رزمي و انيمه‌هاي ژاپني ترکيب نمودته تا يک فيلم سايبر پانک ماندگار در ژانر علمي تخيلي توليد کند که در فرهنگ معاصر همواره به آن ارجاع داده مي‌شود. ۱۱. پرايمر (۲۰۰۴) فيلم «پرايمر» (Primer) به کارگرداني شين کاروت، فيلمي با بودجه بسيار کم و بدور از جلوه‌هاي ويژه پرخرج، اما با تنش بالا در مورد دو مهندس به نام‌هاي آرون و ايب ساخت که به طور تصادفي راز سفر در زمان را در گاراژ خانه خود کشف مي‌کنند. وقتي که فيلم «پرايمر» منتشر شد، به خاطر اورجينال بودن مورد توجه قرار گرفت. اين فيلم موضوعات پيچيده ايمانند فيزيک کوانتوم را مورد بررسي قرار گرفته و آن‌ها را براي فهم بيننده ساده نمي‌سازد، به جاي آن از واژه‌ها و عبارات واقعي علمي براي استفاده محققان دنياي واقعي استفاده مي‌کند. بخش اعظم فيلم در گاراژ‌ها و پارکينگ‌ها فيلم برداري شده و به غير از دو نقش اصلي داستان، ديگر شخصيت‌هاي فيلم توسط دوستان يا اعضاي خانواده تيم توليد به تصوير کشيده شده اند. ۱۲. سان شاين (۲۰۰۷) با الهام از ايده مرگ گرماي جهان هستي و خاموش شدن نهايي خورشيد، الکس گارلند همراه با دني بويل يک تريلر علمي تخيلي به نام «سان شاين» يا «نور خورشيد» (Sunshine) در مورد اثرات روانشناختي سفر در فضا ساخته اند. در سال ۲۰۵۶، زمين با کاهش قدرت نور آفتاب زمين در حال نابودي است. تيمي از ۸ فضانورد در يک ماموريت مرگبار قصد دارند بار ديگر نيروي محرکه خورشيد را به کار بيندازند. با نزديک شدن سفينه آن‌ها به خورشيد، آن‌ها بقاياي سفينه فضايي قبلي که قصد داشتند با استفاده از آن به هدف خود برسند را پيدا مي‌کنند. سازندگان براي ساخت و طراحي اين فيلم از ناسا مشورت گرفته و فيزيکدانان شناخته شده‌اي را به کار گرفتند. اين فيلم از لحاظ عاطفي و احساسي بسيار تکان دهنده و يک رولر کوستر با فضا‌هاي تنگ و تاريک است که موضوعاتي مانند علم، باور ديني و در نهايت اميد را مورد بررسي قرار مي‌دهد. ۱۳. تلقين (۲۰۱۰) فيلمي جيمز باندي درون يک فيلم سرقت درون يک فيلم از کريستوفر نولان. «تلقين» (Inception) با استفاده از يک سناريو بي نقص و پياده سازي دقيق دنياي خيالات و رويا‌ها با ترکيب خلاقيت و شوخي به يکي از جاودانه‌هاي تاريخ سينما تبديل مي‌شود. آزمايشات سينمايي نولان با زمان هميشه جذاب بوده اند، اما «تلقين» همچنان کامل‌ترين فيلم او در اين زمينه است. با هانس زيمر در مقام آهنگساز و بازي‌هاي حيرت انگيز از لئوناردو دي کاپريو، تام هاردي، کن واتانابه، ماريون کوتيارد و ديگران، داستان تکان دهنده فيلم تاثير دو چنداني بر مخاطب داشت. ۱۴. مکس ديوانه: جاده خشم (۲۰۱۵) فيلم «مکس ديوانه: جاده خشم» (Mad Max:Fury Road) از منابعي مانند اضطراب امروزي، کمبود منابع، تغييرات آب و هوايي و آخرالزمان در معناي کلي آن براي خلق يک تريلر تاريک با جلوه‌هاي ويژه خارق العاده و محيط تکان دهنده استفاده مي‌کند. در اين دنياي پسا آخرالزماني، نفت و آب به کالا‌هايي کمياب تبديل شده اند و گروهي از بازماندگان که از رهبري ترسناک فرار کرده اند بايد براي زنده ماندن با هم متحد شوند. اين فيلم بيشتر از علمي تخيلي بودن يک تريلر اکشن است و يک ترس واقعي و محسوس که از به اتمام رسيدن منابع نشأت مي‌گيرد را براي مخاطب به تصوير مي‌کشد. زيبايي‌هاي پادآرمانشهري و بن مايه‌هاي فمنيستي فيلم با بازي‌هاي قوي بازيگران باعث شد که اين فيلم يکي از بهترين فيلم‌هاي يک دهه اخير سينما باشد. ۱۵. ورود (۲۰۱۶) رمان کوتاه «داستان زندگي تو» (Story of Your Life) نوشته تد چيانگ الهام بخش اين فيلم در مورد زبان و اکتشاف است که در آن بشريت براي درک و ارتباط برقرار کردن با گروهي از موجودات فضايي که تازه به زمين آمده است تلاش مي‌کند. در بطن فيلم «ورود» (Arrival) يک زبانشناس قرار دارد که تلاش‌هاي او براي ارتباط برقرار کردن با جماعتي از موجودات فضايي او را با کابوس‌هايي دردناک در مورد دخترش روبرو مي‌کند. اگر چه بن مايه اين فيلم بار‌ها مورد استفاده فيلم سازان قرار گرفته، اما دنيس ويلنوو با قدرت کارگرداني خارق العاده اش، اين داستان کليشه‌اي را به بحث در مورد ارتباط برقرار کردن، تشويش و عشق مي‌کشاند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد