آخرين خبر/ مژده لواساني نوشت: سالهاست،هر بار که راهىِ کربلا ميشم،دچار احساس شوق و ترس توامانم!
شوق رسيدن،ترس نرسيدن...
کدوممون ميتونيم سرمون رو بالا بگيريم و بگيم،اين دعوت ها از لياقت ماست؟ نه! به لياقت اگر باشه،در رو سالهاست بايد به روى من ببندند
نميبندند چون به لطف و کرامت خودشون نگاه ميکنند
نميبندند چون به کوتاهى ها و خرابى هاى ما نگاه نميکنند
نميبندند چون ميدونند بالاخره اين عشق،يه روزى نجاتمون ميده
حالا که دوباره دارم ميام هنوز به من اميد دارى جان دلم؟
من اماّ هنوز و هميشه،تنها به تو اميد دارم
خوشا اميد من که نا اميد نميشه هرگز!
و ببخش که اميد تو رو در "حسينى بودن"هميشه نا اميد کردم...
بازار