تسنيم/ در ميان صحنهها، سکانسها و اتفاقات حادثه کربلا بگرديم، يکي از آن صحنههاي تأثيرگذار ماجراي وهب نصراني است؛ مادر شهيدي که سَرِ پسرش را به سمت شمر پرتاب ميکند.
سريال «مختارنامه» حوادث تأثيرگذاري از وقايعِ کربلا را به نمايش درآورد؛ صحنههايي که هرکدام حرفهاي زيادي براي گفتن و نوشتن دارند. اما يکي از صحنههاي تأثيرگذارِ تاريخ شهادت امام حسين(ع) پيوستن يک ارامنه به لشکر حضرت سيدالشهداء(ع) است. تازهداماد نصراني که به همراه همسر و مادرش در دشت کربلا با رسيدن به حقانيت چنان جهادي از خود نشان ميدهند که سالها قابل بحث و درس براي جوانان است.
نامش «وهب» است؛ شهيد تازه مسلمان و تازه داماد دشت کربلا که حرکتهاي خودش و از خودگذشتگيهاي همسر و مادرش براي يک بشر، درسآموز و شاهدي براي از جانگذشتگي و ايثار افلاکياني است که بدون توجه به ظواهر دنيايي، زيباترين و خوشترين عاقبتها را براي خود خريداري کردند و شهداي کربلا را بايد جزو برترين انسانهاي تاريخ و همنشين انبياء و اولياء در بهشت جاويدان خدا ناميد.
اتفاقات قابل تأملي در جريان وداع وهب با همسر و مادرش ميافتد که مخاطب را در هنگام تماشاي «مختارنامه» و آن سکانس و صحنهها، بسيار تحت تأثير قرار داد. زمانيکه همسرش خطاب به وهب ميگويد: «تو را به خدا سوگند ميدهم که مرا به مرگ خودت، سوگوار مکن.» اما مادرش به او گفت: «پسر عزيزم! سخنش را نشنيده بگير و بازگرد و پيشروي فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدش در روز قيامت، نائل شوي.»
اينجا همسر وهب شرطي برايش ميگذارد که باز هم درسآموز است؛ او از وهب ميخواهد همنشين و همسرش در آخرت باشد. وهب اين شرط را ميپذيرد ولي همسرش درخواست دارد تا امام حسين(ع) ضامن اجراي اين شرط شود.
وهب به ميدان جنگ رفت و بعد از رجزهاي طوفاني و جنگ نماياني به شهادت رسيد.
شايد تأثيرگذارترين صحنههاي اپيزود مربوط به شهادت وهب در «مختارنامه» همان سکانس پرتاب سَرِ وهب توسط مادرش باشد. جايي که نشاندهنده ايثار و از خودگذشتگي تمام مادران شهداست. مادراني که امروز هم باکي از شهادت فرزندانشان در راه خدا ندارند. شايد سرچشمه اين همه از خودگذشتگي و ايثار به همان مادران شهداي کربلا برگردد.
اموهب هم يکي از بانوان بزرگ و طلايهدار تاريخ است که «بهناز توکلي» بازيگر آن در گفتگويي با خبرنگار خبرگزاري تسنيم يکي از سختترين لحظاتِ «مختارنامه» را همين سکانس دانست.
بعد از شهادت «وهب»، شمر دستور ميدهد که پيکرش را به صليب بکشند و به دستور عمر به سعد هم سر از تنش جدا ميکنند. يکي از اشقيا، سر را به طرف بانوان کربلا ميبرد و به سمت مادر وهب مياندازد. مادر وهب که اين صحنه را ميبيند به طرف لشکر شمر ميرود و سر را به طرف لشکر عمر بن سعد پرتاب ميکند. اينجاست که آن ديالوگ تأثيرگذار را فرياد ميزند: «در مرام ما نيست چيزي که در راه خدا دادهايم را پَس بگيريم.»
بهناز توکلي بازيگر نقش «مادر وهب» درباره آن صحنه معروف گفت: «
آنقدر اين نقش موثر و لحظاتش ما را تحت تأثير قرار ميداد که فراموش کردم پاهايم در زمان فيلمبرداري تاول زدهاند. صحنهاي که سَرِ وهب به طرف شمر پرتاب ميشود؛ آن محيط هم مملوء از خاکهاي آلوده به فضولات حيوانات بود که تمام پاهايم زخم شد. با اين وجود پاي من پُر از خاک شده بود.
وي با اشاره به اينکه کار بسيار سختي بود مادر وهب باشم، افزود: مسئوليت بزرگي را به من سپردند و کار سختي بود که مادر وهب باشم. در تجربه اول با داود ميرباقري، بازيگر «معصوميت از دست رفته» شدم؛ اينجا هم مادري را بازي کردم که سراسر درسآموز است. آنقدر جاي همذاتپنداري داشت که اگر خودم هم جاي اين بانو بودم، همين کار را ميکردم؛ اين نقش را با تمام سختياش پذيرفتم.
توکلي اين روزها کمتر در تلويزيون و سينما ديده ميشود؛ درباره اين کمکاريها به خبرنگار تسنيم، گفت: من در اين سي سال گزيده کار بودم و نميتوانم هرکاري را انجام دهم و اصطلاحاً بازيگر هر نقش و کاري نيستم! وضعيت کارها خيلي افت کرده و کار خوب باشد ميپسندم. من اعتقادم بر ماندگاري نقش و نوستالژي شدن براي مخاطب است. الان مرا با نقشِ مادر وهب ميشناسند و براي من باعث مباهات است چنين نقشي در سريالهاي کشورم ماندگار شد.
بازيگر نقش «مادر وهب» گفت: خانواده وهب چند درجه بالاتر از يک خانوادهاي هستند که فرزندشان به شهادت رسيده، مسلمان بودهاند؛ اين خانواده مسلمان نيست و در واقع انسانيت را به اوج خودش ميرسانند. من بازيگر نقش «مادر وهب» شدم که براي انسانيت و اخلاق احترام ويژهاي قائل هستم.
بازار